بازگشت تاکتیک فوتبال کش توسط مورینیو
پارسینه: وقتی مورینیو منچستر را در هفته قبل به آنفیلد برد، آن ها برابر یک تیم فوق العاده آماده قرار می گرفتند. لیورپول در ۷ بازی اول لیگ بسیار درخشان بود و بیشترین موقعیت را نسبت به تمام تیم های لیگ خلق کرده بود.
گزارش - تحریریه پارسینه | دیگر دارد عادی می شود که تیم ها را به دست تاکتیشنهای مدرن بدهیم، بدون آن که واقعا بدانیم باشگاه ما دقیقا به چه مولفه هایی برای موفقیت نیاز دارد. این آقایان خاص که حلال مشکلات نامیده می شوند، با بینش، هوش و ایده های پیچیده خود وارد رختکن می شوند تا فوتبال یک تیم را درست کنند. در واقع این جواب امروز فوتبال مدرن است. دیگر خبری از کاراگاه های قدیمی که با غریزه قوی خود راه پیروزی را پیدا می کردند نیست. مساله اینجاست که وقتی واقعیتِ زندگی زیر نظر یک تاکتیشن رو می شود، مردم رو به غر زدن در مورد پراگماتیسم، ترسو بودن و حتی بدتر می آورند. دلیلش این است که مساله چگونه بازی کردن تبدیل به یک پازل ساده تر برای چگونه بردن می شود.
وقتی مورینیو منچستر را در هفته قبل به آنفیلد برد، آن ها برابر یک تیم فوق العاده آماده قرار می گرفتند. لیورپول در ۷ بازی اول لیگ بسیار درخشان بود و بیشترین موقعیت را نسبت به تمام تیم های لیگ خلق کرده بود. قطعا مطمئن ترین کار این بود که منچستر بدون ریسک بازی کند. مورینیو کاری را کرد که هر تاکتیشن خوب دیگری انجام می داد. این تقصیر او نبود که کلوپ جوابی برای تاکتیک عالی او نداشت. مورینیو به عنوان مربی یونایتد باید چه کار می کرد؟ کار را برای رقیبش آسان جلوه می داد؟
عبارتِ این یک نمایش کلاسیک مورینیویی بود را بارها شنیده اید. لحظات با کیفیت روی توپ در این بازی به شدت نادر بودند، آن هم برای هر دو تیم. قبل از این که در این بازی برای او مشکلی ایجاد شود، او به خوبی موفق شد بازی را بُکشد. هررا و فلینی به خوبی میانه میدان را کنترل کردند و اکثر دقایق بازی در عقب، نظاره گر کلنجار رفتن لیورپول بودند. مساله اینجاست که در پایانِ بازی، این فقط نتیجه ۰-۰ نبود که برای ما از سوی تیم مورینیو آشنا بود. نشانه هایی از گذشته در چشم های مرد دردسر ساز آن شب دیده می شدند. در صحبت هایش بعد از پایان بازی دوباره نشانه هایی از بدجنسی دیده می شد :" لیورپول آخرین تیم شگفت انگیز دنیای فوتبال نیست. آن ها خیلی احتیاط کردند. امره چان و هندرسون همیشه در پست خود باقی ماندند. آن ها همیشه تنها سه بازیکن تهاجمی داشتند." مهم نیست در زمین چه اتفاقی رخ داد. عملکرد او بعد از پایان بازی بود که یک عملکرد کلاسیکِ مورینیویی بود. آیا او دوباره همان بخش از شخصیتش که او را ۱۲ سال پیش در چلسی به آقای خاص معروف کرد را پیدا کرده؟ آن موقع، او هیجان انگیز ترین مربی جوان حاضر در اروپا بود. تازه با پورتو قهرمان اروپا شده
بود، آن هم بعد از حذفِ منچستر فرگوسن. او به چلسی آمد و برای دو سال پیاپی قهرمان جزیره شد. بعد از آن به اینتر رفت و به بهترین موفقیت دوران حرفه ایش دست یافت. جایی که اینتر را به عنوان اولین تیم ایتالیایی تاریخ به یک سه گانه رساند. شیرین تر برای او شکست دادنِ گواردیولا و فن خال در آن مسیر بود. به نظر می رسید در آن زمان برای رئال، او پرفکت ترین گزینه برای رویارویی با بارسلونا بود.
اما، مادرید او را خرد کرد. به عنوان یک مرد زخمی به چلسی بازگشت. بسیار شکننده و پوست نازک تر از گذشته، این بار انگار مورینیو برای بینندگان شبیه یک مهره بسیار خسته کننده بود. دیگر خبری از آن بازیگر شو من که با هر حرفش توجه شنونده را جلب می کرد نبود. وقتی همسر بنیتز به او تیکه انداخت، مورینیو بی رحمانه جواب داد. او از یک آدم طنز مشکل ساز، تبدیل به یک آدم کثیف و بی روح شده بود. درون زمین، موفق نشد یک چلسی هیجان انگیز را بسازد. آن ها موفق شدند قهرمان لیگ شوند. اما این قهرمانی می توانست با حضور آن همه ستاره با استایل هیجان انگیز تری بدست آید. تاثیرات مدیریت انسانی ضعیف او و تصمیمات سراسر اشتباه در ۲۰۱۵، دوران دوم حضورش در استمفورد بریج را به طور کامل نابود کرد. او حالا در حالی به این ورزشگاه باز می گردد که می خواهد نشان دهد ورژن قدیمی او را دوباره می بینیم.
به نظر می آید بازی با سیستم ۳-۴-۳ تمام مشکلات کونته در چلسی را حل کرده. آن ها در بازی برابر لستر چنان حاکم بر بازی بودند که شاید حتی نتیجه ۳-۰ هم نمایانگر خوبی برای عملکرد درخشانشان نباشد. کونته مربی متفاوتی نسبت به کلوپ است. او همچین یک تاکتیشن متفاوت نسبت به مورینیوست. هر چند او یک متفکر است که برتری تاکتیکی را به رویکردی زیبا ترجیح می دهد. اما در سیستم ۳-۴-۳، چلسی تیم هیجان انگیزی بوده و یونایتد باید دوباره به دنبال خراب کردن بازی حریفش باشد. دیگو کاستا در فرم بی نظیری قرار دارد و به دنبال استفاده از کوچکترین موقعیتیست. حضور هازارد و ویلیان در پشت سر یک المنت غیر قابل پیش بینی را به بازی آن ها اضافه می کند. و در عقب تر امثال ماتیچ و کانته به خوبی از کل تیم حفاظت می کنند. وینگ بک هایی مانند مارکوس آلونسو و ویکتور موزس هم حاضرند در کل بازی در لب خط در حال دویدن باشند.
برای مقابله با چلسی باید در سر مورینیو خیلی چیز ها در حال چرخیدن باشد. اما او در گذشته گفته که این چیزیست که او در آن می درخشد. آماده سازی برای مورینیو همه چیز است. بقیه را به عهده بازیکنان می گذارد. اگر زلاتان از موقعیتش در آنفیلد استفاده می کرد، شاید به همان بردی که هیچ وقت استحقاقش را ندارند و همیشه به دنبالش هستند دست می یافتند. آن ها به مساوی رسیدند اما مورینیو از نمایش تیمش لذت برد. برای آن هایی که از این ویژگی های او واهمه دارند، می توان گفت که مورینیو به فرم خوبی رسیده. اما اگر می خواهد دوباره به عنوان مرد شیطانی و موفق جزیره خودش را تثبیت کند، باید این پلن ها را به طور منظم تکرار کند و تنها بدجنسی و کج خلقی هایش را به ما نشان ندهد.
ارسال نظر