یک نگاه: از تحمل منتقدان داخلی تا تعامل با مخالفان خارجی
دیپلماسی ایرانی نوشت:
به نظر می رسد مهم ترین تحول در جهان اسلام در یک سال گذشته، تحولات مصر و تونس و سوریه است. در مصر و تونس به عنوان دو کشوری که بعد از انقلاب های اخیر، اسلام گرایان حکومت را در دست گرفته اند، دنیا تجربه جدیدی از حضور اسلام در سیاست - بعد از انقلاب اسلامی در ایران- را شاهد است. مردم دنیا به دنبال آن هستند که بدانند اسلام گراها در این دو کشور چه خواهند کرد و چگونه کشور را اداره خواهند کرد. به ویژه آن که انقلاب اسلامی مبتنی بر نگرشی بود که منبع و ماخذ آن تفکر شیعی و اهل بیت بود. این نگرش مبتنی بر نظریه ولایت فقیه بود. در حالی که در انقلاب های عربی، اسلام گرایان دارای پشتوانه و تجربه چندین ساله و چندین دهه ای از مبارزات فکری هستند که تحت عنوان اخوان المسلمین از آن یاد می شود. پشتوانه حرکت اخوان المسلمین نیز دیدگاه هایی است که در جهان اهل سنت ریشه دارد. لذا چشم مردم مسلمان و غیر مسلمان در منطقه و در دنیا در سال گذشته به تحولات به ویژه در دو کشور مصر و تونس دوخته شده بود که ببینند این تجربه جدید در کشورداری و تعامل با مردم و گروه های داخلی از یک طرف و در تعامل با خارج از مرزهای خود و با همسایگان و کشورهای دنیا به چه شیوه ای خواهد بود؟ بنابراین نکته اصلی در تحولات جهان اسلام به این برمی گردد که آن چه تحت بیداری اسلامی و یا بهار عربی از آن یاد می کنیم چه تعاملی در داخل و خارج داشته و ارتباط آن با موضوعات مهم اداره کشور چگونه خواهد بود؟
ما در سطح جهان علاوه بر این موضوع، مساله سوریه را نیز داشتیم که آن هم تلاشی بود که از یک جهت بخشی از جهان اسلام که در ایران، عراق و لبنان مخالف روندی بود که در سوریه پیگیری می شد و بخش دیگری از مردم در سوریه و هم چنین دیدگاه کشورهایی مانند ترکیه، عربستان، قطر و مصر و تونس خواهان سرنگونی بشار اسد بودند. این مسئله باعث شد که هر دو طرف در برخورد با موضوع با چالش بزرگی مواجه شوند. این چالش در حقیقت نوعی اختلاف را در میان مسلمانان جلوه گر می کرد. برخلاف تحولاتی که در مصر و تونس اتفاق افتاده بود و قاطبه مسلمانان و دیدگاه اسلام گرا پشتوانه حرکت مردمی در مصر و تونس و تا حدودی در لیبی بود، در سوریه جهان اسلام با یک چالش بزرگ مواجه بود. در این چالش دو دیدگاه با هم در تقابل بودند که هر یک بخشی از مردم سوریه را به همراه خود داشت و بخشی از قدرت های منطقه ای نیز از هر یک از این دیدگاه ها حمایت می کردند.
این موضوع نیز در سال گذشته در اجلاس های سران کشورهای اسلامی در مکه و قاهره مورد بحث و بررسی قرار گرفت. در این اجلاس ها نیز شاهد اختلاف حاد میان بخشی از جهان اسلام با بخش دیگری از آن بودیم. این اختلاف چه از جهت اهداف و چه از جهت ابزار و راه های دسترسی به این اهداف قابل مشاهده بود. یک طرف معتقد بود که سوریه به دلیل قرار گرفتن در کنار مقاومت در فلسطین و لبنان و مخالفت با رژیم صهیونیستی به عنوان دشمن مشترک جهان اسلام، شایسته این برخورد نیست. طرف مقابل معتقد بود آن چه داخل سوریه می گذشت و می گذرد به علت آن است که مردم امکان تعیین سرنوشت و در دست گرفتن قدرت را ندارد و آزادی و دموکراسی وجود ندارد. در نتیجه می توان گفت که یک چالش درونی در جهان اسلام وجود داشت و آن این بود که در تعارض بین دموکراسی و آزادی از یک طرف و همراهی با مقاومت و مخالفت با دشمن صهیونیستی، کدام هدف برتر است؟ از نظر ابزار و وسایل رسیدن به هدف هم کشتار غیر نظامیان و دست زدن به روش های تروریستی در طول سال گذشته هم چنان ادامه داشت و مردم بی گناه بسیاری کشته شده اند. گزارش ها حاکی از این است که دو طرف در این موضوع دخیل بوده اند.
البته برخی معتقدند که باید این دو تحول را ذیل مفهوم تقابل شیعه و سنی و تلاش دیگران برای پررنگ کردن این شکاف تحلیل کرد. اما من معتقد نیستم آن چه در سال گذشته اتفاق افتاد تقابل در اندیشه شیعه و سنی باشد. آن چه از آن تحت عنوان اختلاف نام می بریم ممکن است در کشورهایی ظهور و بروز داشته باشد که دارای اکثریت شیعه یا اکثریت اهل سنت هستند، اما حقیقت مطلب این است که اختلاف یک اختلاف سیاسی است و هم در اهداف هست و هم در روش ها. یک دیدگاه معتقد است که اهدافش در تحولات در طول سالیان گذشته و اقداماتی که انجام داده نه تنها منجر به پیروزی نشده بلکه شکست های پی در پی را داشته است و از سال 1947 به این سو شاهد استقرار رژیم صهیونیستی در جهان اسلام بودیم. در سال 1948 این رژیم برپا شده و بخشی از سرزمین های فلسطینی را اشغال کرده، در سال 1967 بخش وسیع تری از فلسطین را اشغال کرده و بخش های وسیعی از مصر و سوریه را نیز به تصرف خود در آورده است. جنگ های متعددی برای آزادسازی این مناطق به مردم منطقه تحمیل شده است. این دیدگاه نتوانسته حرف نویی را برای منطقه به ارمغان بیاورد و یا پیروزی قابل توجهی کسب کند. نگرشی که ناصر از آن ها به عنوان کشورهای مرتجع یاد می کرد به هیچ وجه نتوانستند پیروز باشند. خود ناصر هم با حرکت ملی گرایانه خود در کشورهای عربی علیه ارتجاع عرب قیام کرد اما آن حرکت هم به نتیجه نرسید و پیروزی قابل توجهی به دست نیاورد. در حالی که بعد از انقلاب اسلامی، حرکت جدیدی آغاز شد و آن حرکتی بود که معتقد بود باید برای آزادی سرزمین های اشغالی، خود مردم قیام کنند. این نگرش در جنوب لبنان در سال 2000 پیروزی بزرگی را نصیب ملت لبنان و ملت های منطقه کرد. در سال های بعدی در فلسطین و غزه نیز پیروزی هایی به دست آورد. این دو دیدگاه در مقابل هم هستند: طرفداران مقاومت و مخالفان مقاومت. اما آن چه تحت عنوان اختلاف شیعه و سنی از آن نام می بریم تعبیر دقیقی نیست و اختلافات مربوط به شیعه و سنی در حوزه های دیگری مطرح است. هرچند ممکن است نمایندگان هر یک از این دو فکر در هر یک از این کشورها دارای اکثریت و یا اقلیت باشند.
این دو موضوع هر دو موضوعاتی بود که در درون جهان اسلام طی سال گذشته چشم گیر بود. در بیرون از جهان اسلام نیز هم چنان اسلام ستیزی و اسلام هراسی و توهین به پیامبر اکرم و توهین به قرآن کریم به صورت برنامه ریزی شده و غیر برنامه ریزی شده، توسط دولت ها و یا شخصیت های حقیقی و حقوقی غیر دولتی مشاهده می شد. نمونه چنین اقداماتی را می توان در توهین به قرآن کریم در افغانستان، بیت المقدس و در اروپا و امریکا مشاهده کرد.
اما در پاسخ به این سوال که با توجه به این تحولات، چشم انداز سال آینده چگونه خواهد بود باید گفت که در بیرون جهان اسلام اگر اختلاف و تشتت میان مسلمانان ادامه داشته باشد، شاهد توهین و اهانت به مقدسات اسلامی خواهیم بود. حرکت های کوری که برخی افراد که خود را نمایندگان اسلام معرفی می کنند و باعث دامن زدن به این موضوع می شوند نیز نتیجه بخش نخواهد بود. اما اگر مسلمانان اختلافات را کنار بگذارند و تا حدودی پیرامون مسائل اساسی به نقاط مشترک دست پیدا کنند و چارچوب هایی را برای رفتار آتی خود ترسیم کنند، شاهد کاهش این روند خواهیم بود. اما به نظر می رسد دستیابی به چنین چارچوبی حداقل در آینده نزدیک بعید است.
در مورد چشم انداز تحولات داخل جهان اسلام باید گفت که به نظر می رسد هم چنان چالش موجود در جهان اسلام که یک چالش سیاسی و در مورد نحوه اداره کشور است، چه در مصر، چه در تونس و چه در سوریه ادامه خواهد یافت. در سال آینده نیز علامت سوال بزرگی در مقابل امت اسلامی قرار دارد که چگونه در داخل با مردم خود و با معارضه خود و در بیرون با کشورهای هم جوار و یا قدرت های بزرگ و دوستان و دشمنان در خارج از مرزها تعامل کنند؟ این چالش هم چنان در سال آینده در بخش های وسیعی از جهان اسلام ادامه خواهد یافت./
ارسال نظر