زالو و زالو درمانی!
پارسینه: زالو هنگام مکیدن خون ، مواد متنوعی ترشح می کند که خواص درمانی دارند. معروف ترین ماده مترشحه از زالو هیرودین است.
خواص زالو
زالو هنگام مکیدن خون ، مواد متنوعی ترشح می کند که خواص درمانی دارند. معروف ترین ماده مترشحه از زالو هیرودین است.خواص مواد ترشح شده در خون توسط زالو به طور خلاصه به شرح زیر است :
خاصیت بیحسکنندگی : باعث کاهش درد موضعی هنگام نیش زدن میشود که عمدتاً به دلیل وجود ماده هیرودین ( Hirudin ) است.
خاصیت گشادکنندگی عروق : به دلیل وجود ماده هیستامین است.
خاصیت ضدانعقادی : به دلیل وجود آنزیم هیالورونیداز موجود در بزاق زالو است. این آنزیم خاصیت آنتی بیوتیکی و حل کردن موکوس بسیار قوی دارد به طوری که در درمان گلوکوم هم بسیار موثر است.
خاصیت آنتی بیوتیکی : این خاصیت اخیراً مورد توجه بسیاری قرار گرفته و بر بیماریهای ناشی از استاف طلایی و میکروب سل و اسهال خونی و دیفتری موثر است.
خاصیت ضدالتهابی و ضدلختهای
خواص بزاق زالو ذیلا به تفصیل آمده است :
آب دهان زالو ( بزاق ) حاوی بیش از یكصد نوع ماده حیاتی مفید است كه موجب درمان بیماریهای مختلفی می شود. این انگل كوچك و شگفت آور به علت توانایی فوقالعاده ای كه در درمان بیماری ها دارد جایگاه ویژهای در طب دارد. كشور ما دارای ذخایر بسیار زیادی از این جانور است و با داشتن تجربیات بسیار گرانقدر و طولانی در این زمینه ، متأسفانه با روش زالو درمانی بیگانه است. در کشور ما از این نعمت خدادادی برای رفع آلام و دردها استفاده مطلوب نمی شود ، در حالی كه ایران میتواند یكی از مراكز زالو درمانی دنیا باشد.
در بین گونههای زالوی پزشكی بهترین نوع آن نوع شرقی است كه زالوهای موجود در ایران از این نوع است. عمده خواص درمان زالو در بزاق درمان است ، به طوری كه شاید بیشتر از وزن بدنش قادر به تولید بزاق باشد و وقتی به جایی از بدن میچسبد آن قدر آب بزاق تولید میكند كه از زیر بدن حیوان بزاق میچكد.
عصارهی آب دهان زالو شامل دو دسته از مواد هستند كه گروهی به عنوان نروترانسمیتر بر روی پایانههای عصبی عمل میكنند و موجب تحریك عمومی روی نقاط طب سوزنی میشوند و دسته دیگر كه بر روی گردش خون عمومی و مویرگها عمل كرده و به عنوان ضد انعقاد ، ضد تورم و ضد درد ایفای نقش میكنند.
در زیر به مهمترین آنزیمها و تركیبات موجود در بزاق زالو میپردازیم :
1) هیرودین: در بزاق زالوی پزشكی تركیبی وجود دارد به نام هیرودین كه از انعقاد خون جلوگیری میكند. تركیبات بزاق زالو به عنوان ماده فیبرینولیتیك عمل كرده ، از عمل فیبرین جلوگیری میكند ؛ ضد پلاكت است و از بهم چسبیدن پلاكتها جلوگیری مینماید. امید است در آینده بتوان با شناسایی مولكولی تركیبات بزاق زالو از آن به عنوان درمان بیماریهای ترومبوتیك استفاده كرد. در سال 1884 پروفسور فیزیولوژی دانشگاه ولز به نام جابن هیكرافت به خاصیت ضد انعقادی ترشحات گوارشی زالو پی برد و در سال 1950 فریتس ماركواست از آلمان توانست پروتئین هیدرودین را از زالوی پزشكی جدا كند.
خواص هیرودین :
هیرودین مهمترین ماده ضد انعقاد بزاق زالو است. پروتئینی متشكل از 65 اسید آمینه است و ردیف اسیدهای آمینه آن با تكنیك PCR مشخص شده است. خاصیت ضد انعقادی هیرودین قوی تر از هپارین است. عمل هیرودین به وسیله عوامل دیگر موجود در زالو مانند همنتین و آنتی استاتین تقویت میشود. فعالیت هیرودین را از روی خاصیت ترومبین آن بیان میكنند.
امروزه فرم نوتركیب هیرودین به نام لیپرودین سنتز شده است. هیرودین توانایی زیادی در ممانعت از انعقاد خون دارد به طوری كه چند قطره بزاق دهان زالو قادر است مقدار زیادی خون را به صورت مایع نگهدارد و مانع انعقاد آن شود ( با آزمایشی كه به صورت تجربی بر روی خون مكیده شده توسط زالو انجام شد زمان لخته شدن خون به بیش از 6 ساعت افزایش یافته بود ).
وقتی كه خون با لبه بریده بافت تماس حاصل می كند فاكتور 12 یا هاگمن فاكتور فعال میشود. متعاقب فعال شدن این فاكتور انعقادی یك سری آنزیمها از جمله آنزیم پروتئاز ترومبین فعال میشود این آنزیم سبب تبدیل فیبرینوژن به فیبرین میشود و فیبرین به صورت رشتههای كلاف مانند ، محل بریدگی را میبندد و مانع خونریزی میشود و خون را منعقد میكند. هیرودین به صورت خیلی اختصاصی و قوی از فعالیت آنزیم پیروتئاز ترومبین جلوگیری میكند و مانع انعقاد خون میشود.
فیبرینوژن یك مولكول دایمر است و دو محل اتصال ( FG ) یا ( Binding sites ) برای رسپتور پلاكتهای فعال شده دارد. ( Gp116-111a ) این محل اتصال میتواند سبب اتصال پلاكتها و ایجاد تجمع پلاكتی كند. احتمالاً هیرودین مانع اتصال دور رسپتور ( Fg/Gp ) می شود و از این طریق مانع انعقاد خون می شود از تجمع پلاكتها جلوگیری می كند. اتصال پلاكتها در داخل عروق میتواند مرجع به تشكیل پلاكتهای عروقی و انسداد عروق شود.
خواص دیگر هیرودین:
هیرودین با انبساط ماهیچههای صاف جدار عروق سبب گشادی عروق و افزایش جریان خون میشود. هیرودین خاصیت بیحس كنندگی دارد ؛ لذا دقایقی بعد از چسبیدن زالو به محل و ترشح بزاق منطقه بیحس می شود و احساس سوزش ناشی از نیش زالو از بین میرود و بیمار به راحتی وجود زالو و خونخواری آن را تحمل میكند. بطور كلی برای هیرودین اثرات آنتی كواگولانت ، آنتی ترمبوتیك ، ترمبولیتیك ، آنتی ایسكمیك ، هیپوتنسیو ، تحریك كننده سیستم ایمنی ، ممانعت از تصلب شرائین ، بی حسكنندگی ، آنتی باكتریال و خاصیت ضد التهابی شناخته شده است. پژوهشگران دپارتمان فارماكولوژی دانشگاه كنتاكی طی تحقیقاتی ، اثرات ضد انعقادی هیرودین را با هپارین مقایسه كردهاند :
هیرودین برای فعال شدن نیاز به كوفاكتور ندارد.
هیرودین اثرات پایدار و یكنواخت وابسته به دوز دارد.
هیرودین اثر مستقیم روی مهار ترومبین دارد.
هیرودین مسمومیت ندارد.
هیرودین بی حسی موضعی می دهد.
2) بدلین: این یك آنزیم مهار كننده پروتئازها مانند تریپسین كیموتریپسین یا پلاسمین است كه فاكتورهای تورم و پخش شدن در بافت میباشند.
3) آپیراز: آپیراز یك آنزیم قوی ضد تجمع پلاكتها با اثرات روان سازی جریان خون است.
4) اگلین: اگلین ، ضمن این كه یك آنزیم ضد تورم است ، ضد اكسیداسیون و ضد رادیكال نیز میباشد.
5) دستابیلاز: این آنزیم كه یك فاكتور ضد تجمع پلاكتی بسیار قدرتمند است ، با اثرات فیبرینولیزی و هیدورلیزكنندگی منجر به حل شدن لختههای خونی تشكیل شده میشود ، این آنزیم به وسیلهی نیكونوف كشف گردید كه یك شیوهی درمانی بسیار هیجانانگیز را معرفی كرد.
6) هیالورونیداز: این ماده هم به عنوان فاكتور پخش كننده و هم به عنوان یك عنوان یك آنتی بیوتیك عمل میكند. این آنزیم با حل كردن مواد بافتی ، زمینه پخش بزاق زالو را در بافتها فراهم میكند و با این كار زالو توانایی مییابد بافتهای دور دست را نیز تحت تأثیر قرار دهد و اثرات درمانی در همه جای بدن به خصوص در نزدیكی محل اتصال زالو به بدن بر جای بگذارد.
7) لیپازها و استرازها: از لیپولیتیك فاكتورها هستند و چربیها را تجزیه میكنند و استفادههای درمانی از آن شروع شده است.
8) یك ماده بی حس كننده: وقتی زالو پوست را نیش میزند ، ایجاد یك زخم به شكل Y میكند ، كه كاملاً بدون درد میباشد و به دلیل وجود ماده قوی بیحس كنندگی ، به سادگی ، احساس خنكی ایجاد مینماید. و بعد از حدود 5 دقیقه پس از چسبیدن زالو به محل ، بیمار دیگر احساس درد و سوزش ندارد و تا آخرین مرحله زالو درمانی ، موجود زالو روی بدن به راحتی تحمل میشود.
9) آنتی الاستاز: این ماده كه از طریق كنترل عمل الاستاز فعالیت میكند ، آنزیمی است كه الاستین جلدی را به خصوص در پوست ، تنزل میدهد.
10) ماده گشادكننده رگ: این ماده كه هنوز به طور رسمی مشخص نشده بسیار شبیه هیستامین است. این ماده مانند نوروترانسمیترها كه از 34 غذهی مغزی كه در طول بدن زالوی هیرودومدیسینالیس تقسیم شدهاند ، ترشح میشود. چند دقیقه پس از اتصال زالو محل نیش قرمز و پرخون میشود ؛ شاید این پرخونی را بتوان به این ماده نسبت داد كه فلوی ( جریان ) خون را در محل افزایش داده است.
11) منوكسید نیتروژن سنتتاز: این فاكتور موجود در بزاق زالو شبیه به نوع انسانی است كه سبب ترمیم اعصاب صدمه دیده میشود.
12) اورگلاز: دارای اثرات درمانی در بیماری آرتروز است. بسیار دیده شده است كه افراد مبتلا به آرتروز زانو كه از درد زانو و محدودیت حركتی زانوها رنج میبرند با چند جلسه زالو درمانی بهبودی بسیار مییابند. و ما این را به كرات تجربه كردهایم. زالو همچنین كاتكولامین ترشح میكند كه روی پایانههای عصبی بخصوص در پوست مانند دوپامین و سروتونین عمل میكند.
استیل كولین مترشحه در هیرودومدیسینالیس خیلی مهم است. روش رسمی برای سنجش استیل كولین در بافت ، بر اساس یك روش بیولوژیك شامل قدرت انقباض قسمت پشت زالو میباشد.
مواد دیگری مانند استیل كولین ، نوروترنسمیترها مواد شبه هیستامینی با اثرات وازودیلاتوری ، Hementin ، Anti statin ، و آنزیم مشابه PG12 ) Prostaglaindine ) كه مانع فعالیت كالیكریین و فاكتورهای XI و XII میشود نیز در بزاق زالو یافت میشود.
خواص درمانی زالو :
زالو خون را بهتر از حجامت از عمق بدن بیرون میكشد. زالو انداختن برای بیماریهای پوستی مثل جوش ، دملهای صورت ، لكهها و نقطههای سیاه و سفید و نظایر آن مفید است. امروزه زالو به دلیل خاصیت ضد انعقاد خود یكی از ابزارهای جراحی در پیوندها و دوام بافت پیوندی است. هر زالو حدوداً 5CC خون در مرحله اول میمكد. البته اگر خونریزی را قطع نكنید ممكن است تا 150CC خونریزی ادامه یابد ( 10 ساعت یا بیشتر ).
طی زالو درمانی با 10 عدد زالو ، خون از دست رفته ( شامل خونریزی پس از اتمام خونخواری ) 250-350 CC خواهد بود. تحقیقات نشان میدهد كه 3-5 روز پس از زالو اندازی عروق جدیدی در اطراف و حاشیهی محل نیش زالو به وجود میآیند كه برای تخلیه عروقی این ناحیه مفیدند. بنابراین از نظر درمانی بسیار مهم است كه درمان به زودی قطع نشود ؛ بلكه در دفعات بعدی نیز ادامه یابد تا بیماری و آسیب مرتفع شود. اثرات فارماكولوژیكی بزاق زالو به مدت 10 ساعت یا بیشتر در محل زخم باقی میماند.
چنین اثراتی را نمیشود با مصرف مواد ضد انعقادی معمولی مثل هپارین در زخمهای كوچك پوست به وجود آورد. در بیشتر روشهای جراحی استفاده از زالو توسط جراح ماهر برای بیمار توضیح داده میشود ، این روش قدیمی یك روش بی درد كننده اساسی است ؛ زیرا ترشحات زالو با تأثیر بر روی اعصاب اطراف محل درد ، بیحسی موضعی ایجاد میكند.
جایگاه زالو در طب سنتی ایرانیان : شیخالرئیس ابنسینا باب مبسوطی پیرامون زالو دارد و چنین میفرمایند :
«از زالوهایی كه كركریز و نرم دارند یا لاجوردی رنگ هستند پرهیز كنید زیرا دچار غشی، خونریزی، تب، سستی و قرحههای بدخیم خواهید شد. از زالویی استفاده شود كه در آبهای خزهدار كه محل زیست قورباغههاست نمو كرده و نه زالویی كه در آبهای گلآلود سیاه بوده است. زالو بهتر است «حجامت» خون تباه را از عمق بدن بیرون میكشد. زالو را ابتدا سرازیر نگهدارید تا استفراغ كند و محتویات شكمش بیرون آید سپس اندكی خون بره به او بدهید.
سپس مواد چسبنده و كثیف بدن او را با بوراكس پاك كنید ( استفاده از مواد صابونی عطردار مضر است) و جایی را كه میخواهید زالو بگذارید با دست مالش دهید تا سرخ شود. اگر جای زالو انداختن را با گل سرشور یا خون اندود كنند. زالو بهتر میچسبد. بهتر آن است كه پس از جدا شدن زالو، محل گزش او را حجامت برنهید تا احیاناً اگر آزاری و عفونتی براثر نیش زالو عارض شده، از بین برود اگر پس از زالو اندازی خون بند نمیآید مازوج سوخته، نوره، خاكستر یا سوده نرم (یا پودر باقلا و زردچوبه)استعمال شود. زالو اندازی برای بیماریهای پوست از قبیل جوشها، دملها، لكههای سیاه و نقطههای سیاه و سپید و... مفید است.»
در طب عامیانه نیز زالو در كوچه و بازار به فروش میرسیده و تا حدود سیسال قبل، همه میدانستند كه برای علاج زخم چركین و دمل بهترین درمان زالو اندازی است. یا برای پیشگیری از فساد دهان و لثه و داشتن دندانهای محكم باید بناگوش را زالو گذاشت. مخبرالسلطنه در كتاب خاطرات و خطرات حكایتی جالب نقل میكند : «جهانگیرخان وزیر صنایع دچار قانقریا شد و دكتر تولوزان فرانسوی (پزشك مخصوص دربار) دستور به قطع پای ایشان داد. آشنایان جهانگیرخان با قطع پا مخالفت ورزیده و میرزاحسنخان جراحباشی محله را به عیادت جهانگیرخان آوردند.
او پس از معاینه گفت به من یازده روز فرصت دهید تا این پا را معالجه كنم. میرزاحسن در سه نوبت زالوی زیادی به پای بیمار انداخت و پس از یاده روز از تولوزان فرانسوی دعوت كردند كه پا را ملاحظه كند. تولوزان وقتی پا را دید، بهبود آن را تأیید كرد و از اینكه قبلاً به میرزاحسن ناسزا گفته بود معذرت خواهی كرد و دویست تومان به میرزاحسن داد».
زالو اندازی جزو سنتهای درمانی پذیرفته شده و به همان معروفیت و مقبولیت حجامت و فصد (رگزنی) بین تودههای مردم رواج داشت. آری این حیوان یك گرمی به ظاهر مشمئز كننده طی سالیان دراز بیماریهای صعبالعلاجی را براحتی درمان میكرد و بیماران را از صرف هزینههای گزاف، بریده شدن از اندامها، بد شكل شدن پوست، فلج شدن ناشی از سكته مغزی و . . . نجات میداده است. تأیید این نظر را با پرسش از افراد 40سال به بالا میتوانید جستجو كنید
.دیدگاه حكیم جرجانی پیرامون زالو درمانی : جرجانی معتقد است بهترین زالو، زالوی موجود در آبهای پاكیزه است و شكل او باید همانند دم موش باشد و شكم او سرخ و پشت او سبز و سرش كوچك باشد و او نیز معتقد است منفعت زالو بیشتر در بیماریهای پوستی مانند ریش بلخی، قوبا، سعفه و . . . میباشد. طریقه استعمال و موارد احتیاطی كه جرجانی برشمرده همان دیدگاه بوعلیسیناست كه از تكرار آن صرفنظر میكنیم.
نكته بارز افتراق دیدگاه جرجانی با تمام حكما درباره كاربرد زالو این جمله او در كتاب ذخیره است كه میفرماید : «نخست تن را به فصد و مسهل پاك باید كرد و سپس دیوچه (زالو) را فراز گذارید تا منفعت او پدید آید»
ارسال نظر