"نه" ایران و غرب به اشتباه محاسباتی
امروز در مقابل اکثر ایرانیانی که از گشایش در پرونده هسته ای و به ثمر نشستن مذاکرات خوشحال هستند، تعداد اندکی نیز خشمگین شده با پراکندن موج نفرت و ناامیدی به تلاش های انجام شده واکنش نشان می دهند و طرف دیگر را متهم به غوغاسالاری و هیاهو می کنند.
در کنار این واکنش ها که پویایی جامعه ایرانی را نشان می دهد، نکته ای وجود دارد که کمتر به آن پرداخته می شود، نکته ای که توجه به آن موجب فهم صحیح تر توافق نامه تاریخی ژنو دارد. توافق نامه ای که یک طرفش «ایرانِ بزرگ» است و طرف دیگرش قدرت های نظامی و اقتصادی شرق و غرب جهان.
برای فهم بهتر این نکته اشاره به یک اصطلاح سیاسی ایرانی لازم است: «اشتباه محاسباتی»!
مرور سریع حوادث نشان می دهد غرب بعد از توافق نامه سعدآباد، با طمع احساس کرد می تواند از ایران امتیاز بیشتری بگیرد اما در عمل ایران نه تنها امتیازی به آنها نداد بلکه مسیر توسعه فناوری هسته ای صلح آمیز خود را با جدیت دنبال کرد و این یکی از «اشتباه های محاسباتی» غرب بود.
محمد البرداعی دبیرکل پیشین آژانس انرژی اتمی که از ابتدای اوج گیری پرونده هسته ای ایران یکی از بازیگران اصلی این پرونده بوده است در کتاب خاطرات خود به نام عصر فریب با اشاره به رویدادهای آن دوره و رد مفاد اجرایی آن توسط ترویکای اروپایی می نویسد: «به دلیل مخالفت آمریکا، چنین پیشنهادی جامه عمل نپوشید و محقق نشد که نتیجه اش غیر قابل اجتناب و قابل پیش بینی بود، افزایش شروط و سهم خواهی بیشتر: ایران به عملیات تبدیل اورانیوم و بعدها به غنی سازی ادامه داد، هرچه زمان بیشتر می گذشت، قیمت ایران هم افزایش می یافت.»
«اشتباهات محاسباتی» البته از هر دو سوی این پرونده دنبال می شد، در این سو رییس جمهور وقت قطع نامه های شورای امنیت را «کاغذ پاره» خواند و با بی اهمیت دانستن آن ها خواست تا غرب آن قدر قطع نامه بدهد تا «قطع نامه دانش پاره شود» و در حالی که تحریم ها تاثیرات خود را می گذاشتند، محمود احمدی نژاد می گفت «آب را بریزید جایی که سوخته». او با این ادبیات و عمللکردش «اشتباه محاسباتی» مرتکب شد که هزینه گزافش را همه مردم و نظام پرداختند.
در بخش دیپلماتیک هم مذاکراتی که از سوی دولت محمود احمدی نژاد توسط سعید جلیلی و تیم اش راهبری می شد، دستاوردی قابل اعتنایی نداشت تا جایی که علی اکبر ولایتی دیپلمات کهنه کار و مورد وثوق مردم و نظام در مناظرات انتخاباتی 1392 خطاب به جلیلی گفت: «دیپلماسی این نیست که در کشورهای دیگر خطابه بخوانید!» نگاهی به بسته پیشنهادی ارایه شده توسط تیم هسته ای دولت قبل در سال 1388 و توافق نامه امضاء شده در ژنو نشان دهنده روند نه چندان مفید آن گفت و گوها است.
اما از روزی که ایران گردش سانتریوفیوژهایش را در مقابل راهبردهای کاسب کارانه غرب با حدود 150 سانتریفیوژ آغاز کرد تا امروز که 18.000 سانتریوفیوژ فعال دارد با وجود تحریم های ظالمانه غرب، اتفاقاتی افتاده است که دو طرف این پرونده سیاسی را به توافق نامه ژنو رسانده است.
ایران پاسخ تحریم های غرب را با خیز هسته ای و سرعت بخشیدن به بخش فناوری آن داد که نتیجه اش بومی شدن دانش هسته ای، افزایش و ارتقاء سانتریفوژ ها وغنی سازی 20درصدی اورانیوم بود و غرب نیز با سخت تر کردن تحریم ها علیه ایران برنامه خود را دنبال کرد.
اکنون دو طرف با نگاهی به تجربه بیش از 10 ساله مذاکرات هسته ای که فراز و فرودهای متعددی داشته، اراده شان این است که دوباره مرتکب «اشتباه محاسباتی» نشوند و گام به گام از دیوار بلند بی اعتمادی بگذرند.
ایالات متحده ای که به نوشته محمد البرادعی با شعار «حتی یک سانتریفیوژ هم نه» و راهبرد «تعلیق تمام برنامه هسته ای قبل از مذاکرات» پرونده هسته ای ایران را دنبال می کرد، امروز به جایی رسیده است که وزیر امورخارجه خود را برای توافق به ژنو می فرستد در حالی که ایران با 18000 سانتریفیوژ فعال برنامه هسته ای اش را همچنان پر قدرت دنبال می کند.
غرب می داند در صورت بدعهدی در اجرای توافق نامه ژنو نه تنها چیزی به دست نمی آورد بلکه سرعت ایران را در مسیر توسعه فناوری صلح آمیز هسته ای خودساخته و متکی بر دانش بومی افزایش می دهد و از آن مهم تر اعتماد ایرانیان را برای مدت زیادی از دست می دهد.
به نظر می رسد غرب باید فهمیده باشد که تکرار «اشتباه محاسباتی» اش در مورد ایران چه دستاوردهای تلخی برایش می تواند به همراه داشته باشد و به همین دلیل با وجود همه کارشکنی های افراطیون، کاسبان تحریم و فشار اسراییل تلاش دارد این توافق نامه و گفت و گوهای جامع بعد از آن را به سرانجام مطلوب برساند.
صادق حسینی سفید/عصرایران
در کنار این واکنش ها که پویایی جامعه ایرانی را نشان می دهد، نکته ای وجود دارد که کمتر به آن پرداخته می شود، نکته ای که توجه به آن موجب فهم صحیح تر توافق نامه تاریخی ژنو دارد. توافق نامه ای که یک طرفش «ایرانِ بزرگ» است و طرف دیگرش قدرت های نظامی و اقتصادی شرق و غرب جهان.
برای فهم بهتر این نکته اشاره به یک اصطلاح سیاسی ایرانی لازم است: «اشتباه محاسباتی»!
مرور سریع حوادث نشان می دهد غرب بعد از توافق نامه سعدآباد، با طمع احساس کرد می تواند از ایران امتیاز بیشتری بگیرد اما در عمل ایران نه تنها امتیازی به آنها نداد بلکه مسیر توسعه فناوری هسته ای صلح آمیز خود را با جدیت دنبال کرد و این یکی از «اشتباه های محاسباتی» غرب بود.
محمد البرداعی دبیرکل پیشین آژانس انرژی اتمی که از ابتدای اوج گیری پرونده هسته ای ایران یکی از بازیگران اصلی این پرونده بوده است در کتاب خاطرات خود به نام عصر فریب با اشاره به رویدادهای آن دوره و رد مفاد اجرایی آن توسط ترویکای اروپایی می نویسد: «به دلیل مخالفت آمریکا، چنین پیشنهادی جامه عمل نپوشید و محقق نشد که نتیجه اش غیر قابل اجتناب و قابل پیش بینی بود، افزایش شروط و سهم خواهی بیشتر: ایران به عملیات تبدیل اورانیوم و بعدها به غنی سازی ادامه داد، هرچه زمان بیشتر می گذشت، قیمت ایران هم افزایش می یافت.»
«اشتباهات محاسباتی» البته از هر دو سوی این پرونده دنبال می شد، در این سو رییس جمهور وقت قطع نامه های شورای امنیت را «کاغذ پاره» خواند و با بی اهمیت دانستن آن ها خواست تا غرب آن قدر قطع نامه بدهد تا «قطع نامه دانش پاره شود» و در حالی که تحریم ها تاثیرات خود را می گذاشتند، محمود احمدی نژاد می گفت «آب را بریزید جایی که سوخته». او با این ادبیات و عمللکردش «اشتباه محاسباتی» مرتکب شد که هزینه گزافش را همه مردم و نظام پرداختند.
در بخش دیپلماتیک هم مذاکراتی که از سوی دولت محمود احمدی نژاد توسط سعید جلیلی و تیم اش راهبری می شد، دستاوردی قابل اعتنایی نداشت تا جایی که علی اکبر ولایتی دیپلمات کهنه کار و مورد وثوق مردم و نظام در مناظرات انتخاباتی 1392 خطاب به جلیلی گفت: «دیپلماسی این نیست که در کشورهای دیگر خطابه بخوانید!» نگاهی به بسته پیشنهادی ارایه شده توسط تیم هسته ای دولت قبل در سال 1388 و توافق نامه امضاء شده در ژنو نشان دهنده روند نه چندان مفید آن گفت و گوها است.
اما از روزی که ایران گردش سانتریوفیوژهایش را در مقابل راهبردهای کاسب کارانه غرب با حدود 150 سانتریفیوژ آغاز کرد تا امروز که 18.000 سانتریوفیوژ فعال دارد با وجود تحریم های ظالمانه غرب، اتفاقاتی افتاده است که دو طرف این پرونده سیاسی را به توافق نامه ژنو رسانده است.
ایران پاسخ تحریم های غرب را با خیز هسته ای و سرعت بخشیدن به بخش فناوری آن داد که نتیجه اش بومی شدن دانش هسته ای، افزایش و ارتقاء سانتریفوژ ها وغنی سازی 20درصدی اورانیوم بود و غرب نیز با سخت تر کردن تحریم ها علیه ایران برنامه خود را دنبال کرد.
اکنون دو طرف با نگاهی به تجربه بیش از 10 ساله مذاکرات هسته ای که فراز و فرودهای متعددی داشته، اراده شان این است که دوباره مرتکب «اشتباه محاسباتی» نشوند و گام به گام از دیوار بلند بی اعتمادی بگذرند.
ایالات متحده ای که به نوشته محمد البرادعی با شعار «حتی یک سانتریفیوژ هم نه» و راهبرد «تعلیق تمام برنامه هسته ای قبل از مذاکرات» پرونده هسته ای ایران را دنبال می کرد، امروز به جایی رسیده است که وزیر امورخارجه خود را برای توافق به ژنو می فرستد در حالی که ایران با 18000 سانتریفیوژ فعال برنامه هسته ای اش را همچنان پر قدرت دنبال می کند.
غرب می داند در صورت بدعهدی در اجرای توافق نامه ژنو نه تنها چیزی به دست نمی آورد بلکه سرعت ایران را در مسیر توسعه فناوری صلح آمیز هسته ای خودساخته و متکی بر دانش بومی افزایش می دهد و از آن مهم تر اعتماد ایرانیان را برای مدت زیادی از دست می دهد.
به نظر می رسد غرب باید فهمیده باشد که تکرار «اشتباه محاسباتی» اش در مورد ایران چه دستاوردهای تلخی برایش می تواند به همراه داشته باشد و به همین دلیل با وجود همه کارشکنی های افراطیون، کاسبان تحریم و فشار اسراییل تلاش دارد این توافق نامه و گفت و گوهای جامع بعد از آن را به سرانجام مطلوب برساند.
صادق حسینی سفید/عصرایران
ارسال نظر