سفارتخانهها آبروي ايران هستند!
پارسینه: به کرات ديده شده است که انگلستان و آمريکا هر بار که کوچک ترين خطري را متوجه سفارتخانه و يا مقامات و شهروندان خود در کشورهاي منطقه احساس کنند؛ فورا اقدام به تعطيل کردن سفارتخانه خود ميکنند.
مهدي روزبهاني در سرمقاله ابتکار نوشت:
اين براي اولين بارنيست که سفارت ايران مورد حمله بد خواهان قرار ميگيرد. تروريست ها با بمب به استقبال سفيرجديد ايران در يمن رفتند و اين يک مسئله ساده نيست چرا که هم ابعاد امنيتي و هم ابعاد ديپلماتيک بسياري دارد. مسلم است که در سالهاي اخير به واسطه عوامل متعددي نقش ايران در مناسبات منطقه افزايش يافته است. اما اين افزايش حضور، کميت و کيفيتي دارد که اگر ميان آن تعادلي برقرار نباشد، بي شک تبعات منفي براي تلاش هاي ديپلمات هاي کشورمان خواهد داشت. هرچند سفير کشورمان از اين حادثه تروريستي جان سالم بدر برد اما انفجار و سوء قصد به يک سفارتخانه پيام هاي سياسي متعددي دربر دارد.
بايد گفت وقتي که سفارتخانه ايران مورد حمله قرارگرفت در واقع تروريست ها پيام روشني را به تهران مخابره کردند. اين انفجار و تقابل خصمانه، نشان از عدم ثبات سياسي و در نتيجه نبود بستر لازم براي گسترش فعاليت هاست. بر اين مبنا اين سوال مطرح ميشود که چرا وقتي در يمن هنوز اوضاع آنقدر به ثبات نرسيده است که از طريق مجراي ديپلماتيک مسائل را پيگيري کرد، سفير جديد از تهران به صنعا ميرود که با چنين استقبالي مواجه شود؟! اين را ميتوان در کميت گرايي سياست خارجي جستجو کرد. وقتي که همه ابعاد يک حرکت ديپلماتيک در منطقه در نظر گرفته نشود، زحمات چندين ساله دستگاه سياست خارجي براي کسب اعتبار، اين چنين مورد بي توجهي قرار ميگيرد؛ چرا که حمله به منزل سفير نشان ميدهد که تبعه و ساير گروه هاي نزديک به سفارتخانه در ثبات و امنيت نيستند.
سفير جديد ايران درحالي به يمن فرستاده شد که حوادث حدود يک سال گذشته صنعا ثابت کرده بود که هنوز شرايط براي افزايش سطح مناسبات ديپلماتيک فراهم نيست. قريب به يک سال پيش يک ديپلمات ايراني در يمن در حمله مسلحانه تروريستي شهيد و ديپلمات ايراني ديگري هم ربوده شد. البته ايران قبلا تجربيات اين چنيني را درلبنان کسب کرده بود. انفجار در مقابل سفارت ايران در بيروت که منجر به کشته شدن رايزن فرهنگي کشورمان شد هنوز از يادها نرفته است.
اما اين سهل انگاري در تشخيص زمان مناسب براي افزايش کمّي حضور در کشور ديگر در مقايسه با حساسيت کشورهايي از جمله انگليس و آمريکا به سفارتخانه هايشان قابل توجه است. به کرات ديده شده است که انگلستان و آمريکا هر بار که کوچک ترين خطري را متوجه سفارتخانه و يا مقامات و شهروندان خود در کشورهاي منطقه احساس کنند؛ فورا اقدام به تعطيل کردن سفارتخانه خود ميکنند.
مثلا روز گذشته انگلستان اعلام کرد که بنا به دلايل امنيتي سفارتخانه خود را در قاهره تا اطلاع ثانوي تعطيل ميکند. اين درحالي است که در اعزام سفيرجديد ايران به صنعا اتفاقات سال گذشته اين کشور وهمچنين اوضاع بي ثبات سياسي و امنيتي در آن مورد توجه قرار نميگيرد و قبل از آنکه حضور سفيرايران در يمن پيامي سياسي به کشورهاي منطقه مخابره کند، مورد حمله اي سنگين قرار ميگيرد و در نتيجه اعتبار خود را در زير سوال و ترديد قرار ميدهد.
اما موضوع زماني قابل تأمل تر ميشود که سخنگوي دستگاه سياست خارجه کشورمان در واکنش به اين اتفاق نگران کننده ميگويد: " چيز مهمي نبود". سوال اينجاست که يعني حتما بايد سفير به عنوان عالي ترين مقام و نماد آبرو و احترام کشورمان در يک کشور کشته شود تا حادثه مهم جلوه کند؟! در حالي که خيلي از مقامات کشورهاي ديگر به اين حادثه واکنش نشان دادند و آن را محکوم کردند.
به هر حال انتظار ميرود که کارشناسان وزارت امورخارجه قبل از اينکه به فکر افزايش کميت حضور درمنطقه باشند، فاکتورهاي امنيتي و همچنين تبعات کار را هم در نظربگيرند تا به اين ترتيب يک گام به جلو وچند گام به عقب اتفاق نيافتد.
اين براي اولين بارنيست که سفارت ايران مورد حمله بد خواهان قرار ميگيرد. تروريست ها با بمب به استقبال سفيرجديد ايران در يمن رفتند و اين يک مسئله ساده نيست چرا که هم ابعاد امنيتي و هم ابعاد ديپلماتيک بسياري دارد. مسلم است که در سالهاي اخير به واسطه عوامل متعددي نقش ايران در مناسبات منطقه افزايش يافته است. اما اين افزايش حضور، کميت و کيفيتي دارد که اگر ميان آن تعادلي برقرار نباشد، بي شک تبعات منفي براي تلاش هاي ديپلمات هاي کشورمان خواهد داشت. هرچند سفير کشورمان از اين حادثه تروريستي جان سالم بدر برد اما انفجار و سوء قصد به يک سفارتخانه پيام هاي سياسي متعددي دربر دارد.
بايد گفت وقتي که سفارتخانه ايران مورد حمله قرارگرفت در واقع تروريست ها پيام روشني را به تهران مخابره کردند. اين انفجار و تقابل خصمانه، نشان از عدم ثبات سياسي و در نتيجه نبود بستر لازم براي گسترش فعاليت هاست. بر اين مبنا اين سوال مطرح ميشود که چرا وقتي در يمن هنوز اوضاع آنقدر به ثبات نرسيده است که از طريق مجراي ديپلماتيک مسائل را پيگيري کرد، سفير جديد از تهران به صنعا ميرود که با چنين استقبالي مواجه شود؟! اين را ميتوان در کميت گرايي سياست خارجي جستجو کرد. وقتي که همه ابعاد يک حرکت ديپلماتيک در منطقه در نظر گرفته نشود، زحمات چندين ساله دستگاه سياست خارجي براي کسب اعتبار، اين چنين مورد بي توجهي قرار ميگيرد؛ چرا که حمله به منزل سفير نشان ميدهد که تبعه و ساير گروه هاي نزديک به سفارتخانه در ثبات و امنيت نيستند.
سفير جديد ايران درحالي به يمن فرستاده شد که حوادث حدود يک سال گذشته صنعا ثابت کرده بود که هنوز شرايط براي افزايش سطح مناسبات ديپلماتيک فراهم نيست. قريب به يک سال پيش يک ديپلمات ايراني در يمن در حمله مسلحانه تروريستي شهيد و ديپلمات ايراني ديگري هم ربوده شد. البته ايران قبلا تجربيات اين چنيني را درلبنان کسب کرده بود. انفجار در مقابل سفارت ايران در بيروت که منجر به کشته شدن رايزن فرهنگي کشورمان شد هنوز از يادها نرفته است.
اما اين سهل انگاري در تشخيص زمان مناسب براي افزايش کمّي حضور در کشور ديگر در مقايسه با حساسيت کشورهايي از جمله انگليس و آمريکا به سفارتخانه هايشان قابل توجه است. به کرات ديده شده است که انگلستان و آمريکا هر بار که کوچک ترين خطري را متوجه سفارتخانه و يا مقامات و شهروندان خود در کشورهاي منطقه احساس کنند؛ فورا اقدام به تعطيل کردن سفارتخانه خود ميکنند.
مثلا روز گذشته انگلستان اعلام کرد که بنا به دلايل امنيتي سفارتخانه خود را در قاهره تا اطلاع ثانوي تعطيل ميکند. اين درحالي است که در اعزام سفيرجديد ايران به صنعا اتفاقات سال گذشته اين کشور وهمچنين اوضاع بي ثبات سياسي و امنيتي در آن مورد توجه قرار نميگيرد و قبل از آنکه حضور سفيرايران در يمن پيامي سياسي به کشورهاي منطقه مخابره کند، مورد حمله اي سنگين قرار ميگيرد و در نتيجه اعتبار خود را در زير سوال و ترديد قرار ميدهد.
اما موضوع زماني قابل تأمل تر ميشود که سخنگوي دستگاه سياست خارجه کشورمان در واکنش به اين اتفاق نگران کننده ميگويد: " چيز مهمي نبود". سوال اينجاست که يعني حتما بايد سفير به عنوان عالي ترين مقام و نماد آبرو و احترام کشورمان در يک کشور کشته شود تا حادثه مهم جلوه کند؟! در حالي که خيلي از مقامات کشورهاي ديگر به اين حادثه واکنش نشان دادند و آن را محکوم کردند.
به هر حال انتظار ميرود که کارشناسان وزارت امورخارجه قبل از اينکه به فکر افزايش کميت حضور درمنطقه باشند، فاکتورهاي امنيتي و همچنين تبعات کار را هم در نظربگيرند تا به اين ترتيب يک گام به جلو وچند گام به عقب اتفاق نيافتد.
ارسال نظر