یک بلاگر ارزشی: النجات فی الصدق آقای صدا و سیما!
مجتبی دانشطلب در سایت «سینمای پایه ایران» نوشت:
گمان به بیطرفی در رسانه تلقیای نه منطقی و نه مقبول است، رسانهها به هر حال گرایشهای خودشان را از سطح گزینش اخبار تا نحوه انتشار آنها و انتخاب شیوه تحلیلشان نشان میدهند. اما چه رسانه ادعای بیطرفی داشته باشد و چه خود را بینیاز از این ادعای غیرمنطقی ببیند در یک چیز تفاوتی ایجاد نمیشود؛ از هر رسانهای انتظار میرود که وقتی رخدادی را برای اطلاع رسانی گزینش میکند تلاش کند هر آنچه را که واقع شده و میشود به سمع مخاطب برساند و دستکم در انتشار اخبار نظرات خودش را دخالت ندهد. به حداقل رساندن سطح دخالت تحلیلی در اخبار کمترین انتظاری است که مخاطب میتواند از احترام به فهم و شعور خودش داشته باشد.
در خبررسانی این وظیفه رسانه نیست که خود را به جای مخاطب بگذارد و آنچه را که مناسب سطح تحلیل است در همان سطح اطلاع رسانی به او تحمیل کند. هر چند «چینش جملات» و «لحن کلام» و عوامل دیگری هم در خبررسانی موثر باشند و به هر حال خبر را از حالت خبر صرف خارج کند اما وجه تعمدی این دخالت اگر اخلاقی هم باشد (که نیست!) نباید آنقدر غیرحرفهای انجام شود که ضعیفترین مخاطب را نیز زده کند. نتیجه چنین روندی از دست رفتن اعتبار منبع و بیاعتماد شدن مخاطب به رسانهای است که نه پایبندی اخلاقی دارد و نه هنر حرفهای بودن را. این شیوه از رسانهای بر میآید که توجهی به کیفیت مخاطب ندارد و خود را به پایینترین سطح مخاطبان ممکن قانع میکند.
رسانهای که دائما نگران درک مخاطبش باشد و خود را به جای فهم او بگذارد در معرض این اتهام قرار میگیرد که در پی تخدیر کسانی است که به او اعتماد کردهاند. اگر به فهم مخاطب اطمینان وجود نداشته باشد، رسانه خود به خود به سمت و سویی کشیده میشود که گویی در پی فریب دادن مخاطب است و از این رو به سادگی به ورطه «رویکرد تبلیغی» یا «قیم مآبی» نسبت به فهم مخاطب میافتد. برعکس، رسانهای که متعهد به صداقت است و به مخاطبش نیز اطمینان دارد با شجاعت با فهم آنها مواجه میشود و هرگز نیازی به تبلیغ افراطی آنچه درست میداند، یا قیم مآبی نسبت به درک و تحلیل مخاطبانش، نمیبیند.
متأسفانه در صدا و سیمای جمهوری اسلامی حساسیت اندکی نسبت به برداشت مخاطب از نحوه خبررسانی وجود دارد. شعور رسانهای مخاطب در بیشتر اوقات صفر در نظر گرفته میشود! اخبار رسمی صدا و سیما و گزارشهایی که به خصوص از «واحد مرکزی خبر» بیرون میآید گاهی به شکل آشکاری آمیخته به نظرات رسمی جمهوری اسلامی هستند. گویی تنظیم کنندگان اخبار این اجازه را به خود میدهند که اخبار را تا حد امکان به شکل «مطلوب» در بیاورند و حتی به خودشان اجازه تحریف واقعیت را هم میدهند. تهیه کنندگان گزارشها نیز گویی به شکل قالبی، تحلیلهایی را پذیرفته و سپس اطلاعات و شواهد را به قالب آن تحلیل میریزند و محصولاتی تکراری و غیرجذاب را به خورد مخاطب میدهند.
در جریان اطلاع رسانی از اجلاس سران عدم تعهد در تهران اتفاقی رخ داد که به شکلی غیرقابل انکاری ابتلای صدا و سیما به این محافظه کاری و بیاعتمادی به مخاطب را نشان میدهد. رئیس جمهور مصر (که یک سنی مذهب با گرایشهای سلفی و نزدیک به اخوان المسلمین است) سخنانش را با سلام و صلوات به خلفا آغاز میکند اما مترجم فارسی در هنگام صلوات بر خلفا سکوت میکند، که شاید به این کار نتوان چندان خرده گرفت، اما وقتی رئیس جمهور مصر مواضع تکراریاش را درباره بحران سوریه بیان میکند و به خودش اجازه دخالت در امور داخلی کشور دیگر را میدهد مترجم سخنان او را به شیوهای غیرواقعی و وفق سیاستهای رسمی جمهوری اسلامی درباره سوریه منعکس میکند!
این نمونه یکی از آشکارترین شواهد بیاعتمادی صدا و سیما به فهم مخاطب است. گذشته از چنین تحریفهایی که در آنها ادبیات رسمی ایرانی به زبان دیگران منتقل میشود از عادت صدا و سیما به رویکرد تبلیغی نیز نمیتوان گذشت، که گاهی شکل بسیار آزار دهندهای هم پیدا میکند. آنچه از اخبار و گزارشهای واحد مرکزی خبر دستگیر مخاطب میشود چنین است که گویی در جهان همه چیز به سود جمهوری اسلامی است اما این تنها گمان باطلی است که مدیران صدا و سیما میتوانند داشته باشند، آنچه مخاطب ـ با کمترین سواد رسانهای ـ از این رویکرد تبلیغی درک میکند میل شدید به دست بردن در اخبار و بازنمایی مطلوب واقعیت هاست.
منطق و صداقت حکم میکند که معیارهای دوگانه برای اطلاع رسانی و تحلیل انتخاب نشود و اگر با یک شیوه خاص مشکلات اقتصادی و سیاسی کشورهای دیگر گزارش میشود با همان لحن و شیوه نیز به مشکلات پرداخته شود. اما صدا و سیما اصرار فراوانی دارد که مشکلات اقتصادی در اروپا و آمریکای شمالی را (که در مرفهترین سطح جهان قرار دارند) تا حد امکان بزرگنمایی کند اما درباره مشکلات داخلی شکل و شیوه دیگری داشته باشد و آنها را منتهی به بحران یا غیرقابل حل تفسیر نکند. بحران اقتصادی یک واقعیت است اما بزرگنماییاش تا حدی که هنوز به آن نرسیده مطابق واقع و حتی به مصلحت نیست، چه اینکه مخاطب با کمترین دانایی متوجه تناقضهایی شده و آن را باور نمیکند.
در ادبیات دینی بسیار بر صداقت تأکید شده است و رهنمودهایی چون «النجاة فی الصدق» حتی اگر در ظاهر هم تبعاتی منفی به دنبال داشته باشند اما در عوض اعتماد به منبع را به شدت افزایش میدهند. طبیعی است که اگر در اخبار و گزارشها همیشه همه چیز خوب تصویر شود و هیچ چیز نامطلوبی به چشم نیاید یک چیز برای مخاطب قطعی خواهد شد و آن اینکه آنچه بر آن اصرار و پافشاری میشود مطابق با واقع نیست. حتی اگر رویکرد تبلیغی یا قیم مآبی نسبت به فهم مخاطب همان اثری را که مدیران صدا و سیما در پیاش هستند داشته باشد از یک نتیجه منفی گریزی نخواهد بود و آن تخدیر شدن مخاطب، بیدغدغه شدنش، و از دست رفتن حس تلاش و تکاپو برای بهبود وضع موجود است.
اینطور به نظر میرسد که صدا و سیما همواره خود را در رقابت با شبکههای ماهوارهای میبیند و تلاش میکند تا از جذب مخاطب داخلی به سمت شبکههایی که توسط دولتهای انگلیس و آمریکا اداره میشوند جلوگیری کند. اما صدا و سیما در این رقابت هم به جای آموختن شیوههای حرفهای و لحاظ کردن حدی از بیطرفی تصنعی، مبتذلترین شیوهها را برای رقابت با آنها انتخاب کرده است. صدا و سیما با سرعت در اطلاع رسانی، صراحت، شفافیت و احترام به مخاطب قطعا میتواند برنده این میدان باشد اما به جای این شیوه صحیح و احترام به شعور مخاطب گمان کرده است که با تقلید از دکور، اطوار مجریان و شمایل حرف زدن و شیوه گزارش اخبار میتواند آنچه را میخواهد به دست بیاورد.
خدایی خیلی مطلب جالبی بود.
این اخوی ها تازه فهمیدن!!!
انصافآمطلب زیباوآموزنده ای بود.اگردروبلاکهای دیگرچنین تحلیلهای حرفه ای است،حتمآروی سایتتان قراردهید.