امروزه بیشتر افراد جامعه بهنوعی کمردرد را تجربه میکنند اما بررسیها نشان میدهد بیش از 80 تا 90 درصد موارد طی یک دوره دوازده هفتهای بهبود مییابند این درحالی است که بخش دیگری از مبتلایان نیز حداقل تا شش ماه این درد را به همراه دارند.
یک متخصصطب فیزیکی و توانبخشی میگوید: میزان و سرعت بهبود دردهای کمر به علل زمینهای این عارضه بستگی دارد. بهعنوان مثال سرعت و احتمال بهبودی در کمردردهای سیاتیکی کمتر از کمردردهای موضعی است. با اینکه کمتر از 10 درصد از کمردردها سیر طولانی و مزمنی دارند ولی بیش از 70درصد هزینههای درمانی مربوط به این افراد است و از مهمترین دلایل ازکار افتادگی محسوب میشود.
دکتر کامران آزما میافزاید: بنابراین یکی از مهمترین اقدامهای پیشگیری از مزمن شدن کمردرد در مبتلایان، شناخت و برطرف کردن عوامل تأثیرگذار بر طولانی شدن روند بهبودی است که میتواند مواردی بجز علت فیزیکی کمردرد باشد!
از این منظر امروزه مهمترین روش و مدل معاینه ستون فقرات، مدلی است که به آن «بیوسایکوسوشیال» گفته میشود یعنی مدلی که در آن علاوه بر فاکتورهای جسمی به عوامل روانشناختی و اجتماعی هم توجه میشود. وی هدف از ارزیابیهای بیوسایکوسوشیال را یافتن آن دسته از بیمارانی میداند که احتمال مزمن شدن و طولانی شدن درد در آنان بیش ازحد انتظار است یا احتمال برگشت به یک زندگی فعال در آنها کم خواهد بود.
دکتر آزما تصریح میکند: بیمارانی هستند که شدت علائم و درد آنان با یافتههای فیزیکی و منشأ تولید درد همخوانی ندارد یا در روند درمان کمردرد بهبود فیزیکی رخ میدهد ولی فرایند درد و ناتوانی همچنان ادامه دارد!. در حقیقت برای طیف وسیعی از بیماران با کمردردهای مقاوم و ناتوانکننده بجز عوامل فیزیکی عوامل روانشناختی و اجتماعی هم نقش دارند که متأسفانه باوجود تأکیدهای علمی در بیشترکلینیکها و مراکز درمانی کمتر مورد توجه سیستماتیک قرار میگیرند.
این استاد دانشگاه با اشاره به بهترین زمان برای ارزیابی فاکتورهای روانشناختی و اجتماعی میگوید: درحقیقت اعتقاد کلی بر این است که فاکتورهای سایکوسوشیال بین دو تا شش هفته از شروع کمردرد به نحو فزایندهای اهمیت پیدا میکند و این زمان بهترین زمان ارزیابی این فاکتورها است.
از آنجا که بسیاری از این عوامل بالقوه قابل تعدیل هستند تشخیص این موارد ارزشمند است و میتوان از طریق یک مصاحبه هدفمند طبی و همچنین پرسشنامههای سایکولوژیک آنها را ارزیابی کرد. در این خصوص جالب است بدانید نوع نگرش، باورها، احساسات و خلق وخو، محیط خانواده و محل کار و حتی نحوه بیان تشخیص کمردرد و سطح سواد مرتبط با سلامت از عوامل تأثیرگذار بر میزان درمان است. برای مثال آیا نگرش کلی بیمار در مورد کمردردش این است که با درمان و مدیریت خود میتواند به زندگی عادی برگردد یا نه. آیا باورش این است که درد ایجاد شده عذاب آور و ناتوانکننده است؟ در یک بررسی نشان داده شده، این باور نادرست که فعالیت و ورزش میتواند باعث بدتر شدن آسیب در ناحیه کمر شود در افراد مبتلا به کمردرد مزمن و ناتوانکننده بیشتر از افرادی است که درد کمر آنها در مدت زمان مورد انتظار بهبود یافتهاند.
این متخصص طب فیزیکی و توانبخشی درمورد ارتباط محیط کار با کمر درد عنوان میکند: دستهای از بیماران بر اساس تجارب قبلی خود یا تجارب همکارانشان و حتی شنیدههای خود از همسایگان! ترسها و تصورات نادرستی را در ارتباط با کمردرد و محل کار خود دارند. تصور اینکه محیط کار میتواند برایشان مشکل ساز یا استرس زا باشد و نگرانی از اینکه آیا با مشکل به وجود آمده در ناحیه ستون فقرات از پس وظایف محوله بر میآیند یا نه یا حتی نوع ارتباط با کارفرما و میزان رضایت شغلی و میزان حمایت معنوی در محیط کار، بر روند بیماری آنها تأثیرگذار است.
به طور طبیعی افرادی که بر این باورند که کارکردن بیش از حد میتواند به ستون فقرات آسیب جدی برساند و همچنین آنهایی که معتقدند از طرف کارفرما و همکاران مورد حمایت قرار نمیگیرند، نسبت به دیگران شانس کمتری برای برگشت بهکار و بازگشتن به یک زندگی فعال و مفید خواهند داشت.
وی در ادامه با تأکید براینکه ترس درمورد شدت آسیب، باورهای نادرست و همچنین نگرانی در خصوص میزان بهبودی باید در ارزیابی افراد با کمردرد مزمن مد نظر قرار گیرد، تصریح میکند: البته در ارتباط با محیط کار مواردی هم هست که خارج ازکنترل فوری کارمندان و پرسنل است بهعنوان مثال مسائل مالی و بیمهای و نوع برخورد شرکت یا کارگاه در برخورد با کارمندان بیمارش!. یا سوءتفاهم ایجاد شده بین کارمند و کارفرما در خصوص تمارض و حتی انزوا در محیط کار.
اگر فرد مبتلا به کمردرد از ترس اینکه دردش افزایش یابد از بسیاری از حرکتها و فعالیتهای روزمره زندگی اجتناب کند یا کمردرد باعث ایجاد خلق پایین و گوشهگیری از اجتماع شود احتمال مزمن شدن و پاسخ ناکافی به درمان در او بیشتر از سایر افراد است. ولی باید گفت شناخته شدهترین و رایجترین موارد تأثیرگذار بر مزمن شدن کمردرد افسردگی و اضطراب است که در ارزیابیها باید مورد توجه قرار گیرند.
دکتر آزما در خاتمه میافزاید: درصورتی که بیمار با کمردرد به پزشکی مراجعه کرد و در وی نشانههایی دال بر اختلالات شخصیتی عمده، سطح بالایی از پریشانی، اختلالات استرس پس از سانحه یا مواردی نظیراعتیاد مشاهده شد بهتر است برای مشاوره به متخصص روانپزشکی ارجاع داده شود.
منبع:
روزنامه ایران
جالب بود