فوت ضربتی، ترفندي تازه برای حذف یارانهها!
قانون: «مرداد ماه سال جاری به طور اتفاقی متوجه شدم پرداخت یارانه ام متوقف شده. برای پیگیری که به ستاد یارانهها مراجعه کردم با موضوعی باورنکردنی مواجه شدم: نام من به عنوان متوفی در سیستم این ستاد ثبت شده بود و جالب اینکه گفتند 26 هزار نفر مثل تو هستند.» اینها اظهارات مردی است که 20 سال خارج از ایران سکونت داشته و ميگوید 2 سال قبل وقتی که برای همیشه به کشور بازگشته تصور نمیکرده با چنین مشکلی مواجه شود. با این حال مرگ او از 18 تیر ماه 1392 در سیستم ثبت احوال کشور تایید و ثبت شده و وی زمانی به موضوع پی برده که نزدیک به 2 ماه از زمان فوتش ميگذشته!
مردهای که هنوز زنده است!
آقای «گنجی»، مردی که اسناد کشوری «متوفی» اعلام کرده است را در کمال صحت و سلامت در محل کارش ملاقات ميکنیم. او توضیح داد که از شهریور 1390 ساکن ایران است . طی این 2 سال و قبل از این اتفاق، تنها یک بار پایش به ثبت احوال باز شده که موضوع از یک مغایرت محدود شناسنامه ای فراتر نبوده و به سرعت برطرف شده. اکنون اما مدتهاست که مهمان همیشگی اداره کل ثبت احوال و ثبت احوال شرق تهران است. وي تعریف ميکند: «متوجه عدم پرداخت یارانه ام که شدم به ستاد یارانهها مراجعه کردم. آن جا شنیدم که متولد سال 1300 هستم و ماه گذشته نیز فوت کردهام! مرا که حیرت زده شده بودم به پلیس +10 ارجاع دادند که اطلاعات شخصیام صحیح درج شده بود اما همچنان متوفی بودم.
گفتند لازم است به اداره کل ثبت احوال مراجعه کنم و اداره کل نیز مرا به ثبت احوال شرق تهران، محل صدور شناسنامهام ارجاع داد. در این مدت به هر که ميرسیدم و ميگفتم این بلا سرم آمده ميپرسیدند خارج از کشور بودی؟ انگار که این دو موضوع به هم مرتبط باشد!» حین بازگو کردن هنوز هم حیرت زده است و انگار که همچنان باور نداشته باشد، ادامه ميدهد:«عجیب است، به من گفتند شما طی 20 سال گذشته فعل و انفعالات ثبت احوالی نداشته اید وطبق بخشنامه ای که سال 90 به ما ابلاغ شده، اسناد راکد بررسی ميشوند و در صورت احراز فوت شخص، نام آنها به عنوان متوفی ثبت ميشود.
این در حالی است که من طی سالهای گذشته دست کم هر 5 سال یک بار پاسپورت عوض کرده ام. یک بار از همسرم جداشده و در ایران مجدد ازدواج کرده ام. کارت ملی گرفته و حتی 6 ماه قبل آن را تمدید کردم. هر کدام از اینها در خارج از کشور انجام شده استعلام داخلی داشته، مابقی نیز طی همین مدت صورت گرفته. اینها اگر فعل و انفعالات ثبت احوالی نیست پس چیست؟»
«فوت ضربتی»، پدیده آشنای ثبت احوال
19 شهریور 1392، جلسه هیات حل اختلاف رای به زنده بودن نامبرده داده و اداره کل ثبت احوال نیز رای به حذف واقعه وفات ميدهد. با این حال این مرد که در اسناد کشوری بار دیگر به زندگی بازگشته هم چنان یارانه ای دریافت نمیکند. ميگوید: « مشکل ثبت وفات به سرعت حل شد، در حالی كه هیچ کس از این موضوع متعجب نبود. روزی که به ثبت احوال شرق تهران رفتم، در همین یک اداره 3 نفر با همین مشکل مراجعه کرده بودند که آنها هم مثل من سالها خارج از کشور زندگی ميکردند. اسم این نوع فوت را «فوت ضربتی» گذاشته اند و بین هم که صحبت ميکردند ميگفتند از آن فوت ضربتیهاست! عندالمراجعه کارهایم را صورت دادند، انگار با چنین پدیده ای آشنا بودند. اعتراض که کردم یکی از مسئولان گفت ما 26 هزار نفر اعلام فوت ضربتی داریم که 90 درصدشان به طور حتم فوت کرده اند، اعتراض نکن که کارت راه نمی افتد.»
کار این مرد راه افتاده اما هم چنان بدون دریافت یارانه. خواستار این است که لااقل یک نفر پاسخگو باشد و بگوید چرا هنوز یارانه دریافت نمی کند و اگر هم پرداخت مجددی در کار باشد از دی ماه است. به او گفته اند شما شغل خوبی داری چرا این قدر عجله داری؟ به این حرف معترض است و ميگوید: « حق من است. کسی نگفته چون شغل خوبی دارم نباید یارانه بگیرم. مگر چنین قانونی داریم؟ در این دوره حتی ثبت مرگ در یک روستا نیز قانونمند و با سند و مدرک مکفی تایید ميشود. مرگ مرا بدون سند ثبت کرده اند که هیچ، حالا که اشکال برطرف شده هنوز یارانه ای در کار نیست. در تعجبم که این همه اعلام فوت ضربتی داریم، که خیلی از آنها مطمئنا مثل من زنده هستند. یارانه همه آنها بی دلیل قطع شده؟!»
ثبت احوال پاسخی ندارد
«محسن اسماعیلی» مدیر کل اسناد هویتی سازمان ثبت احوال کشور، وقت زیادی برای صحبت ندارد و خیلی کوتاه شنونده مشکلی است که برای این مرد رخ داده. اسماعیلی در گفت و گو با «قانون» ابتدا متذکر ميشود که این مشکل برای افراد فاقد شناسنامه رخ ميدهد و دلیل خاصی نباید داشته باشد و ميافزاید:« اینها افرادی هستند که در پایگاه ثبت احوال جمهوری اسلامی ثبت نشدهاند.» وی سپس در پاسخ به اینکه فرد مذکور طی همین 2 سال، ثبت ازدواج و رفع مشکل شناسنامه و تمدید کارت ملی داشته و یارانه ميگرفته، ميگوید: «نمیدانم، حتما موردی بوده. باید مراجعه کند ببیند چرا این طور شده.» در ادامه وی در رابطه با «فوت ضربتی» و 26 هزار نفری که گفته شده مشمول این فوت هستند، این مصوبه رامربوط به سال 1373 ميداند که متولدین قبل از سال 1300 را شامل است، اما در رابطه با آمار مذکور تایید یا تکذیبی صورت نمی دهد و در خصوص عدم پرداخت مجدد یارانه این شخص، ميگوید: «این را من نمیدانم. باید به سازمان هدفمندی یارانهها مراجعه کند.» از آن جا که عجله دارد، گفتوگو همین جابه پایان ميرسد.
بسیاری از زندهها، مرده اند؟
آن طور که از شواهد بر ميآید، تعداد افراد زندهای که برای آنها گواهی فوت صادر شده زیاد است و شاید برخی ایرانیهايي که اکنون زندهاند و در داخل یا خارج از کشور زندگی ميکنند، ندانند که مرده اند و گواهی فوتشان نیز صادر شده است! پاسخ رسمی و شفاف ندادن از سوی مسئولان ثبت احوال در این خصوص نیز مزید بر علتی شده تا این فرضیه قوت بگیرد که صدور گواهی فوت برای افراد زنده شاید راهکاری برای حذف دهکهای خاص از پرداخت یارانه است که این روزها، بسیاري از آنها در روزنامهها و سایتها ميشنویم. این در شرایطی است که تبعات بروز چنین اتفاقاتی در زندگی افراد بسیار مهم است و ميتواند بار حقوقی بسیاری را همراه داشته باشد.
یارانههای معوق مانده، اکنون کجاست؟
در این میان ، سازمان هدفمندی یارانهها به این راحتی پاسخگوی این موضوع نخواهد بود و مسئولان سازمان ثبت احوال کشور نیز با این موضوع چنان پیش پا افتاده برخورد ميکنند که گویا اتفاق عجیبی رخ نداده و از این دست موضوعات برای آنها طبیعی است. با این حال موضوع هم چنان پا برجاست و به فرض صحت اینکه 26 هزار نفر در حال حاضر از پرداخت یارانه محروم اند، این سوال را در ذهن مينشاند که : «یارانههای معوق مانده، اکنون کجاست؟»
مردهای که هنوز زنده است!
آقای «گنجی»، مردی که اسناد کشوری «متوفی» اعلام کرده است را در کمال صحت و سلامت در محل کارش ملاقات ميکنیم. او توضیح داد که از شهریور 1390 ساکن ایران است . طی این 2 سال و قبل از این اتفاق، تنها یک بار پایش به ثبت احوال باز شده که موضوع از یک مغایرت محدود شناسنامه ای فراتر نبوده و به سرعت برطرف شده. اکنون اما مدتهاست که مهمان همیشگی اداره کل ثبت احوال و ثبت احوال شرق تهران است. وي تعریف ميکند: «متوجه عدم پرداخت یارانه ام که شدم به ستاد یارانهها مراجعه کردم. آن جا شنیدم که متولد سال 1300 هستم و ماه گذشته نیز فوت کردهام! مرا که حیرت زده شده بودم به پلیس +10 ارجاع دادند که اطلاعات شخصیام صحیح درج شده بود اما همچنان متوفی بودم.
گفتند لازم است به اداره کل ثبت احوال مراجعه کنم و اداره کل نیز مرا به ثبت احوال شرق تهران، محل صدور شناسنامهام ارجاع داد. در این مدت به هر که ميرسیدم و ميگفتم این بلا سرم آمده ميپرسیدند خارج از کشور بودی؟ انگار که این دو موضوع به هم مرتبط باشد!» حین بازگو کردن هنوز هم حیرت زده است و انگار که همچنان باور نداشته باشد، ادامه ميدهد:«عجیب است، به من گفتند شما طی 20 سال گذشته فعل و انفعالات ثبت احوالی نداشته اید وطبق بخشنامه ای که سال 90 به ما ابلاغ شده، اسناد راکد بررسی ميشوند و در صورت احراز فوت شخص، نام آنها به عنوان متوفی ثبت ميشود.
این در حالی است که من طی سالهای گذشته دست کم هر 5 سال یک بار پاسپورت عوض کرده ام. یک بار از همسرم جداشده و در ایران مجدد ازدواج کرده ام. کارت ملی گرفته و حتی 6 ماه قبل آن را تمدید کردم. هر کدام از اینها در خارج از کشور انجام شده استعلام داخلی داشته، مابقی نیز طی همین مدت صورت گرفته. اینها اگر فعل و انفعالات ثبت احوالی نیست پس چیست؟»
«فوت ضربتی»، پدیده آشنای ثبت احوال
19 شهریور 1392، جلسه هیات حل اختلاف رای به زنده بودن نامبرده داده و اداره کل ثبت احوال نیز رای به حذف واقعه وفات ميدهد. با این حال این مرد که در اسناد کشوری بار دیگر به زندگی بازگشته هم چنان یارانه ای دریافت نمیکند. ميگوید: « مشکل ثبت وفات به سرعت حل شد، در حالی كه هیچ کس از این موضوع متعجب نبود. روزی که به ثبت احوال شرق تهران رفتم، در همین یک اداره 3 نفر با همین مشکل مراجعه کرده بودند که آنها هم مثل من سالها خارج از کشور زندگی ميکردند. اسم این نوع فوت را «فوت ضربتی» گذاشته اند و بین هم که صحبت ميکردند ميگفتند از آن فوت ضربتیهاست! عندالمراجعه کارهایم را صورت دادند، انگار با چنین پدیده ای آشنا بودند. اعتراض که کردم یکی از مسئولان گفت ما 26 هزار نفر اعلام فوت ضربتی داریم که 90 درصدشان به طور حتم فوت کرده اند، اعتراض نکن که کارت راه نمی افتد.»
کار این مرد راه افتاده اما هم چنان بدون دریافت یارانه. خواستار این است که لااقل یک نفر پاسخگو باشد و بگوید چرا هنوز یارانه دریافت نمی کند و اگر هم پرداخت مجددی در کار باشد از دی ماه است. به او گفته اند شما شغل خوبی داری چرا این قدر عجله داری؟ به این حرف معترض است و ميگوید: « حق من است. کسی نگفته چون شغل خوبی دارم نباید یارانه بگیرم. مگر چنین قانونی داریم؟ در این دوره حتی ثبت مرگ در یک روستا نیز قانونمند و با سند و مدرک مکفی تایید ميشود. مرگ مرا بدون سند ثبت کرده اند که هیچ، حالا که اشکال برطرف شده هنوز یارانه ای در کار نیست. در تعجبم که این همه اعلام فوت ضربتی داریم، که خیلی از آنها مطمئنا مثل من زنده هستند. یارانه همه آنها بی دلیل قطع شده؟!»
ثبت احوال پاسخی ندارد
«محسن اسماعیلی» مدیر کل اسناد هویتی سازمان ثبت احوال کشور، وقت زیادی برای صحبت ندارد و خیلی کوتاه شنونده مشکلی است که برای این مرد رخ داده. اسماعیلی در گفت و گو با «قانون» ابتدا متذکر ميشود که این مشکل برای افراد فاقد شناسنامه رخ ميدهد و دلیل خاصی نباید داشته باشد و ميافزاید:« اینها افرادی هستند که در پایگاه ثبت احوال جمهوری اسلامی ثبت نشدهاند.» وی سپس در پاسخ به اینکه فرد مذکور طی همین 2 سال، ثبت ازدواج و رفع مشکل شناسنامه و تمدید کارت ملی داشته و یارانه ميگرفته، ميگوید: «نمیدانم، حتما موردی بوده. باید مراجعه کند ببیند چرا این طور شده.» در ادامه وی در رابطه با «فوت ضربتی» و 26 هزار نفری که گفته شده مشمول این فوت هستند، این مصوبه رامربوط به سال 1373 ميداند که متولدین قبل از سال 1300 را شامل است، اما در رابطه با آمار مذکور تایید یا تکذیبی صورت نمی دهد و در خصوص عدم پرداخت مجدد یارانه این شخص، ميگوید: «این را من نمیدانم. باید به سازمان هدفمندی یارانهها مراجعه کند.» از آن جا که عجله دارد، گفتوگو همین جابه پایان ميرسد.
بسیاری از زندهها، مرده اند؟
آن طور که از شواهد بر ميآید، تعداد افراد زندهای که برای آنها گواهی فوت صادر شده زیاد است و شاید برخی ایرانیهايي که اکنون زندهاند و در داخل یا خارج از کشور زندگی ميکنند، ندانند که مرده اند و گواهی فوتشان نیز صادر شده است! پاسخ رسمی و شفاف ندادن از سوی مسئولان ثبت احوال در این خصوص نیز مزید بر علتی شده تا این فرضیه قوت بگیرد که صدور گواهی فوت برای افراد زنده شاید راهکاری برای حذف دهکهای خاص از پرداخت یارانه است که این روزها، بسیاري از آنها در روزنامهها و سایتها ميشنویم. این در شرایطی است که تبعات بروز چنین اتفاقاتی در زندگی افراد بسیار مهم است و ميتواند بار حقوقی بسیاری را همراه داشته باشد.
یارانههای معوق مانده، اکنون کجاست؟
در این میان ، سازمان هدفمندی یارانهها به این راحتی پاسخگوی این موضوع نخواهد بود و مسئولان سازمان ثبت احوال کشور نیز با این موضوع چنان پیش پا افتاده برخورد ميکنند که گویا اتفاق عجیبی رخ نداده و از این دست موضوعات برای آنها طبیعی است. با این حال موضوع هم چنان پا برجاست و به فرض صحت اینکه 26 هزار نفر در حال حاضر از پرداخت یارانه محروم اند، این سوال را در ذهن مينشاند که : «یارانههای معوق مانده، اکنون کجاست؟»
ارسال نظر