گوناگون

دیدار شاعران و اهالی فرهنگ و ادب با رهبر انقلاب

دیدار شاعران و اهالی فرهنگ و ادب با رهبر انقلاب

پارسینه: در شب ولادت خجسته‌ی کریم اهل‌بیت حضرت امام حسن مجتبی (علیه‌السلام)، جمعی از اهالی فرهنگ، شعر و ادب فارسی با حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی دیدار کردند.

به گزارش پارسینه از دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی خامنه ای، در این دیدار که با اقامه‌ی نماز جماعت مغرب و عشا به امامت رهبر انقلاب و صرف افطار آغاز شده است، تعدادی از شاعران جوان و پیشکسوت کشورمان و همچنین تعدادی از شاعران فارسی‌زبان غیر ایرانی به قرائت اشعار خود در حضور رهبر انقلاب می‌پردازند.


در ابتدای این دیدار و پیش از اذان مغرب، تعدادی از شاعران و حاضران با رهبر انقلاب به صورت جداگانه ملاقات کرده و آثار مکتوبشان را به ایشان تقدیم کردند.

در ادامه و پس از اذان مغرب، نماز جماعت مغرب و عشا به امامت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای اقامه شد و حاضران روزه‌ی خود را در کنار رهبر انقلاب افطار کردند.

این دیدار با قرائت اشعار تعدادی از شاعران کشورمان و همچنین تعدادی از شاعران پارسی‌گو از کشورهای دیگر در حضور رهبر انقلاب برگزار شد. در این جلسه علاوه بر حضور شاعرانی از سراسر کشور، شاعرانی از کشورهای افغانستان، پاکستان و هندوستان نیز حضور دارند.

بر اساس سنت هر ساله، امسال نیز تعدادی از شاعران از سراسر کشور به دیدار رهبر معظم انقلاب رفتند. جلسه مطابق هر سال در دو بخش بود؛ بخش نخست به شاعران اختصاص داشت که تعدادی از آنها سروده‌های خود را قرائت کردند و بخش دیگر به سخنان مقام معظم رهبری درباره شعر و وضعیت شعر کشور. امسال در جلسه دیدار شاعران با رهبر معظم انقلاب شاعرانی چون عباس براتی‌پور، علی موسوی گرمارودی، زکریا اخلاقی، فاضل نظری، اسماعیل امینی، محمدعلی مؤدب، علی داودی، ناصر فیض، محمدعلی مجاهدی، علیرضا قزوه و ... حضور داشتند. همچنین مسئولان فرهنگی کشور مانند علی جنتی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و غلامعلی حدادعادل رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی از دیگر حاضران در این جلسه بودند. همچنین حمید سبزواری، پدر شعر انقلاب که بارها رهبر معظم انقلاب او را با عنوان «حمید» خطاب می فرمودند، غایب بزرگ این دیدار بود. در این جلسه محسن ممتحنی، فرزند ارشد حمید سبزواری به نیابت از پدر حضور داشت. زنده‌یاد حمید سبزواری پدر شعر انقلاب غایب بزرگ این جلسه است، که فرزندان او به نیابت از پدر در این جلسه حضور یافته اند.

از اتفاقات جالب توجه در این دیدار هدیه ویژه ای است که به مقام معظم رهبری اهدا شد. این هدیه تابلویی کار دانیال فرخ، از هنرمندان متعهد کشور است که تصویری از جاج احمد متوسلیان، فرمانده دلیر سال‌های دفاع مقدس را در آغوش رهبر معظم انقلاب نشان می‌دهد. همچنین در حاشیه این دیدار، تعدادی از شاعران و هنرمندان حاضر جدیدترین آثار خود را تقدیم رهبر معظم انقلاب کردند که از جمله این موارد، فیلم کشیش مسلمان شده اوکراینی بود که از سوی رضا برجی به ایشان تقدیم شد.

در بخشی از این دیدار، محمدمهدی سیار، از شاعران متعهد کشور، چند سروده قرائت کرد که به این شرح است:

چگونه در خیابانهای تهران زنده می مانم؟

مرا در خانه قلبی هست...با آن زنده می مانم

مرا در گوشه این شهر آرام و قراری هست

که تا شب اینچنین ایلان و ویلان زنده می مانم

هوای دیگری دارم... نفسهای من اینجا نیست

اگر با دود و دم در این خیابان زنده می مانم

شرابی خانگی دائم رگم را گرم می دارد

که با سکرش زمستان تا زمستان زنده می مانم

بدون عشق بی دینم، بدون عشق میمیرم

بدین سان زندگی کردم، بدین سان زنده می مانم

...

هوهو زنان بیا نفست حق!

پیر سپیدجامه رقصان!

ای برف!... ای شگرف!

آن کثرت همیشگی شیء و رنگ را

یک باره از بسیط زمین پاک کرده ای

کولاک کرده ای!

همچنین در بخش دیگری از این مراسم، نیلوفر بختیاری، از شاعران جوان کشور، سروده ای را درباره «ماهواره» و پیامدهای منفی آن بر ذهن مخاطب خواند:

باز شب شد، بی هدف، بی دیدن ماه و ستاره

پای خود ما را نشاند این جعبۀ جادو دوباره

خندۀ خواهر، غم مادر، اجیرِ قصه‌گو شد

دور هم بودیم، امّا ذهن‌هامان در اجاره

بس که شب‌ها این شبح‌ها را به خود تشبیه کردیم،

آدم هر قصه‌ای شد از من و تو استعاره

چیست پشتِ پرده‌های نخ‌نمای این نمایش؟

قصه‌هایی نیمه‌کاره، قهرمانی بی‌قواره

سرنوشتی را که باید آبی یکدست باشد،

حیف، پنهان کرده نعشِ ابرهای پاره ‎ پاره

در جهانِ مردگان، شب زنده‌داری کافی‌ات نیست؟

پیر شد بختِ جوان تو، به پای ماهواره

***

سعید پورطهماسب، از شاعران جوان نیز سروده‌ای با عنوان «قرار» قرائت کرد که مورد تشویق حاضران در جمع و رهبر معظم انقلاب قرار گرفت:

از تو من تنها نگاهی مختصر می‌خواستم

من که چشمان تو را از هر نظر می‌خواستم

گر چه شاید سهم اندوه مرا از دیگران

بیشتر دادی، ولی من بیشتر می‌خواستم

دین اگر آنگونه بود و آن اگر اینگونه، نه

عشق را بی هیچ اما و اگر می‌خواستم

روزگارم هر چه باشد وام‌دار چشم توست

من که در هر کاری از چشمت نظر می‌خواستم

رستن از بند قفس رنج اسارت را فزود

آه آری باید اول بال و پر می‌خواستم

رفت عمری تا بدانم خویش را گم کرده‌ام

تا بیایم خویش را عمری دگر می‌خواستم

باید از ماهی بخواهم راز دریا را، اگر

پیش از این از ساحل سطحی نگر می‌خواستم

خواب دیدم پیله می‌بافم به دور خویشتن

کاش روزی مثل یک پروانه می‌خواستم

***

غلامعلی حداد عادل که امسال مجموعه شعر «هنوز هم» را از سوی انتشارات سوره مهر به چاپ رسانده است، قصیده ای در نعت حضرت رسول خواند که بخش‌هایی از آن به این شرح است:

محمّدا به که مانی، محمّدا به چه مانی

«جهان و هر چه درو هست صورت‌اند و تو جانی»

حکایتی که تو داری به هیچ چامه نگنجد

فزون ز طاقتِ اندیشه و زبان و بیانی

ندانمت چه بنامم، ندانمت چه بخوانم

که هرچه گویم و خوانم، چو بنگرم، به از آنی

تو در خیال نیایی، تو در قیاس نگنجی

که خود حقیقت برتر ز فهم و وهم و گمانی

تویی که رشتۀ پیوند آسمان و زمینی

تویی که پنجرۀ روشنِ زمین و زمانی

تویی که صاحب خُلق عظیم و طبع کریمی

تویی که صاحب صبر جمیل و قدر گرانی

تویی که در شبِ تاریکِ دهر، نور امیدی

تویی که در تن دنیای خسته، روح و روانی

پیام‌آورِ توحید و عدل و حکمت و عقلی

رسول رحمت پروردگار عالمیانی




Leader O.W ©

ارسال نظر

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار