افشاگری علی دایی علیه مدیران سایپا
پارسینه: سرمربی سابق تیم فوتبال سایپا با بیان اینکه قبل از بازی با ذوب آهن اخراج شده بود، گفت: آقایان از واژه کارگر سوءاستفاده می کنند و از آن سنگر می سازند تا پشتش پنهان شوند.
علی دایی روز گذشته با تصمیم مدیران باشگاه و کارخانه سایپا از سرمربیگری تیم فوتبال این باشگاه برکنار شد. دایی بعد از برد سایپا مقابل ذوب آهن انتقاداتی را نسبت به تصمیمات مدیریتی باشگاه و کارخانه داشت و از مشکلات مالی و سنگ اندازی های معاون و مدیرعامل باشگاه گلایه کرده بود.
دایی امروز در یک نشست خبری حاضر شد و در این خصوص تصمیم باشگاه سایپا صحبت کرد.
دایی گفت: روز گذشته خیلی از خبرنگاران با من تماس گرفتند و خواستار مصاحبه بودند. برای همین تصمیم گرفتم در کنار شما باشم تا صحبتها را خودم داشته باشم و کسی از قول من نقل قول نکند. دوست داشتم خودم با شما صحبت کنم.
وی درباره دلیل اصلی برکناری اش گفت: حق طبیعی یک باشگاه است که مربی اش را اخراج کند. خدا را شکر میکنم به خاطر احقاق حق اخراج شدم. جز این چیزی نیست. شاید شما خیلی چیزها را ندانید. قبل از بازی با ذوب آهن اخراج شده بودم.
وی افزود: بین چند بازیکن تیمم صحبت شده بود. میتوانید از ابراهیم صادقی و دکتر چشمه سری سوال کنید. دکتر چشمه سری به صادقی گفته بود قرار است جای علی دایی را بگیری؟ دو روز پیش صادقی زنگ زد و گفت بازی مهمی داشتیم نمیخواستم فکرتان را مشغول کنم. باشگاه به من چنین چیزی نگفته است ولی دکتر چشمه سری گفت. اگر این اتفاق افتاد تا الان باشگاه با من حرف نزده است.
دایی تاکید کرد: روز گذشته هم صادقی تماس گرفت و گفت باشگاه به من زنگ زد. برای صادقی آرزوی موفقیت کردم.
وی یادآور شد: آقایان دلایلی آورده اند که خودم در آن مانده ام. درحکم اخراجم از واژه مقدس کارگر سو استفاده کردند. از این واژه سنگر ساختند و پشت سرش قائم شدند. همیشه کنار کارگر بوده ام. افتخارم این است. از آقایان می پرسمشما کجا بودید؟ حداقل من علی دایی سالها به خاطر کاری که انجام دادم، دل کارگران را خوشحال کردم. در تیم ملی شاید خیلی اوقات اتفاقاتی افتاده که به کمک همبازیهایم دل کارگران را خوشحال کنیم. آقایانی که ادعا دارید کجا بودید؟
سرمربی سابق سایپا تصریح کرد: چون حرف حق زدم اخراج شدم. مگر به کسی توهین کردم؟ اصلاً اسم کارگر این وسط آوردم؟ گفتم حق مرا ندهید ولی حق بچهها را بدهید. کجای حرفم نادرست بوده است. شاید ناراحت شده اند چون از آقای قلعه بانی و هاشمی تعریف کردم. افتخار میکنم. صد سال دیگر هم زنده باشم می گویم دو مرد بودند که به من در سال اول مربیگری کمکم کردند و توانستیم با سایپا قهرمان شویم.
دایی گفت: من خودم کارگری کرده ام و افتخار میکنم. آقایان شما برای کارگران چه کار میکنید؟ قیمت محصولاتتان ۵ برابر شده آیا حقوق کارگران افزایش یافته است؟ اگر کارگران از اخراجم خوشحال شده اند وجدانم راحت است که حداقل با اخراجم آنها را خوشحال کردم. مردم را فریب ندهید. با افکار مردم بازی نکنید. همه ما تعهداتی داریم که باید انجام بدهیم. در باشگاه به تعهداتمان عمل کرده ایم. تیمی که شاید در تاریخ باشگاه سایپا کم هزینه ترین تیم است الان در رده هفتم جدول بوده است. سال قبل هم چهارم شدیم و به لیگ قهرمانان آسیا رفتیم. یکسری جوان به فوتبال معرفی کردم. به تعهداتم عمل کردم. خواستار این شدم که شما! باشگاه سایپا! به تعهداتان عمل کنید. این کجایش بی احترامی به کارگر است؟
وی تصریح کرد: آقایانی که چنین صحبتهایی میکنید چه زمانی تعهداتان رانسبت به مردم انجام داده اید؟ هر روز یک چیزی میگوئید. پول مردم را گرفته اید و به تعهداتان عمل نکردید. طرف یک ماشین ثبت نام کرده ولی شما یک اتومبیل دیگر به او میدهید. جلوی کارخانه شما تحصن مردم بوده است نه جلوی خانه و محل کار من! مثل اینکه فراموش کردهاید. متأسفانه از کسی تعریف کرده ایم که همه شهادت میدهند در کارخانه سایپا، بهترین دوران کارخانه مربوط به دوره قلعه بانی بوده است. اما شاید از این چیزها نگرانیم و ناراحت می شویم.
سرمربی سابق سایپا گفت: سه بار در فوتبال اخراج شدم و هر سه بار غیر ورزشی بود. یکبار رئیس جمهور مرا از تیم ملی برکنار کرد؛ یکبار وزیر ورزش از پرسپولیس و یکی هم الان. آقایانی که مرا اخراج کردند کجا هستند. نمی دانم چه کسانی مرا اخراج کردند. دیروز روز تولد دوباره ام بود. انگار دوباره از مادر متولد شدم. سخت است با کسانی کار کنید که دوست نداشته باشند موفق باشید. فکر میکنید بعد از بازی با ذوب آهن در نشست فنی خودمان چه چیزی به بازیکنانم گفتم؟ گفتم ما تنها هستیم و کسی دور ما نیست. خیلیها دوست دارند شما ببازید ولی به خاطر خودتان و کسانی که دوستشان دارید بهترین بازی را انجام بدهید. درود به شرف بازیکنانم که یک بازی بی نظیر را انجام دادند.
وی گفت: بیرقم را زیر سر هیچکس خم نمیکنم. نه چپی و نه راستی. فقط زیر بیرق آقا امام حسین هستم نه هیچکس دیگر. اگر اینجا هستم خودم بوده ام با کمک شما و مردم. کسی مرا هل نداده و کمک نکرده است. با کار کردن درس خواندم ولی وجدانم راحت است تا الان نه به ناموس کسی چپ نگاه کرده ام، نه به مال کسی چشم داشتم. تا جایی کهمی دانم یک ریال مال حرام به زندگی ام نیامده است. هیچ چیز ندارم. فقط آرامش دارم و آنرا با هیچ چیز عوض نمیکنم. شاید بعد از این مصاحبه هم بعضی از آقایان که در مملکت قدرت دارند، کمی آرامشم را به هم بزنند ولی پی آنرابه تنم مالیده ام.
دایی تصریح کرد: مصطفی مدبر مدیرعامل باشگاه برای من حضور حقیقی ندارد. تا جایی که ذهن ناقصم یاری میکند و من ایشان را میشناسم از زمانی که ریاست حراست سازمان صدا و سیما را بر عهده داشت، سردار غفور را میشناسم! برای من جالب بود که مدبر را برای اولین بار در برنامه نود دیدم و گفتند مصطفی مدبر رئیس سازمان توسعه و تجهیز! تلویزیون را نگاه نمیکردم ولی صدا آشنا بود. وقتی تلویزیون را دیدم، متوجه شدم همین سردار غفور خودمان و اردبیلی است! اینکه ایشان چطور مصطفی مدبر شده است برایم سوال است! کاش یکی از سازمان ثبت احوال اینجا بود و میتوانستم سوال کنم آیا یک نفر میتواند کل اسم و فامیلش را عوض کند؟
وی گفت: شنیده بودم به ندرت افرادی فامیلی را عوض کنند و شاید هم اسم را. اینرا آدمهای حقوقی میدانند. مگر میشود با عوض کردن شناسنامه، گذشته طلایی و شخصیتت را عوض کنی! متأسفانه موقعی نامه اخراجم به دستم رسید که به کسی دسترسی نداشتم. از شنبه پیگیری میکنم. کسی که به اسم مدبر نامه را امضا کرده و قبلاً سردار غفور بوده، میتواند مرا اخراج کند؟ من ایشان را به این اسم نمیشناسم. نمی دانم چه اتفاقاتی میافتد. انگار یکی نمرده باشد و برایش گواهی فوت بگیرند!
سرمربی سابق سایپا یادآور شد: سال ۸۵ یک خانم ۳۰۰ میلیون پول مرا خورده بود. ایشان خودش را از دوستان و آشنایان آقای غفور (مدبر) عنوان میکرد. پروندههایش هم هست. از آن موقع این آقا را شناختیم. وقتی گفتم کسانی به باشگاه آمدند که با من خصومت داشتم، اینها را میگفتم. در دادگاه هم با تیم حفاظتی ایشان به مشکل خوردیم. از سال ۸۵ که محکومیت این خانم را گرفتم و مدتها در زندان بود و از زندان فرار کرد و دوباره گرفتیم و بازهم فرار کرد، ایشان را میشناسم. از آن موقع مدبر را به این اسم میشناختم. اینکه چطور غفور از آنجا رئیس سازمان توسعه و مدیرعامل سایپا شد را نمی دانم. مگر ایشان فعالیت ورزشی داشت؟ باید فردا استعلام بگیرم که حکم اخراج و به قول خودشان فسخ قرارداد را میشود با حکم ایشان و با نام دیگری صادر شده است را بگیرم یا خیر.
دایی درباره اینکه بهتر نیست خودش تیم بخرد و سرمربی باشد؟ گفت: خیر، آنقدر سرمایه ندارم که بخواهم باشگاه تشکیل بدهم. مطمئناً در این حد نیستم. عاشق فوتبال هستم ولی این بخشی از زندگی ام است.
وی درباره اینکه در بیشتر تیمهایی که کار میکند مشکل مالی دارد، تصریح کرد: سال قبل پیشنهاد سایپا را به خاطر آقای درویش مدیرعامل تیم که دوستم است قبول کردم و کمترین هزینه را پیاده کردیم. قراردادی که من بستم خنده دار است. مطمئناً به خاطر خیلی چیزهای دیگر به باشگاه آمدم نه به این خاطر که به پول آنچنانی برسم. حرف شما درست است و آدم باید در انتخابهایش بحث دوستی و رفاقتش را کنار بگذارد.
سرمربی سابق سایپا در خصوص پرونده مدیرعامل این باشگاه گفت: دنبال این نیستم که به نتیجه برسانم. قراردادمان را فسخ کرده اند. میرویم حق و حقوقمان را بگیریم. مگر از آدمهایی که به این و آن وصل هستند میترسم؟ انگار صحبتهایم را نشنیدید. مگر از این آدمها میترسم که بخواهم فکر آرامشم را بکنم. اگر به بنده خدا وصل است، من به آن بالایی (خدا) وصلم. خنده دار است آدم از بنده خدا بترسد. در این مملکت خیلیها به بندههای خدا وصل هستند، خیلیها فکر میکنند میتوانند کارشان را پیش ببرند ولی تا حدی میتوانند. مگر الکی است. نمی دانم بعضی چیزهایی میگوئید که خنده ام میگیرد. به تنها چیزی که دلبستگی ندارم این دنیا است. اگر دلبستگی داشتم که وضعیت زندگی اماینطور نبود. با حرفهایی که پشت سرم است یک خانه در تهران دارم، یک ویلا در شمال کشور و چند مغازه با شرکایم دارم. دو ماشین هم داریم که سوار می شویم. به جز این ببینید بنده چه دارم. یا خانواده ام چه دارد. مگر از کسی میترسم اما میشود نام هزاران نفر را اعلام کرد با حقوق دولتی چه چیزهایی دارند. علی دایی پیش آنها باید «لنگ بیندازد». باید ببینیم چه چیزهایی به اسم زن و بچه آنها است. متأسفانه یکسری آدمها فقط شعار میدهند که ما فدایی مملکت هستیم. فدایی مملکت! چرا چند سال است بچههایت آنطرف آب زندگی میکنند و در ایران نیستند. الان با این دلار، چقدر هزینه آنها میشود؟ با این حقوقها چیزی میرسد؟
دایی گفت: من یک کار شخصی خودم را دارم و یکی هم در فوتبال هستم. نه مشاور هستم نه معاون. ۱۰ جا مشاور نیستم که ۱۰ حقوق آنچنانی بگیرم. فقط کار و فوتبالم را دارم. همه چیزم مشخص است. اگر کارم خوب باشد خدا را شکر زندگی ام از لحاظ مالی بهتر میشود. اگر هم خوب نباشد مثل تمام مردم باید یک مقدار فشار تحمل کنیم.
دایی درباره توافقش با باشگاه تراکتورسازی تاکید کرد: تا دیروز تیم داشتم و به خودم اجازه ندادم با کسی صحبت کنم. چند پیشنهاد جسته و گریخته شده است که با خیال راحت به آن فکر میکنم و میتوانم مذاکره کنم.
وی در خصوص بی مهری هواداران تراکتورسازی به وی گفت: تا اتفاقی نیفتد نمیتوانم حرفی بزنم. اول باید صحبت و مذاکره کنم. نه به بار است و نه به دار. کسی با من صحبت نکرده است. بحث خانواده ام هم هست. نمیتوانم تصمیم یک نفره بگیرم. تا چیزی مشخص نشود نمیتوانم چیزی بگویم.
سرمربی سابق سایپا درباره بحث تیم ملی هم گفت: از این به بعد میتوانم راحت به پیشنهاداتم فکر کنم. اگر به نتیجه برسد ادم قبول میکند. به نتیجه هم نرسید خدا پدر و مادرشان را بیامرزد که ما را راحت کردند شما قیافه ما را نبینید!
دایی درباره فرار رو به جلو مدیران سایپا به خاطر صحبتهایش بعد از بازی با ذوب آهن گفت: قرار بود قبل از بازی ذوب آهن برکنار شوم و ربطی به حرفهایم نداشت. حرف دلم را زدم. نمیتوانم حرف دلم را بزنم و بگویم خسته شدم؟ اتفاقی که دیروز افتاد قرار بود قبل از بازی ذوب آهن رخ بدهد. خدا را شکر این اتفاق با باخت تیم من همراه نشد چون خیلیها منتظر باخت ما بودند. وجدانم راحت است تمام سعی و تلاشم را کردم. از سال قبل تا الان بیش از ۱۰ بار جلوی اعتصاب بازیکنانم را گرفتم. ممنون آقایان هستم که چنین کاری را کردند. چیزی که دنبالش بودم را زودتر اعلام کردند
دایی امروز در یک نشست خبری حاضر شد و در این خصوص تصمیم باشگاه سایپا صحبت کرد.
دایی گفت: روز گذشته خیلی از خبرنگاران با من تماس گرفتند و خواستار مصاحبه بودند. برای همین تصمیم گرفتم در کنار شما باشم تا صحبتها را خودم داشته باشم و کسی از قول من نقل قول نکند. دوست داشتم خودم با شما صحبت کنم.
وی درباره دلیل اصلی برکناری اش گفت: حق طبیعی یک باشگاه است که مربی اش را اخراج کند. خدا را شکر میکنم به خاطر احقاق حق اخراج شدم. جز این چیزی نیست. شاید شما خیلی چیزها را ندانید. قبل از بازی با ذوب آهن اخراج شده بودم.
وی افزود: بین چند بازیکن تیمم صحبت شده بود. میتوانید از ابراهیم صادقی و دکتر چشمه سری سوال کنید. دکتر چشمه سری به صادقی گفته بود قرار است جای علی دایی را بگیری؟ دو روز پیش صادقی زنگ زد و گفت بازی مهمی داشتیم نمیخواستم فکرتان را مشغول کنم. باشگاه به من چنین چیزی نگفته است ولی دکتر چشمه سری گفت. اگر این اتفاق افتاد تا الان باشگاه با من حرف نزده است.
دایی تاکید کرد: روز گذشته هم صادقی تماس گرفت و گفت باشگاه به من زنگ زد. برای صادقی آرزوی موفقیت کردم.
وی یادآور شد: آقایان دلایلی آورده اند که خودم در آن مانده ام. درحکم اخراجم از واژه مقدس کارگر سو استفاده کردند. از این واژه سنگر ساختند و پشت سرش قائم شدند. همیشه کنار کارگر بوده ام. افتخارم این است. از آقایان می پرسمشما کجا بودید؟ حداقل من علی دایی سالها به خاطر کاری که انجام دادم، دل کارگران را خوشحال کردم. در تیم ملی شاید خیلی اوقات اتفاقاتی افتاده که به کمک همبازیهایم دل کارگران را خوشحال کنیم. آقایانی که ادعا دارید کجا بودید؟
سرمربی سابق سایپا تصریح کرد: چون حرف حق زدم اخراج شدم. مگر به کسی توهین کردم؟ اصلاً اسم کارگر این وسط آوردم؟ گفتم حق مرا ندهید ولی حق بچهها را بدهید. کجای حرفم نادرست بوده است. شاید ناراحت شده اند چون از آقای قلعه بانی و هاشمی تعریف کردم. افتخار میکنم. صد سال دیگر هم زنده باشم می گویم دو مرد بودند که به من در سال اول مربیگری کمکم کردند و توانستیم با سایپا قهرمان شویم.
دایی گفت: من خودم کارگری کرده ام و افتخار میکنم. آقایان شما برای کارگران چه کار میکنید؟ قیمت محصولاتتان ۵ برابر شده آیا حقوق کارگران افزایش یافته است؟ اگر کارگران از اخراجم خوشحال شده اند وجدانم راحت است که حداقل با اخراجم آنها را خوشحال کردم. مردم را فریب ندهید. با افکار مردم بازی نکنید. همه ما تعهداتی داریم که باید انجام بدهیم. در باشگاه به تعهداتمان عمل کرده ایم. تیمی که شاید در تاریخ باشگاه سایپا کم هزینه ترین تیم است الان در رده هفتم جدول بوده است. سال قبل هم چهارم شدیم و به لیگ قهرمانان آسیا رفتیم. یکسری جوان به فوتبال معرفی کردم. به تعهداتم عمل کردم. خواستار این شدم که شما! باشگاه سایپا! به تعهداتان عمل کنید. این کجایش بی احترامی به کارگر است؟
وی تصریح کرد: آقایانی که چنین صحبتهایی میکنید چه زمانی تعهداتان رانسبت به مردم انجام داده اید؟ هر روز یک چیزی میگوئید. پول مردم را گرفته اید و به تعهداتان عمل نکردید. طرف یک ماشین ثبت نام کرده ولی شما یک اتومبیل دیگر به او میدهید. جلوی کارخانه شما تحصن مردم بوده است نه جلوی خانه و محل کار من! مثل اینکه فراموش کردهاید. متأسفانه از کسی تعریف کرده ایم که همه شهادت میدهند در کارخانه سایپا، بهترین دوران کارخانه مربوط به دوره قلعه بانی بوده است. اما شاید از این چیزها نگرانیم و ناراحت می شویم.
سرمربی سابق سایپا گفت: سه بار در فوتبال اخراج شدم و هر سه بار غیر ورزشی بود. یکبار رئیس جمهور مرا از تیم ملی برکنار کرد؛ یکبار وزیر ورزش از پرسپولیس و یکی هم الان. آقایانی که مرا اخراج کردند کجا هستند. نمی دانم چه کسانی مرا اخراج کردند. دیروز روز تولد دوباره ام بود. انگار دوباره از مادر متولد شدم. سخت است با کسانی کار کنید که دوست نداشته باشند موفق باشید. فکر میکنید بعد از بازی با ذوب آهن در نشست فنی خودمان چه چیزی به بازیکنانم گفتم؟ گفتم ما تنها هستیم و کسی دور ما نیست. خیلیها دوست دارند شما ببازید ولی به خاطر خودتان و کسانی که دوستشان دارید بهترین بازی را انجام بدهید. درود به شرف بازیکنانم که یک بازی بی نظیر را انجام دادند.
وی گفت: بیرقم را زیر سر هیچکس خم نمیکنم. نه چپی و نه راستی. فقط زیر بیرق آقا امام حسین هستم نه هیچکس دیگر. اگر اینجا هستم خودم بوده ام با کمک شما و مردم. کسی مرا هل نداده و کمک نکرده است. با کار کردن درس خواندم ولی وجدانم راحت است تا الان نه به ناموس کسی چپ نگاه کرده ام، نه به مال کسی چشم داشتم. تا جایی کهمی دانم یک ریال مال حرام به زندگی ام نیامده است. هیچ چیز ندارم. فقط آرامش دارم و آنرا با هیچ چیز عوض نمیکنم. شاید بعد از این مصاحبه هم بعضی از آقایان که در مملکت قدرت دارند، کمی آرامشم را به هم بزنند ولی پی آنرابه تنم مالیده ام.
دایی تصریح کرد: مصطفی مدبر مدیرعامل باشگاه برای من حضور حقیقی ندارد. تا جایی که ذهن ناقصم یاری میکند و من ایشان را میشناسم از زمانی که ریاست حراست سازمان صدا و سیما را بر عهده داشت، سردار غفور را میشناسم! برای من جالب بود که مدبر را برای اولین بار در برنامه نود دیدم و گفتند مصطفی مدبر رئیس سازمان توسعه و تجهیز! تلویزیون را نگاه نمیکردم ولی صدا آشنا بود. وقتی تلویزیون را دیدم، متوجه شدم همین سردار غفور خودمان و اردبیلی است! اینکه ایشان چطور مصطفی مدبر شده است برایم سوال است! کاش یکی از سازمان ثبت احوال اینجا بود و میتوانستم سوال کنم آیا یک نفر میتواند کل اسم و فامیلش را عوض کند؟
وی گفت: شنیده بودم به ندرت افرادی فامیلی را عوض کنند و شاید هم اسم را. اینرا آدمهای حقوقی میدانند. مگر میشود با عوض کردن شناسنامه، گذشته طلایی و شخصیتت را عوض کنی! متأسفانه موقعی نامه اخراجم به دستم رسید که به کسی دسترسی نداشتم. از شنبه پیگیری میکنم. کسی که به اسم مدبر نامه را امضا کرده و قبلاً سردار غفور بوده، میتواند مرا اخراج کند؟ من ایشان را به این اسم نمیشناسم. نمی دانم چه اتفاقاتی میافتد. انگار یکی نمرده باشد و برایش گواهی فوت بگیرند!
سرمربی سابق سایپا یادآور شد: سال ۸۵ یک خانم ۳۰۰ میلیون پول مرا خورده بود. ایشان خودش را از دوستان و آشنایان آقای غفور (مدبر) عنوان میکرد. پروندههایش هم هست. از آن موقع این آقا را شناختیم. وقتی گفتم کسانی به باشگاه آمدند که با من خصومت داشتم، اینها را میگفتم. در دادگاه هم با تیم حفاظتی ایشان به مشکل خوردیم. از سال ۸۵ که محکومیت این خانم را گرفتم و مدتها در زندان بود و از زندان فرار کرد و دوباره گرفتیم و بازهم فرار کرد، ایشان را میشناسم. از آن موقع مدبر را به این اسم میشناختم. اینکه چطور غفور از آنجا رئیس سازمان توسعه و مدیرعامل سایپا شد را نمی دانم. مگر ایشان فعالیت ورزشی داشت؟ باید فردا استعلام بگیرم که حکم اخراج و به قول خودشان فسخ قرارداد را میشود با حکم ایشان و با نام دیگری صادر شده است را بگیرم یا خیر.
دایی درباره اینکه بهتر نیست خودش تیم بخرد و سرمربی باشد؟ گفت: خیر، آنقدر سرمایه ندارم که بخواهم باشگاه تشکیل بدهم. مطمئناً در این حد نیستم. عاشق فوتبال هستم ولی این بخشی از زندگی ام است.
وی درباره اینکه در بیشتر تیمهایی که کار میکند مشکل مالی دارد، تصریح کرد: سال قبل پیشنهاد سایپا را به خاطر آقای درویش مدیرعامل تیم که دوستم است قبول کردم و کمترین هزینه را پیاده کردیم. قراردادی که من بستم خنده دار است. مطمئناً به خاطر خیلی چیزهای دیگر به باشگاه آمدم نه به این خاطر که به پول آنچنانی برسم. حرف شما درست است و آدم باید در انتخابهایش بحث دوستی و رفاقتش را کنار بگذارد.
سرمربی سابق سایپا در خصوص پرونده مدیرعامل این باشگاه گفت: دنبال این نیستم که به نتیجه برسانم. قراردادمان را فسخ کرده اند. میرویم حق و حقوقمان را بگیریم. مگر از آدمهایی که به این و آن وصل هستند میترسم؟ انگار صحبتهایم را نشنیدید. مگر از این آدمها میترسم که بخواهم فکر آرامشم را بکنم. اگر به بنده خدا وصل است، من به آن بالایی (خدا) وصلم. خنده دار است آدم از بنده خدا بترسد. در این مملکت خیلیها به بندههای خدا وصل هستند، خیلیها فکر میکنند میتوانند کارشان را پیش ببرند ولی تا حدی میتوانند. مگر الکی است. نمی دانم بعضی چیزهایی میگوئید که خنده ام میگیرد. به تنها چیزی که دلبستگی ندارم این دنیا است. اگر دلبستگی داشتم که وضعیت زندگی اماینطور نبود. با حرفهایی که پشت سرم است یک خانه در تهران دارم، یک ویلا در شمال کشور و چند مغازه با شرکایم دارم. دو ماشین هم داریم که سوار می شویم. به جز این ببینید بنده چه دارم. یا خانواده ام چه دارد. مگر از کسی میترسم اما میشود نام هزاران نفر را اعلام کرد با حقوق دولتی چه چیزهایی دارند. علی دایی پیش آنها باید «لنگ بیندازد». باید ببینیم چه چیزهایی به اسم زن و بچه آنها است. متأسفانه یکسری آدمها فقط شعار میدهند که ما فدایی مملکت هستیم. فدایی مملکت! چرا چند سال است بچههایت آنطرف آب زندگی میکنند و در ایران نیستند. الان با این دلار، چقدر هزینه آنها میشود؟ با این حقوقها چیزی میرسد؟
دایی گفت: من یک کار شخصی خودم را دارم و یکی هم در فوتبال هستم. نه مشاور هستم نه معاون. ۱۰ جا مشاور نیستم که ۱۰ حقوق آنچنانی بگیرم. فقط کار و فوتبالم را دارم. همه چیزم مشخص است. اگر کارم خوب باشد خدا را شکر زندگی ام از لحاظ مالی بهتر میشود. اگر هم خوب نباشد مثل تمام مردم باید یک مقدار فشار تحمل کنیم.
دایی درباره توافقش با باشگاه تراکتورسازی تاکید کرد: تا دیروز تیم داشتم و به خودم اجازه ندادم با کسی صحبت کنم. چند پیشنهاد جسته و گریخته شده است که با خیال راحت به آن فکر میکنم و میتوانم مذاکره کنم.
وی در خصوص بی مهری هواداران تراکتورسازی به وی گفت: تا اتفاقی نیفتد نمیتوانم حرفی بزنم. اول باید صحبت و مذاکره کنم. نه به بار است و نه به دار. کسی با من صحبت نکرده است. بحث خانواده ام هم هست. نمیتوانم تصمیم یک نفره بگیرم. تا چیزی مشخص نشود نمیتوانم چیزی بگویم.
سرمربی سابق سایپا درباره بحث تیم ملی هم گفت: از این به بعد میتوانم راحت به پیشنهاداتم فکر کنم. اگر به نتیجه برسد ادم قبول میکند. به نتیجه هم نرسید خدا پدر و مادرشان را بیامرزد که ما را راحت کردند شما قیافه ما را نبینید!
دایی درباره فرار رو به جلو مدیران سایپا به خاطر صحبتهایش بعد از بازی با ذوب آهن گفت: قرار بود قبل از بازی ذوب آهن برکنار شوم و ربطی به حرفهایم نداشت. حرف دلم را زدم. نمیتوانم حرف دلم را بزنم و بگویم خسته شدم؟ اتفاقی که دیروز افتاد قرار بود قبل از بازی ذوب آهن رخ بدهد. خدا را شکر این اتفاق با باخت تیم من همراه نشد چون خیلیها منتظر باخت ما بودند. وجدانم راحت است تمام سعی و تلاشم را کردم. از سال قبل تا الان بیش از ۱۰ بار جلوی اعتصاب بازیکنانم را گرفتم. ممنون آقایان هستم که چنین کاری را کردند. چیزی که دنبالش بودم را زودتر اعلام کردند
منبع:
خبرگزاری مهر
اقای دایی تو شهریار فوتبال ایران و افتخار کشور و قاره کهن هستی و دنیا فوتبال ایران را با نام تو می شناسند لذا اصلا در شان تو نیست تا با فرو مایگانی همچون مصطفی مدبر دهن به دهن بشوی.
علی اقای دایی من از نظر سنی مثل پدر شما هستم و مانند فرزندم دوستت دارم و از باب علاقه و خیرخواهی به شما توصیه میکنم تا بر اعصابت مسلط شده و از عصبانیت دوری گزینی چون تو دارای شرایطی هستی که عصبانیت های مکررت با معیارهای روانشناختی اصلا همخوانی ندارد.
جناب دایی روانشناسان می گویند عصبانیت محصول ناکامی است ولی تو با لطف و عنایت حق یکی از کامرواترین ادم های دنیایی.و برای من به عنوان یک دانش اموخته علم روانشناسی عصبانیت های تقریبا دائمی شما بسیار جای سوال شده است.
جناب دایی شما ورزشکار سطح اول فوتبال ایران و اسیا و بلکه دنیا بوده ای/اقای گل دنیا هستی/تحصبلات عالیه داری/از نظر مالی در شرایط خوبی هستی/از نظر تیپ و ظاهر در شرایط ایده الی می باشی و دهها امتیاز دیگر که خودت بهتر از من میدانی و به قول علی کریمی خداوند متعال گویی بغلت کرده و نعمت را در حقت تمام نموده است و به همین خاطر است که من اصلا دلیل و ریشه عصبانبت های تقریبا دائمی تو را نمی فهمم.
خداوند حافظ و نگهدارت باشد و آرزو میکنم تا در تمامی عرصه های زندگی موفق و سرافراز باشی.