فرهاد جعفری داعش را بخشی از قیام مردمی رعیتها دانست
پارسینه: این مایه از وحشت و نگرانی که در اظهارنظرهای «اربابان» (بهویژه نزد اروپای کهنه) هویداست...
پارسینه: "فرهاد جعفری" داستان نویس احمدی نژادی که خود را سکولار و لیبرال دموکرات می داند و به خاطر اظهار نظرهای شاذ خود شناخته می شود، اخیرا در وبلاگ خود به موضوع داعش پرداخته است و آن را نه یک جنبش تروریستی تحت حمایت کشورهای منطقه، بلکه بخشی از قیام مردمی رعیت ها علیه طبقات حاکم دانسته است.
در بخشی از نوشته جعفری آمده است:
«دولت اسلامی»، بهسان کیکی افتاده در تن «الیگارشهای منحط حکومتی در اقصینقاط عالم»؛ همه و همهی ایشان را به وحشت انداخته است.
...
این مایه از وحشت و نگرانی که در اظهارنظرهای «اربابان» (بهویژه نزد اروپای کهنه) هویداست؛ بهخوبی بر این گزاره مهر تائید مینهد که: جهان بیش از هروقت دیگر در تاریخ خود، به دو منطقهی «رعیتها» (جمهور مردم) و «اربابها» (خانوادهها و خاندانهای حاکم) تقسیم شده است.
شما نمیتوانید در «خارج از این دو منطقه» بایستید! (چون چنین جایی وجود ندارد. همهجا، توسط این دو گروه اشغال شده است). همچنانکه نمیتوانید «بین این دو منطقه» بایستید! (چون چنین جایی دیگر وجود ندارد. این دو منطقه؛ در آستانهی درگیری نهایی؛ چنان بههم نزدیک شدهاند که «منطقهی بیطرف» عملاً بیمعناست).
بلکه، میبایست دست به انتخاب بزنید و «یک کدام» را برگزینید:
«در کنار جمهور مردم» یا «در کنار خانوادهها و خاندانهای اعیان و اشراف مذهی و غیرمذهبی»
...
هرکس تصور کند «داعش» یک «گروه اسلامگرا»ست؛ در اشتباه محض است. «اسلامگرایی رادیکال»، درحقیقت «بیاهمیتترین جنبهی دولت اسلامی»ست که بهزودی و بهسرعت، در دل «امواج حقطلبی و برابریخواهی جهانی» مضمحل خواهد شد.
.
.
باید تصویر آقای «دیوید کامرون، نخستوزیر ملکه» (در سرخط خبری یورونیوز) را در هنگام «بازگشتِ ناخواسته و اضطراری از تعطیلات تابستانی»اش میدیدید. با چهرهای آشکارا هراسان و «کیف قرمز!» در دست (به نشانهی آمادگی برای هرنوع نبردی که قدرت رقیب آمادگیاش را داشته باشد!). تا دریابید جهان در آستانهی چه وضعیتی قرار دارد و «اربابان» تاچه حد از «قیام دمبهدم گسترشیابندهی رعیت» و «پیامدهای خونین آن» وحشتزدهاند!
.
.
خوانندگان گفتمگفت به این نکته توجه داشته باشند که:
«دولت اسلامی»، بهسبب آنکه مورد مخالفتِ بسیاری از «طایفهسالاران حاکم بر کشورهای منطقه و جهان» دارد؛ لزوماً «حق» یا «دوستِ برابریخواهان و حقطلبان» و «جمهور مردمان» محسوب نمیشود. یا هر عملکرد آنان قابلدفاع محسوب نمیشود.
اما بهخودیخود؛ و فینفسه؛ حاکی از آن است که شخص یا اشخاصی که در پشتِ طراحی، شکلگیری و ظهور این گروه قرار دارند، روی «اصلیترین و ریشهایترین شکافها» (شکاف طبقات محکوم ـ خانوادههای حاکم) سرمایهگذاری کردهاند.
به سخن دیگر:
بهزعم و ارزیابی طراحان پشتپردهی داعش؛ «دولت اسلامی»، متاعی «قابل عرضه و فروش» دارد که ازقضا «خریدار بسیار در جهان» هم دارد که از :شکاف هولناک برخوردار و نابرخوردار» ناشی میشود. نکتهی اساسی در «داستان داعش» این است؛ نه خود این گروه.
بیا برو کم مزخرف بگو...
مگه هنوزم وبلاگ می نویسه؟ مگه هنوزم کسی میخوندش؟
با همه فرمایشات ایشان موافق نیستم و جهت دار موضوع را بیان و عیان فرموده است !! اما ته حرفهایش یک چیزیش درسته و آن اینکه وقتی حکومتها و حکومتگران سست عمل میکنند و محکم پیگیر گرفتاری و دغدغه مردم نیستند و حقها ناحق میشود و دوگانگی در اعمال و دروغ پردازی و داد ن آمار و اطلاعات غلط و بیشتر دنبال دار و دسته و امت خود هستند !! خوب مردم به زحمت میافتند و سست میشوند و به همه چیز مشکوک و کافی است فرصت طلبان از نقاط ضعف رسوخ کرده و سوء استفاده و عده ای را دور خود این شارلاتانهای زرنگ جمع کنند و از ناتوانی و گل آلود بودن آب ماهی بگیرند به توسط القاب و کنیه هائی مثل داعش و نصره و و..و.. !!
عوضي حرف زدن از مشخصات اين گروه است.
خداکند پدرسالارهای خودرای درهمه جهان متوجه این حقیقت بشوند.