«مردهزایی» ائتلاف نظامی ترکی-سعودی و پایان دوره انقلابیون وارداتی
پارسینه: رفتار ایالات متحده، فرانسه و اروپا در خصوص پروندههای منطقه به خصوص پس از چرخش غرب در قبال بشار اسد آنها را ناامید و مایوس کرده؛ کیسنیجر گفته بود «دولتهای سنی در حال مایوس شدن از ما هستند».
به گزارش پارسینه مصطفی فهیمی در خبرآنلاین نوشت: «مشکلی نیست؛ در زمان لازم خودمان آنها را از بین خواهیم برد» این پاسخ یکی از شاهزاده های امنیتی سعودی بود به سئوال یک رهبر منطقه ای. آن شخص به سعودی ها اعتراض کرده بود که داعش و این گروه های تروریستی را سازماندهی و تسلیح می کنید و بعدا آن ها برای خودتان و کل منطقه مشکل آفرین می شوند.
پایان دوره انقلابیون وارداتی
از چهارشنبه 6 بهمن 89 که اولین تظاهرات در اطراف درعا با کشته شدن یک نوجوان دوازده ساله سوری آغاز شد، 5 سال گذشته است در حالی که کمتر کسی تصور می کرد که این جریان تبدیل به یک حادثه بزرگ، زمانبر و بین المللی شود.در آغاز بحران، ترکیه با آدرس های غلط دریافتی از حوداث شمال آفریفا و سقوط دولت های تونس، لیبی و مصر، خود را مستقیما و بدون رعایت اصول دیپلماتیک درگیر پرونده سوریه و مصر کرد.
به نظر می رسد صبر و شکیبائی آغاز کنندگان این سناریوها جهت تغییرات دلخواه در منطقه خاورمیانه به سر آمده و این بار می خواهند بطور مستقیم و بدون نقاب وارد معرکه شوند. گویا تحقق اهداف از طریق انقلابیون اجاره ای و وارداتی و جوانان بومی (داعش، جبهه النصره، احرارشام و ....) از اروپا امریکا و بعضی از کشورهای عربی در سوریه و عراق به نتیجه نرسیده لذا این بار می خواهند از طریق سربازان رسمی و ورود بعضی از مزدوران منطقه ای و فرا منطقه ای کاملا رو بازی کنند.
حکام ائتلاف سعودی-ترکی که در بدو زایش «مرده» به دنیا آمده می خواهند با استخدام «منطق قدرت» تلاش های بدفرجام 5 ساله شان را تمام کنند در حالی که این «قدرت منطق» است که می تواند مشکلات منطقه را حل و فصل کند.
ائتلاف ترکی - سعودی و نتیجه بخش نبودن جنگ نیابتی
با گذشت 5 سال از بحران سوریه این سئوال مطرح است پروژه شکل گیری ارتش ترکی -سعودی چرا حالا کلید خورده ؟ آیا آنان راه حل و گزینه دیگری برای برون رفت از مشکل خود بوجود آورده نداشتند یا این یک کنش و واکنش است؟ بازیگران منطقه ای در این روند چقدر نقش دارند؟
توجه به نکات زیر می تواند در به دست آوردن تحلیلی راهبردی کمک کند.
1. نتیجه ندادن جنگهای نیابتی از طریق گروه های مسلح بومی و وارداتی و ضرورت حضور میدانی مستقیم.
2. افزایش فشار روانی بیشتر به ایران و رقبای منطقه ای و فرامنطقه ای ائتلاف سعودی-ترکی
3. دورهی «پسا برجام» فرصتهای پیش روی ایران را افزایش داده از سوی دیگر و با آغاز دوره «پسا داعش» که نشانه هایش آشکار شده، منازعه و رقابت بر سر قدرت منطقه ای شدن ترکیه و سعودی با کشورمان افزایش یافته است.
4. رفتار ایالات متحده، فرانسه و اروپا در خصوص پروندههای منطقه به خصوص پس از چرخش غرب در قبال بشار اسد آنها را ناامید و مایوس کرده؛ کیسنیجر *** گفته بود «دولتهای سنی در حال مایوس شدن از ما هستند».
5. با در انحصار گرفتن ائتلاف نظامی ضد داعش تحت رهبری امریکا ترکیه و سعودی در حاشیه قرار گرفتند. آنها با تشکیل این ائتلاف و اصرار بر نوعی خود اتکائی می خواهند توانائیهای منطقه ای شان را نشان دهند.
6. به نتیجه نرسیدن پرونده سوریه آن طور که ترکها و سعودیها می خواستند، موجب ناشکیبایی و ناامیدی آنان شده است. این ائتلاف تلاش دارد با ایجاد ابهامات جدید در سوریه، عراق و کل منطقه از آخرین فرصت شان برای سرنگونی بشار اسد استفاده کنند.
سرانجام ائتلاف نظامی سعودی-ترکی مبارزه با تروریسم
آیا ائتلاف نظامی مبارزه با تروریسم سعودی-ترکی «کارا» و «نتیجه بخش» است؟ اولاً شکل گیری این ائتلاف می تواند به سرنوشت تشکیل ارتش عربی در سال 1945 توسط اتحادیه عرب دچار شود و هیچگاه در میدان عمل نتواند خود نمایی کند. به نظر این ائتلاف که با واکنش های منفی کشورهای اسلامی روبرو شده صرفا از نیروهای ارتش ترکیه، سعودیه و تعداد اندکی از نظامیان امارات متحده عربی تشکیل شود.
ثانیاً گستردگی صحنه نبرد چنان بزرگ و پیچیده است که از نظر فنی این نیروی نظامی ذاتا قابلیت اداره نبرد را نداشته و نمی تواند «کارا» و «نتیجه بخش» باشد؛ همانگونه که ارتش آمریکا نیز قادر نبود چنین کاری را انجام دهد.
ثالثاً پیچیدگی و چند وجهی بودن پرونده منطقه به گونه ای است که چنانچه بر فرض محال این ائتلاف نظامی بتواند در ابتدا دستاورهای جزیی به دست بیاورد، این دستاورها «قابل استمرار نبوده» و موجب پیچیده تر شدن و ایجاد مسائل جدیدی در منطقه می شود؛ بحرانی هایی مانند:
1. احتمال افزایش منازعات جدید در منطقه و در نهایت تقویت داعش و تروریست ها در خاورمیانه و شمال آفریقا همانند آنچه در یمن اتفاق افتاد.
2. طولانی شدن درگیریهای امنیتی و نظامی در خاورمیانه و شمال آفریقا و ضربه بیشتر بر منابع انسانی و اقتصادی.
3. جدی تر شدن ائتلاف روسیه، ایران و سوریه و خط مقاومت و تا حدودی عراق در رقابت های منطقه ای که گسترش بیشتر تنش و صحنه نبرد را نشان می دهد.
4. ریشه دار شدن بیشتر درگیریهای مذهبی در منطقه و جهان همانند آنچه در نیجریه اتفاق افتاد.
5. جذب بیشتر نیرو در کشورهای عربی و اسلامی توسط داعش و گروه های امثال آن و رادیکالیزه شدن بیشتر جوامع عربی و اسلامی
*** کیسینجر سیاستمدار کهنه کار 92 ساله امریکایی به تازگی و پس از عملیات 13 دسامبر داعش در پاریس در تحلیلی در یک همایش بین المللی که در امارات متحده عربی برگزار شد گفت: « از وقتی که توافق هسته ای(برجام) اعلام شد.نگرانی اصلی این است که چه اتفاقی در آینده خاورمیانه خواهد افتاد. با توجه به توانایی های روز افزون اقتصادی و نظامی ایران کشورهای سنی نشین به این مسئله فکر می کنند که باید توانائیهای خود را تقویت کنند. آنچه ظهور خواهد دو بلوک است: بلوک سنی و بلوک شیعه. دولت های سنی در حال مایوس شدن از ما هستند و ایران نیز تغییر پارادایم ملموسی در مسائل بین المللی نداشته است که ما بر آن اساس بتوانیم از آن منتفع شویم.»
فضا به سمت رادیکالیسم اسلامی یا به عبارتی سلفی گری تا انجا به پبش میرود که به رویاروی مستقیم نیروهای اصلی کشیده میشود.تکرار جنگ بین عثمانی وصفوی این بار در لباس ترکیه عربستان مقابل ایران .سیاست جدا از تاریخ نیست
کجای این کار تعجب آور است در حالیکه ایران وروسیه مدت پنج سال است که به صورت مستقیم در سوریه حضور نظامی دارند و البته در کنار آنها مزدورانی از حزب الله و جیش المهدی عراق و حتی عده ای افغانی در ازای گرفتن تابعیت از ایران از دیکتاتور سوریه حمایت می کنند