چگونه "گفتگو" نکنیم؟
پارسینه: علی نصری
هشت «خطای بزرگ» در گفتگو و ارتباطگیری و تعامل با دیگران که هر کدام از آنها به جلب اعتماد، جذابیت و تاثیرگذاری گوینده به شدت لطمه می زند و در مخاطبان احساسات منفی و ناخوشآیندی نسبت به او ایجاد میکند.
۱- غیبت کردن:
غیبت کردن هر چند ممکن است در بعضی موارد «محفل گرم کن» باشد اما در ناخودآگاه مخاطب حس «بیاعتمادی» نسبت به گوینده ایجاد میکند و از او شخصیتی سطحی، خیانتکار و غیرقابل اتکا ترسیم میکند. کسی که در غیاب دیگران از آنها بدگویی میکند یا عیبهایشان را آشکار میسازد، به احتمال زیاد نسبت به مخاطبان حاضر نیز اصول امانتداری و آبروداری را حفظ نخواهد کرد.
۲- قضاوت کردن:
کسانی که مدام همراه با «قضاوت» سخن میگویند، همواره در مخاطبان خود این احساس را ایجاد میکنند که آنها نیز در معرض قضاوت او قرار دارند. یعنی همزمان که به صحبتهای او گوش میدهند بخشی از حواس و افکارشان مشغول این نگرانی و اضطراب میشود که گوینده نسبت به خود آنها چه قضاوتی خواهد کرد.
۳- منفیبافی:
همصحبتی و حتی همنشینی با کسانی که عادت به «منفیبافی» دارند، بسیار دشوار و فرساینده است. چنین افرادی مدام احساسات ناخوشآیند، سنگین و تلخ خود را به مخاطب تزریق میکنند و بعد از مدتی او را خسته، بیرمق و عاصی میکنند.
۴- غر زدن:
کسانی که عادت به «غر زدن» دارند٬، تصویر انسانی «منفعل» و «ضعیف» و «قربانی» از خود ارائه میدهند و به اعتبار و اقتدار خود نزد دیگران لطمه میزنند.
۵- مُقصر یابی:
بعضیها عادت دارند که در تمام تحلیلها، صحبتها و نظراتشان به جای «راهحل» به دنبال «مقصر» بگردند. چنین افرادی تصویر انسانی «بیمسئولیت» از خود میسازند که هدفش «تبرئه» خود و «تنبیه» دیگران است و قابلیت «همفکری» و «همکاری» سازنده ندارد.
۶- بزرگنمایی:
کسانی هستند که هرگاه میخواهند یک اتفاق یا خاطره یا شرایطی را توصیف کنند، آنچنان به آن شاخ و برگ میبخشند و در تشریح آن شور و هیجان اضافه به خرج میدهند که باورش برای مخاطبان دشوار میشود. این افراد هر چند قصد «دروغگویی» ندارند اما به تدریج اعتبارشان را نزد دیگران از دست میدهند و به عنوان افرادی غیرقابل اعتماد شناخته میشوند.
۷- مطلقگرایی:
بسیار مهم است که یک گوینده در صحبتها، نظرها و تحلیلهایش میان «فکت» (Fact) و «نظر شخصی» به طور مشخص تفکیک قایل شود. کسانی که نظرها و باورهای شخصی خودشان را به عنوان «حقیقت مطلق» بیان میکنند، شخصیتی «مستبد» و «تحمیلگر» از خود نشان میدهند و فضای گفتوگو را به میدان «جدال» و «جنگ قدرت» تبدیل میکنند.
۸- طعنه، کنایه، زخمزبان و متلک:
کسانی که عادت به طعنه و کنایه زدن دارند، روابطشان را با دیگران از حالت طبیعی به سطح «نیتخوانی» و «منظور یابی» تنزل میدهند. گاهی تنها یک طعنه یا زخمزبان کافی است تا رابطهای را از حالت صداقت و یکدلی به لایههای تاریک و پیچیدهء نیتخوانی و ریاکاری و خشونتهای پنهانی فرو ببرد و آن را فرساینده و آزاردهنده کند. کسانی که چنین خطایی مرتکب میشوند، شخصیتی سطحی، متظاهر و بدنیت از خود به نمایش میگذارند و دیگران را از خود طرد میکنند.
۱- غیبت کردن:
غیبت کردن هر چند ممکن است در بعضی موارد «محفل گرم کن» باشد اما در ناخودآگاه مخاطب حس «بیاعتمادی» نسبت به گوینده ایجاد میکند و از او شخصیتی سطحی، خیانتکار و غیرقابل اتکا ترسیم میکند. کسی که در غیاب دیگران از آنها بدگویی میکند یا عیبهایشان را آشکار میسازد، به احتمال زیاد نسبت به مخاطبان حاضر نیز اصول امانتداری و آبروداری را حفظ نخواهد کرد.
۲- قضاوت کردن:
کسانی که مدام همراه با «قضاوت» سخن میگویند، همواره در مخاطبان خود این احساس را ایجاد میکنند که آنها نیز در معرض قضاوت او قرار دارند. یعنی همزمان که به صحبتهای او گوش میدهند بخشی از حواس و افکارشان مشغول این نگرانی و اضطراب میشود که گوینده نسبت به خود آنها چه قضاوتی خواهد کرد.
۳- منفیبافی:
همصحبتی و حتی همنشینی با کسانی که عادت به «منفیبافی» دارند، بسیار دشوار و فرساینده است. چنین افرادی مدام احساسات ناخوشآیند، سنگین و تلخ خود را به مخاطب تزریق میکنند و بعد از مدتی او را خسته، بیرمق و عاصی میکنند.
۴- غر زدن:
کسانی که عادت به «غر زدن» دارند٬، تصویر انسانی «منفعل» و «ضعیف» و «قربانی» از خود ارائه میدهند و به اعتبار و اقتدار خود نزد دیگران لطمه میزنند.
۵- مُقصر یابی:
بعضیها عادت دارند که در تمام تحلیلها، صحبتها و نظراتشان به جای «راهحل» به دنبال «مقصر» بگردند. چنین افرادی تصویر انسانی «بیمسئولیت» از خود میسازند که هدفش «تبرئه» خود و «تنبیه» دیگران است و قابلیت «همفکری» و «همکاری» سازنده ندارد.
۶- بزرگنمایی:
کسانی هستند که هرگاه میخواهند یک اتفاق یا خاطره یا شرایطی را توصیف کنند، آنچنان به آن شاخ و برگ میبخشند و در تشریح آن شور و هیجان اضافه به خرج میدهند که باورش برای مخاطبان دشوار میشود. این افراد هر چند قصد «دروغگویی» ندارند اما به تدریج اعتبارشان را نزد دیگران از دست میدهند و به عنوان افرادی غیرقابل اعتماد شناخته میشوند.
۷- مطلقگرایی:
بسیار مهم است که یک گوینده در صحبتها، نظرها و تحلیلهایش میان «فکت» (Fact) و «نظر شخصی» به طور مشخص تفکیک قایل شود. کسانی که نظرها و باورهای شخصی خودشان را به عنوان «حقیقت مطلق» بیان میکنند، شخصیتی «مستبد» و «تحمیلگر» از خود نشان میدهند و فضای گفتوگو را به میدان «جدال» و «جنگ قدرت» تبدیل میکنند.
۸- طعنه، کنایه، زخمزبان و متلک:
کسانی که عادت به طعنه و کنایه زدن دارند، روابطشان را با دیگران از حالت طبیعی به سطح «نیتخوانی» و «منظور یابی» تنزل میدهند. گاهی تنها یک طعنه یا زخمزبان کافی است تا رابطهای را از حالت صداقت و یکدلی به لایههای تاریک و پیچیدهء نیتخوانی و ریاکاری و خشونتهای پنهانی فرو ببرد و آن را فرساینده و آزاردهنده کند. کسانی که چنین خطایی مرتکب میشوند، شخصیتی سطحی، متظاهر و بدنیت از خود به نمایش میگذارند و دیگران را از خود طرد میکنند.
پارسینه امروز دو تا تیتر بیخودی زدی!!!!!!!!!همه مردم از تبعیض و بیعدالتی و باند بازی و پارتی بازی خسته شده اند و همین قضایا اثرات مخربی در روح و روان مردم بدون پارتی دارد. اونوقت شما تمام اثرات این تخریبها را جز خصوصیات بد افراد میدانند.