عجیبترین دسیسه برای برادر به خاطر ارثیه پدری
پارسینه: دو برادر برای این که ارثیه پدری شان را به جیب بزنند دسیسه عجیبی را طراحی کردند.
پسران وکیل ثروتمند برادر کوچک خود را ربودند و در یک بیمارستان روانی بستری کردند تا او را مهجور معرفی و اموالش را تصاحب کنند.
آدم ربایی خانوادگی
رسیدگی به این پرونده از مهر سال ۹۷ به دنبال شکایت یک وکیل دادگستری آغاز شد.
وی به ماموران پلیس گفت:موکلم که پسر ۳۰ سالهای به نام مهرداد است، از سوی دو برادر بزرگش ربوده و در یک بیمارستان روانی بستری شده است تا اموالش تصاحب شود.
این وکیل دادگستری در تشریح شکایت اش گفت: چند روز قبل پرستار بیمارستان روانی با من تماس گرفت و گفت مهرداد در بیمارستان بستری شده است. من که از شنیدن این ماجرا تعجب کرده بودم به بیمارستان روانی رفتم و با مهرداد روبه رو شدم. آن جا بود که فهمیدم دو برادر مهرداد به خاطر اختلاف بر سر ارثیه پدری وی را ربوده و در بیمارستان روانی بستری کردهاند. من به پزشکان گفتم موکلم در دام اختلافات خانوادگی گرفتار شده است و بیمار نیست تا توانستم وی را از بیمارستان ترخیص کنم. حالا آمدهام تا به وکالت از مهرداد از دو برادرش شکایت کنم.
اختلاف بر سر ارثیه پدری
با طرح این شکایت دو برادر مهرداد به نامهای میثم و مهران بازداشت شدند و ادعا کردند مهرداد بیمار روانی است و به همین دلیل وی را به بیمارستان منتقل کردهاند.
اما مهرداد به ماموران پلیس گفت: وقتی به بیمارستان منتقل شدم به پرستارها گفتم سالم هستم، اما هیچ کدام از آنها حرفم را باور نکردند تا این که شماره تلفن وکیلم را به یکی از پرستارها دادم و از او خواستم با وکیلم تماس بگیرد. آن جا بود که وکیلم به بیمارستان آمد و مرا ترخیص کرد. دو برادرم حتی لباس هایم را نیز با خود برده بودند تا نتوانم از بیمارستان فرار کنم. وقتی وکیلم به دنبال من آمد مرا با لباس بیمارستان به خانه ام برد. دو برادرم کارت عابربانکم را نیز به زور از من گرفتند و ۱۰۰ میلیون تومان از پولم را برداشت کردند. آنها میخواستند مرا مهجور معرفی کنند تا اموالم را تصاحب کنند.
وی در تشریح جزئیات ربودنش توضیح داد: دو برادر بزرگم از این که پدرم قبل از مرگش دو آپارتمان را به نام من سند زده بود ناراحت بودند و به همین دلیل با هم درگیر بودیم. چند روزی بود که آنها مقابل خانه ام میآمدند، اما من در را برایشان باز نمیکردم. آخرین بار یک مرد ناشناس مقابل خانه ام آمد و گفت که بستهای برایم آورده است. من برای تحویل گرفتن بسته مقابل در رفتم، اما دو برادرم با تکنیسینهای آمبولانس اورژانس روانی دست و پایم را بستند و مرا به زور سوار آمبولانس کردند و به بیمارستان روانی بردند تا در آن جا مرا بستری کنند. به همین دلیل از آنها شکایت دارم.
در دادگاه
دو برادر در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستادند. در ابتدای جلسه وکیل مهرداد در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: پدر مهرداد وکیل ثروتمندی بود. او سالهای آخر عمرش به بیماری مبتلا شده بود و مهرداد که پسر کوچکش بود از او مراقبت میکرد. پدر او در اواخر عمر اموالش را بین فرزندانش تقسیم کرد و به عنوان قدردانی از مهرداد دو واحد آپارتمان بیشتر از دو برادر دیگر به او داد و همین موضوع باعث اختلاف برادرها با هم شده بود.
وی ادامه داد: مهرداد در دادگاه حاضر نشده است، اما من در جریان اختلافهای دنباله دار بین آنها بودم. دو برادر بعد از این ماجرا از کارت عابر بانک موکلم ۱۰۰ میلیون تومان برداشت کردهاند، با این حال من برای آشتی آنها و فیصله دادن به این ماجرا تلاش زیادی کردم، اما موکلم حاضر به رضایت نیست و برای برادرانش درخواست مجازات کرده است.
سپس متهمان به دفاع پرداختند. یکی از آنها گفت: مهرداد به بیماری روانی مبتلاست و پزشکی قانونی هم این ماجرا را تایید کرده است. پدرمان قبل از فوتش او را به ما سپرد و از ما خواست از او نگهداری کنیم. ما هیچ اختلاف مالی بر سرارث و میراث با او نداریم. مهرداد تا به حال دوبار دست به خودکشی زده است. آخرین بار وقتی از همسرش جدا شد، دست به خودکشی زد که زنده ماند. وی در تشریح ماجرای انتقال برادرش به بیمارستان روانی گفت:چند روزی بود که هیچ خبری از مهرداد نداشتیم. چون فکر میکردیم ممکن است بار دیگر دست به خودکشی بزند با اورژانس روانی تماس گرفتیم و به آنها گفتیم برادرمان قصد خودکشی دارد. به همین دلیل او را در بیمارستان روانی بستری کردیم.
وی در پاسخ به سوال قاضی درباره این که چرا از کارت عابر بانک وی پول برداشت کردید گفت: وقتی برادرم، همسرش را طلاق داد باید ۴۰۰ سکه طلا به عنوان مهریه به همسرش میپرداخت. مهرداد سکهها را از من گرفت و به همین دلیل به من بدهکار بود. او خودش کارت عابر بانک و رمزش را به من داد تا پولم را بگیرم. من اگر قصد سرقت از برادرم را داشتم هیچ وقت با استفاده از دستگاه پوز مغازه ام از کارت او پول برداشت نمیکردم.
دومین برادر نیز جرمش را منکر شد و گفت: ما به وصیت پدرمان عمل کردیم و به همین دلیل مهرداد را به بیمارستان بردیم تا آن جا تحت درمان قرار بگیرد. من سرقت و آدم ربایی را قبول ندارم.
سپس وکیل مهرداد بار دیگر روبه روی قضات ایستاد و گفت: متهمان در بازجوییهای مقدماتی ادعا کرده بودند مهرداد ۳۰ کیلوگرم طلا از آنها گرفته است و به همین دلیل از کارت عابر بانک وی پول برداشت کرده بودند. حالا نیز میگویند از او طلب داشته اند. اما هیچ مدرکی در این باره ارائه نداده اند. آنها میخواستند مهرداد را مهجور نشان دهند تا اموالش را تصاحب کنند که موفق نشدند. اگر پرستار بیمارستان با من تماس نمیگرفت معلوم نبود چه سرنوشتی در انتظار این پسر بود.
با پایان اظهارات این وکیل، قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.
لسان الغیب خواجه حافظ شیرازی در زمان خودش وضعیت فعلی ایران را به شرح زیردر قالب شعر پیشگوئی کرده بود :
این چه شوری است که در دور قمر می بینم / همه آفاق پر از فتنه و شر می بینم.
دختران را همه جنگ است و جدال با مادر / پسران را همه بدخواه پدر می بینم.
نه برادر هیچ رحمی به برادر دارد / نه پدر را شفقت من به پسر می بینم .
اسب تازی شده مجروح به زیر پالان / طوق زرین همه بر گردن خر می بینم.