قتل به خاطر یک «نیش خند» ساده
پارسینه: محمدرضا در اعترافات خود به کارآگاهان گفت: شب حادثه در داخل خانه نشسته بودم که مرتضی به همراه لیلا به در خانه من آمد و عنوان کرد که با چند نفر از بچههای محل درگیر شده است؛ به همین علت و به قصد طرفداری از وی، چاقویی را که همیشه به همراه خود و در خانه داشتم، برداشتم و به همراه آنها به محل مشاجره رفتم؛ در آنجا من با مقتول درگیر شدم و با چاقو ضربهای به سمت او پرتاب کردم و بلافاصله از مرتضی خواستم تا سوار ماشین شده تا از محل فرار کنیم.
با حضور مأموران کلانتری و بررسیهای اولیه مشخص شد فردی به نام علی اصغر 30 ساله در درگیری با سرنشین و راننده یک دستگاه خودرو پراید سفید رنگ با ضربه چاقو از ناحیه گردن مصدوم به بیمارستان منتقل شد و فوت کرد و ضاربان از صحنه متواری شدهاند.
با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع قتل عمد، پرونده به دستور بازپرس شعبه دهم بازپرسی دادسرای امور جنایی تهران بزرگ برای رسیدگی تخصصی در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.
برادر علی اصغر که در صحنه درگیری منجر به قتل برادرش حضور داشت، در اظهارات خود به کارآگاهان گفت: سر کوچه ایستاده بودم که برادرم برای خرید میوه آمد؛ علی اصغر در حال سلام و احوالپرسی با دوستش بود که پراید سفیدی با دو سرنشین آقا و یک دختر جوان، لحظهای در برابر ما توقف کرد.
ابتدا تصور کردم که راننده پراید یکی از دوستانم به نام فرهاد است اما وقتی جلوتر رفتم، متوجه شدم که فرهاد نیست؛ در این موقع برادرم از راننده عذرخواهی کرد اما با این وجود راننده پراید از ما پرسید "به کی می خندید؟" و برادرم مجدداً دوباره عذرخواهی کرد و راننده پراید نیز رفت.
برادر مقتول در ادامه اظهارات خود به کارآگاهان گفت: هنوز دقایقی از این موضوع نگذشته بود که پس از حدوداً 5 دقیقه، همان پراید مجدداً برگشت و این بار یک مرد جوان نیز در صندلی عقب آن نشسته بود.
سرنشین عقب پراید از ماشین پیاده شد و به سمت برادرم رفت. در یک لحظه من متوجه راننده پراید شدم که در حین پیاده شدن از ماشین، قصد داشت تا چاقویی را از غلاف خارج کند که به سمت او رفتم و دستش را گرفتم اما وی با دست دیگرش چاقو را از غلاف خارج کرد و به سمت من پرتاب کرد که مجبور شدم تا دستش را رها کنم و در ادامه چند بار چاقو را به سمت گردن من نشانه رفت.
در این زمان، فردی که به سمت برادرم رفته بود، به سرعت به سمت ماشین برگشت و هر دو نفر سوار ماشین شدند و از محل فرار کردند.
من نیز به قصد تعقیب آنها، پشت فرمان ماشین برادرم نشستم اما در زمان حرکت برادرم را دیدم که روی زمین افتاده و غرق خون است که بلافاصله توقف کردم و با فریاد از مردم کمک خواستم؛ با کمک چند نفر، برادرم را داخل ماشین گذاشتیم و به بیمارستان رفتیم اما در آنجا برادرم فوت شد.
در ادامه رسیدگی به این پرونده، کارآگاهان اداره دهم با بهرهگیری از شماره پلاک خودروی به دست آمده از صحنه جنایت، به شناسایی مالک آن در منطقه تهرانسر اقدام کردند. با مراجعه کارآگاهان به محل سکونت مالک خودروی پراید و در ادامه تحقیقات، صاحب پراید در اظهارات خود به کارآگاهان اظهار داشت که خودرو را برای پسرش به هویت مرتضی خریده اما او مدتی است که از خانه خارج شده و ما اطلاعی از وی نداریم.
پدر مرتضی در ادامه اظهارات خود به کارآگاهان گفت: از مدتی پیش، مرتضی با دختر جوانی به نام لیلا آشنا شده بود اما زمانی که با مخالفت من و مادرش روبهرو شد با پرایدی که برایش خریده بودم از خانه خارج شد و از آن زمان ما دیگر اطلاعی از او نداریم.
در ادامه تحقیقات، کارآگاهان اطلاع پیدا کردند که مرتضی، دوست نزدیکی به نام محمدرضا 28 ساله دارد که بیشتر اوقات خود را با یکدیگر سپری میکنند؛ با شناسایی هویت دقیق محمدرضا و با شناسایی محل سکونت وی در منطقه خانی آباد، کارآگاهان اطلاع پیدا کردند که محل سکونت محمدرضا در فاصله نزدیکی از محل جنایت قرار دارد و به احتمال فراوان، محمدرضا همان سرنشین صندلی عقب خودرو پراید است که در زمان درگیری به ارتکاب جنایت اقدام کرده است.
با توجه به اطلاعات به دست آمده، تصاویر به دست آمده از مرتضی و محمدرضا به برادر مقتول نشان داده شد و او نیز هر دو نفر آنها را شناسایی کرد؛ بلافاصله با شناسایی متهمان، کارآگاهان با مراجعه به محل سکونت محمدرضا، اطلاع پیدا کردند که وی پس از اطلاع از مرگ مقتول از محل سکونت خود متواری شده است.
سرانجام در پی اقدامات پلیسی، مخفیگاه محمدرضا در خیابان وحدت اسلامی ـ خیابان مختاری شناسایی، در ساعت 9:40 روز 28 دی دستگیر و به اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ منتقل شد.
با دستگیری و انتقال متهم به اداره دهم، وی در اظهارات اولیه خود منکر هرگونه ارتکاب جنایت شد اما در ادامه تحقیقات و پس از مواجهه حضوری با برادر مقتول و شناسایی به عنوان عامل جنایت، سرانجام در برابر دلایل و مدارک لب به اعتراف گشود و به ارتکاب جنایت اعتراف کرد.
محمدرضا در اعترافات خود به کارآگاهان گفت: شب حادثه در داخل خانه نشسته بودم که مرتضی به همراه لیلا به در خانه من آمد و عنوان کرد که با چند نفر از بچههای محل درگیر شده است؛ به همین علت و به قصد طرفداری از وی، چاقویی را که همیشه به همراه خود و در خانه داشتم، برداشتم و به همراه آنها به محل مشاجره رفتم؛ در آنجا من با مقتول درگیر شدم و با چاقو ضربهای به سمت او پرتاب کردم و بلافاصله از مرتضی خواستم تا سوار ماشین شده تا از محل فرار کنیم.
سرهنگ کارآگاه آریا حاجیزاده، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ، با اعلام این خبر گفت: با دستگیری متهم و اعتراف صریح به ارتکاب جنایت و همچنین شناسایی وی از سوی شاهدان صحنه درگیری به عنوان عامل اصلی جنایت، قرار بازداشت موقت از سوی مقام قضایی صادر و متهم برای انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفته است.
ارسال نظر