دغدغه های تغییر رشته ای های روان شناسی
پارسینه: همه دانشجویانی که برای کنکور ارشد آماده می شوند دغدغه های مشترک و مشابهی دارند: چه منابعی و هرکدام را چقدر بخوانم؟ چه گرایشی را انتخاب کنم؟ درصدهای قبولی های سال قبل چقدر بوده؟ و مانند این ها.
اما کسانی که به هر دلیل قصد دارند از رشته ها دیگر وارد رشته روان شناسی شوند دغدغه های دیگری در کنار دغدغه های متداول خواهند داشت: آیا تصمیمی که گرفته ام درست است؟ آیا زمان کافی برای به دست آوردن توانایی های لازم خواهم داشت؟ حال و هوای رشته جدید چگونه است؟ و بسیاری سوالات دیگر که در کنار حرف های مختلف یا متناقضی که از افراد متفاوت می شنوند فشار فکری زیادی را به آن ها می آورد.
ترس بزرگ: آیا تصمیم درستی گرفته ام؟
بزرگترین و آزار دهنده ترین سوال برای فرد اطمینان خاطر پیدا کردن از درستی تصمیمی است که گرفته. این تصمیم فقط یک تصمیم ساده تحصیلی نیست. رشته ای که برای ارشد انتخاب می شود می تواند تعیین کننده مسیر زندگی وشغل فرد برای مابقی عمر او باشد. پس یک تصمیم وجودی است: با شکست ها و موفقیت های مالی، حرفه ای، خانوادگی و تحصیلی فرد در آینده گره می خورد. در جامعه ای با ریسک پذیری اقتصادی و حرفه ای بالا مثل جامعه ما، هر گونه تصمیمی برای تغییر نگرانی های بسیاری را به همراه می آورد: آیا خانواده ام از این تصمیم رضایت دارند؟ آیا به حمایت های خود از من ادامه خواهند داد؟ آیا با توجه به هزینه هایی مادی و زمانی که می گذارم وضع مالی و موفقیت حرفه ای مشابه یا بهتر از رشته فعلی خودم پیدا خواهم کرد؟
دغدغه، تغییر رشته، تغییررشته ای های روانشناسی، تصمیم درست، ترس، موفقیت، ادامه تحصیل، بدبینی، مقاومت در برابر افراد جدید، تازه وارد ها، تردید، رشته جدید، انگیزه، منابع کنکور، گرایش روانشناسی، درصدهای قبولی
فرد به دنبال جواب سوالات خود می رود، و البته که نمونه های مثبت و منفی بسیاری از افراد تغییر رشته موفق و ناموفق پیدا خواهد کرد. مساله حیاتی این است: تغییر رشته به خصوصیات و خواسته ها و نیازها و امکانات خاص هر فرد بستگی دارد، و هیچ فرمول کلی که بتوان با توجه به آن برای همه افراد حکم صادر کرد وجود ندارد.
در کنار سوالاتی که برای خود فرد ایجاد می شوند شک و شبهه ها از جانب دیگران شروع می شود: همه ما در میان فامیل و دوستان و آشنایان خود کسانی را داریم که اصولا مخالف هر نوع تغییر هستند، یا روی نیمه خالی لیوان متمرکز می شوند، و یا مثال هایی را در قالب داستان های ترس آور برای ما ذکر می کنند.
در کنار آشنایان شکاک، فرد با افرادی از رشته جدید مواجه می شود که اصلا قصدی برای خوشامد گویی به او ندارند. به او به چشم یک غریبه که قصد تجاوز به قلمرو آنان را دارد نگاه می کنند، و در بهترین حالت اگر خودشان حال و روز خوشی در این رشته نداشته باشند، به غریبه درباره تمام بدبختی ها و ناامیدی هایی که گرفتارش خواهد شد هشدار می دهند.
خب تا این جا محدوده ای از سوالات را مشخص کردیم، از آخرین مورد شروع می کنیم تا ببینیم برای انتخاب در برابر خود چه چیزهایی را خواهیم داشت.
همیشه هنگام ورود به یک سیستم جدید مقاومت هایی در ارتباط با فرد غریبه وجود خواهد داشت: همه ما وقتی فرد غریبه ای را در یک جمع آشنا می بینیم در هنگام صحبت کردن احتیاط می کنیم و به قول معروف اول سعی می کنیم "طرف را ورنداز کنیم". رفتن به یک شهر یا کشور جدید یا محیط کاری جدید هم می تواند همین نوع نگاه ها را روی ما متمرکز کند. حالا اگر سیستمی خودش دچار مشکلاتی باشد، که امروزه به هر دلیل که این گفتار جای پرداختن به آن نیست، تقریبا تمامی رشته های دانشگاهی ما دچار آن هستند، یعنی مشکلات مربوط به ادامه تحصیل، اشتغال، و نسبت استاد به دانشجو و مانند این ها، مقاومت و بدبینی نسبت به ورود افراد جدید به رشته افزایش پیدا می کند، در حالی که در دانشگاه های غربی، برعکس، از دانشجویان رشته های دیگر (البته پس از تایید صلاحیت علمی در رشته جدید) به شدت استقبال شده و حتی به آن ها به عنوان غنیمت و فرصت برای فعالیت بین-رشته ای نگاه می شود. این را هم در نظر داشته باشیم، که به هر دلیل فضای رقابت تقریبا در تمام رشته ها فضای رقابت علمی و سالمی نیست، پس حتی اگر در همان رشته قبلی خود ادامه تحصیلی می دادیم برخوردهای سرد و حتی خصمانه دور از
انتظار نبود.
حال کمی از حاشیه ها وارد متن شویم. در هنگام بررسی رشته جدید، با دو دسته از تردیدها از جانب دیگران یا در درون خودمان مواجه می شویم: تردید ها درباره خود رشته جدید و تردید ها درباره نیازها و انگیزه های خودمان. برای آن دسته از افرادی که نیازها و علایق خودشان در اولویت کامل قرار میگیرد پاسخگویی به تردید های دسته دوم مشکل را حل خواهد کرد. و برای کسانی که مسایل مالی، حرفه ای، منزلت اجتماعی و نگاه دیگران دارای اهمیت است پاسخگویی به تردید های دسته اول مهم است. سخت ترین فرایند تصمیم گیری را افرادی خواهند داشت که به همه این ها اهمیت می دهند و به قول معروف می خواهند "نه سیخ بسوزد و نه کباب".
به این تردید ها در قسمت بعدی نوشتار خودمان خواهیم پرداخت و پس از آن وارد بحث تفاوت های رشته روانشناسی برای یک تغییر رشته ای خواهیم شد.
محمدحسین طهرانی
ارسال نظر