ريشه گروه هاي فشار خشکيده ميشود؟
ابتکار: سرانجام پس از 5 ماه و اندي که ازحمله گروهي از افراد، معروف به خودسر (بخوانيد گروه فشار)، به سخنراني علي لاريجاني در 22 بهمن 1391 و در حرم مطهرحضرت معصومه(عليها السلام) در شهر مقدس قم ميگذرد، گزارش مجلس ز اين واقعه در صحن علني قرائت شد. پيش از اين تلاش سياسي و رسانه اي بسياري، حتي از سوي برخي نمايندگان وابسته به طيفي خاص، انجام گرفت تا ازخواندن آن ممانعت گردد.
گزارشي که کميته بررسي مجلس شوراي اسلامي آن را تهيه و تدوين کرده بود. در اين گزارش به يک گروه مشخص در شهر قم اشاره اي صريح ميگردد؛«حلقه پرتو» هفته نامه اي سياسي جنجالي که درچندسال گذشته مواضع برخي از روحانيون طرفدار آيت الله مصباح يزدي را در فضاي سياسي و رسانه اي کشور، انعکاس ميداد. به نظر ميرسد انتشاراين گزارش ميتواند با توجه به حاکم شدن فضاي اعتدال و عقلانيت، اميد بخش ظهور نقطه عطفي در تاريخ مجلس باشد. نقطه عطفي که پيامد آن خشکاندن ريشه ي بي قانونيهاي آشکار در سطح جامعه باشد.اما چرا کار بدينجا رسيد؟ نگاهي به تاريخچه ي بروز و استمرار حيات اين گروهها ميتواند روشنگر بسياري از مسائل باشد که در قوام و دوام اين گروهها دخيل بوده اند.
هر انقلابي با خود ميتواند پيامدهاي نا خواسته اي نيز به همراه داشته باشد که از آن جمله در کشور ما گروههاي فشار ميباشند. اين گروهها که در ابتدا خود را حسگرهاي غيرت انقلابي جامعه ميديدند با هر آن چه که به پندار خود، انحراف از مسير انقلاب و اسلام ميدانستند دست به کار ميشدند و از حمله به زنانِ - به زعم آنها بد پوشش - گرفته تا تخريب سينماها و کتابفروشيها را در دستور کار خود قرار ميدادند. براي آنها انقلاب در همين تظاهراتِ رفتاري خشن معنا مييافت و هيچ گاه تمام شدني نبود. دايره ي هدف اين گروهها، انگار که عطشي سيري ناپذير در کار باشد، روز به روز گسترش بيشتري پيدا ميکرد. پس از پيروزي اصلاحات در دوم خرداد 76 گروههاي فشار کارکرد مشخص تري پيدا کردند « به بن بست رساندن اصلاحات». پس از اين بود که ياران انقلابي ديروز و اصلاح طلبان امروز در دايره ي غير خوديها جاي گرفتند و هدفي شدند براي حملات بي پروا.
در مدت هشت سال حيات دولت اصلاحات گروههاي فشار به عنوان بازوي قدرتمند يک جريان خاص هر گاه که لازم بود وارد عمل ميشدند و از هر اقدامي حتي در حد ترور فيزيکي ابايي نداشت. از حمله به انتشاراتي «مرغ آمين» تا «ترور سعيد حجاريان» و «حمله به کوي دانشگاه» و ضرب وشتم دانشجويان،همگي اعمالي بود که در جهت تحميل خواستهاي نامشروع برخي گروهها بر دولت وقت ساماندهي ميشد.
آن زمان البته افراد اين گروهها اگر هم از سرناچاري و به سبب خشونت زيادِ عملشان، به دام دستگاههاي قانوني ميافتادند، يا تبرئه ميشدند يا در حد چند نصيحت مورد سرزنش قرار ميگرفتند.به گونه اي که پرونده جنجالي حمله به کوي دانشگاه تهران با همه بار تبليغي و تخريبي که عليه نظام داشت با صدور حکمي به خاطر سرقت ريش تراش توسط يک سرباز نيروي انتظامي به پايان رسيد. که اگر ديروز چنين نميشد اکنون شاهد گستاخي روز افزون آنها نبوديم.
در دو دوره رياست جمهوري گذشته که قوه مجريه در اختيار اصولگرايان بود از گروههاي خودسر چندان خبري نبود.
واقعيتي که نشان ميدهد اين گروهها چندان هم خود سر نيستند. ولي پس از يک دوره ي فترت در حالي که هنوز مردم در حال خوشحالي از پيروزي روحاني بودند يکي از چهرههاي شناختهشده اين جريانات بهصورت علني رئيسجمهوري را مورد تهديد قرار داد که اگر وي بخواهد سياستهاي اقتصادي دوران هاشمي را احيا کند، عناصر انقلابي (بخوانيد گروههاي فشار) ساکت نخواهند نشست و به خيابانها خواهند آمد.از موارد نادري که گروههاي فشار در هشت سال گذشته پا به ميدان گذاشتند وقتي بود که محمود احمدي نژاد رئيس جمهور پيشين در صحن علني مجلس فيلمي از برادرِ دکترعلي لاريجاني پخش کرد و با اتکا بر آن سعي داشت برادرِ وي را به فساد مالي متهم کند. پس از آن بود که گروههاي فشار در حرم مطهر حضرت معصومه (س) در قم با پرتاب کفش و مهر نماز از سخنراني علي لاريجاني، رئيس مجلس، جلوگيري کردند و البته کار بدين جا که رسيد صداي اعتراضها بلند شد.
کلام آخر اين که گرچه برخورد با عناصر خودسر، عليرغم هشدارهاي سالها پيش دلسوزان مملکت، بسيار دير انجام پذيرفت اما در هر حال نفس اين عمل که جدي ترين برخورد با اين گروهها در شانزده سال اخير محسوب ميشود درخور قدرداني و تشکر است. و اميد ميرود همان طور که محمد رضا باهنر نماينده پر نفوذ مجلس گفته اين بار ريشه ي گروههاي فشار يک بار براي هميشه خشکانده شود.
گزارشي که کميته بررسي مجلس شوراي اسلامي آن را تهيه و تدوين کرده بود. در اين گزارش به يک گروه مشخص در شهر قم اشاره اي صريح ميگردد؛«حلقه پرتو» هفته نامه اي سياسي جنجالي که درچندسال گذشته مواضع برخي از روحانيون طرفدار آيت الله مصباح يزدي را در فضاي سياسي و رسانه اي کشور، انعکاس ميداد. به نظر ميرسد انتشاراين گزارش ميتواند با توجه به حاکم شدن فضاي اعتدال و عقلانيت، اميد بخش ظهور نقطه عطفي در تاريخ مجلس باشد. نقطه عطفي که پيامد آن خشکاندن ريشه ي بي قانونيهاي آشکار در سطح جامعه باشد.اما چرا کار بدينجا رسيد؟ نگاهي به تاريخچه ي بروز و استمرار حيات اين گروهها ميتواند روشنگر بسياري از مسائل باشد که در قوام و دوام اين گروهها دخيل بوده اند.
هر انقلابي با خود ميتواند پيامدهاي نا خواسته اي نيز به همراه داشته باشد که از آن جمله در کشور ما گروههاي فشار ميباشند. اين گروهها که در ابتدا خود را حسگرهاي غيرت انقلابي جامعه ميديدند با هر آن چه که به پندار خود، انحراف از مسير انقلاب و اسلام ميدانستند دست به کار ميشدند و از حمله به زنانِ - به زعم آنها بد پوشش - گرفته تا تخريب سينماها و کتابفروشيها را در دستور کار خود قرار ميدادند. براي آنها انقلاب در همين تظاهراتِ رفتاري خشن معنا مييافت و هيچ گاه تمام شدني نبود. دايره ي هدف اين گروهها، انگار که عطشي سيري ناپذير در کار باشد، روز به روز گسترش بيشتري پيدا ميکرد. پس از پيروزي اصلاحات در دوم خرداد 76 گروههاي فشار کارکرد مشخص تري پيدا کردند « به بن بست رساندن اصلاحات». پس از اين بود که ياران انقلابي ديروز و اصلاح طلبان امروز در دايره ي غير خوديها جاي گرفتند و هدفي شدند براي حملات بي پروا.
در مدت هشت سال حيات دولت اصلاحات گروههاي فشار به عنوان بازوي قدرتمند يک جريان خاص هر گاه که لازم بود وارد عمل ميشدند و از هر اقدامي حتي در حد ترور فيزيکي ابايي نداشت. از حمله به انتشاراتي «مرغ آمين» تا «ترور سعيد حجاريان» و «حمله به کوي دانشگاه» و ضرب وشتم دانشجويان،همگي اعمالي بود که در جهت تحميل خواستهاي نامشروع برخي گروهها بر دولت وقت ساماندهي ميشد.
آن زمان البته افراد اين گروهها اگر هم از سرناچاري و به سبب خشونت زيادِ عملشان، به دام دستگاههاي قانوني ميافتادند، يا تبرئه ميشدند يا در حد چند نصيحت مورد سرزنش قرار ميگرفتند.به گونه اي که پرونده جنجالي حمله به کوي دانشگاه تهران با همه بار تبليغي و تخريبي که عليه نظام داشت با صدور حکمي به خاطر سرقت ريش تراش توسط يک سرباز نيروي انتظامي به پايان رسيد. که اگر ديروز چنين نميشد اکنون شاهد گستاخي روز افزون آنها نبوديم.
در دو دوره رياست جمهوري گذشته که قوه مجريه در اختيار اصولگرايان بود از گروههاي خودسر چندان خبري نبود.
واقعيتي که نشان ميدهد اين گروهها چندان هم خود سر نيستند. ولي پس از يک دوره ي فترت در حالي که هنوز مردم در حال خوشحالي از پيروزي روحاني بودند يکي از چهرههاي شناختهشده اين جريانات بهصورت علني رئيسجمهوري را مورد تهديد قرار داد که اگر وي بخواهد سياستهاي اقتصادي دوران هاشمي را احيا کند، عناصر انقلابي (بخوانيد گروههاي فشار) ساکت نخواهند نشست و به خيابانها خواهند آمد.از موارد نادري که گروههاي فشار در هشت سال گذشته پا به ميدان گذاشتند وقتي بود که محمود احمدي نژاد رئيس جمهور پيشين در صحن علني مجلس فيلمي از برادرِ دکترعلي لاريجاني پخش کرد و با اتکا بر آن سعي داشت برادرِ وي را به فساد مالي متهم کند. پس از آن بود که گروههاي فشار در حرم مطهر حضرت معصومه (س) در قم با پرتاب کفش و مهر نماز از سخنراني علي لاريجاني، رئيس مجلس، جلوگيري کردند و البته کار بدين جا که رسيد صداي اعتراضها بلند شد.
کلام آخر اين که گرچه برخورد با عناصر خودسر، عليرغم هشدارهاي سالها پيش دلسوزان مملکت، بسيار دير انجام پذيرفت اما در هر حال نفس اين عمل که جدي ترين برخورد با اين گروهها در شانزده سال اخير محسوب ميشود درخور قدرداني و تشکر است. و اميد ميرود همان طور که محمد رضا باهنر نماينده پر نفوذ مجلس گفته اين بار ريشه ي گروههاي فشار يک بار براي هميشه خشکانده شود.
نويسنده : اشکان بنکدار جهرمي
ارسال نظر