آقای بقایی، از اسناد عقب رولزرویس شاه چه خبر؟!
واکنشها نسبت به اهدای شیردال در حالی از سوی دولت آمریکا به ایران همچنان ادامه دارد که جالب ترین واکنشها در این زمینه از سوی شخصی صورت پذیرفته که بزرگ ترین متهم در زمینه اقداماتی مشابه هستند و همین حملات، باعث شده اطمینان نسبت به اصالت این شی تاریخی بیش از پیش باشد.
به گزارش «تابناک»، «شیردال»، یک ریتون متعلق به عصر حیات مادها و هدیه ای از سوی دولت آمریکا به دولت ایران، مهم ترین شی تاریخی است که در هفتههای اخیر در صدر اخبار قرار گرفته است؛ حتی بیش از توجهی که به حراج ساتبی میشود. این جام با طرحی از موجودی افسانهای است ترکیبی از تن شیر و سر عقاب که در باورهای تاریخی خاصیت شفابخشی داشته، سال 2003 از یک قاچاقچی اشیای عتیقه ضبط شد و حال پس از یک دهه به عنوان نشانه حسن نیت اوباما به ایران بازگشته است.
پس از رونمایی از این شی تاریخی، گمانه زنیها درباره اصالتش شدت گرفت و تا آنجا بالا گرفت که برخی مدعی شدند نمونههایی از این ریتون ساخته شده که حتی کارشناسان آثار تاریخی نیز متوجه تقلبی بودنش نمیشوند، حال آنکه اساساً بررسی چشمی آثار تاریخی دوران طولانی است که به پایان رسانده و مقایسه نتایج آزمایشهای سالیابی آثار تاریخی نظیر «رادیو کربن» نشان میدهد که یک شی دقیقاً متعلق به چه محدود زمانی است.
بنابراین در دورهای از تاریخ که با روشهای سن یابی اشیای تاریخی، به سادگی میتوان نه تنها به اصالت شی تاریخی بلکه حتی به دوره تاریخی که یک شی به آن تعلق دارد، پی برد، طرح چنین مباحثی که یک شی تاریخی فاقد اصالت است، به شدت عجیب است، به ویژه آنکه اگر چنین مسئلهای صادق باشد، چه لزومی داشت که آمریکاییها یک دهه شیای فاقد اصالت تاریخی را در انبار نگه دارند و آیا تصور میشود شیای بدون آنکه اطمینان حاصل شود اثری تاریخی است، به عنوان یک شی قاچاق در گمرک آمریکا توقیف میشود؟! البته این احتمال به طور کامل رد نمیشود اما اینکه چنین احتمالی توسط چه شخصی مطرح میشود نیز حائز اهمیت است.
در میان همه اظهارنظرهای مطرح شده درباره اصالت این شی، حمید بقایی رئیس پیشین سازمان میراث فرهنگی و گردشگری نیز خود را به میانه بحث کشید و گفت: «… طبق اخبار رسیده مشخص شد این جام شیردال تقلبی است… اگر این اتفاق درست باشد که به نظر میرسد صحیح است، عملا توهین آمریکاییها به میراث فرهنگی کشور ما بود. معنا ندارد که یک شیء تقلبی را به عنوان یک شیء تاریخی به نشانه حسننیت به ما بدهند. متاسفانه مسئولان میراث فرهنگی نیز با خوشباوری این شیء را تحویل گرفته و به کشور آوردند و روی آن مانور تبلیغاتی دادند و آن را نشانه حسننیت آمریکاییها دانستند.»
وی افزود: «مسئولان میراث فرهنگی به جای اینکه در ابتدا یک تیم کارشناسی را معین کرده تا در مورد این شیء نظر کارشناسی خود را ارائه کنند، این شیء تقلبی را تائید و به کشور آورده و با جار و جنجال تبلیغاتی این شیء تقلبی را به موزه ملی فرستادند. مگر موزه ملی جای اشیای تقلبی است و تازه اسم آن را حسننیت آمریکاییها در برقراری روابط بگذارند. این مورد مانند این است که شما از کسی طلب داشته باشید و آن فرد چک بیمحل بدهد و شما به جای اینکه به وی بگویید این چک موجودی ندارد، خوشحال باشید و بگویید بالاخره بدهیاش را پس داد. این شیء را میراث فرهنگی حتما باید به آمریکاییها بازگرداند؛ آنها میگویند که این شیردال یک اثر هنری است، پس باید هر آهنگری که توانست چنین شیئی را در کشور بسازد، اسم آنرا اثر هنری بگذاریم و به موزه ملی بفرستیم.»
بدون شک درباره میزان حسن نیت بقایی و امثال او درباره این اتفاق میتوان درک مشخصی داشت و از این منظر اصلاً عجیب نیست که شخصی همچون بقایی که خود اندک سبقه تخصصی در حوزه میراث فرهنگی و آثار تاریخی ندارد و بدون همین سبقه ریاست این سازمان را به دست گرفت. حال بقایی با متهم کردن مسئولان کنونی به عدد تخصص تاریخی، آنچنان اظهارنظر میکند که هر ناظری تصور میکند مقابل یکی از خبره ترین کارشناسان تاریخی در حال فراگیری اصول مدیریتی است و نکته جالب آنکه شخصی این اظهارات را میگوید که بزرگ ترین اتهامات در خصوص تاریخ سازی به او نسبت داده شد و البته هیچ گاه به این اتهامات پاسخ متقنی داده نشد.
16 شهریورماه 1389 هنوز از یاد اهالی حوزه میراث فرهنگی نرفته، چرا که در این روز یکی از عجیب ترین اخبار تاریخ میراث فرهنگی منتشر شد: «کشف کیف اسناد محمدرضا پهلوی از صندوق عقب خودروی رولزرویس شاه!» عليرضا مقيمی مدير وقت مجموعه نیاوران درباره این کشف گفته بود: «جريان از آنجا آغاز شد كه مجموعه نياوران به مناسبت عيد سعيد فطر به فكر برپايي نمايشگاهي از خودروهاي دربار افتاد و به سراغ انباري كه خودروي "رولز رويس " شخصي شاه مخلوع در آن بود رفت. در صندوق عقب اين خودرو كه حدود 32 سال بود باز نشده بود يك كيف چرمي متعلق به محمدرضا پهلوي پيدا شد.»
وي در ادامه ادعا کرده بود: «محتويات اين كيف چرمي قهوهاي رنگ شامل اسناد و مداركي متعلق به جنگ جهاني دوم و پوشههاي متعددي از اوراقي با سر برگ شاهنشاهي است كه يكي از اين پوشهها مربوط به اوراق وزارت خارجه است. پس از بررسي محتواي اسناد و اوراق، آنهايي كه مربوط به جنگ جهاني دوم است به كميته غرامتهاي جنگ جهاني دوم در رياست جمهوري تحويل داده ميشود و مابقي اسناد نيز بر اساس موضوع دستهبندي و نگهداري خواهد شد.»
مقیمی درباره اینکه حال چرا پس از این همه سال، آن صندوق عقب باز شده نیز مدعی شده بود: «از اين خودرو تنها 2 نمونه در دنيا وجود دارد، سوئيچ اين خودرو هم در كشور وجود نداشت. كسي هم تاكنون از محتويات صندوق عقب اين خودرو مطلع نبوده است كه براي باز كردن آن پيگيريهايي داشته باشد در دورههاي قبل هم هر گاه پيگيري براي باز كردن صندوق عقب اين خودرو انجام ميشده اعلام ميشده كه بايد خودرو به شركت سازنده آن در خارج از كشور انتقال يابد تا كليد آن ساخته شود به همين دليل تمايلي براي انتقال خودرو به خارج از كشور وجود نداشته است. سوئيچ اين خودرو، بسيار پيچيده است و كليدساز معمولي امكان باز كردن درهاي آن را ندارد. در حال حاضر نيز توسط افراد خبرهاي با شيوه خاصي در صندوق عقب اين خودرو را باز كردهايم.»
پنجم تیرماه 1390، اما علیرضا مقیمی که این بار به عنوان مدیرعامل منطقه آزاد ارس در بازداشت بود، اظهارات تازهای داشت و براساس آنچه وب سایت نسیم و خبرگزاری فارس و البته دیگر رسانهها منتشر کردند و به صورت متقن رد نشد. بر اساس آنچه فارس و نسیم در آن زمان نوشتند: «عليرضا مقيمي مدير وقت كاخ موزه نياوران كه بعدها به عنوان مديرعامل منطقه آزاد ارس منصوب و چند روز پيش نيز دستگير شد، در اولين اظهارات خود پس از دستگيري گفته است: شايعه كشف اسناد از كيف شاه در كاخ نياوران با طراحي حميد بقايي براي انحراف افكار عمومي از سخنان جنجالي وي درباره تركيه صورت گرفت.»
حميد بقايی، نماينده وقت رئيسجمهور در آسيا، كشتار ارامنه در سال 1915 ميلادي توسط امپراتوری عثماني، را "نسل كشی" دانست كه اين اظهارات با واكنش تركيه مواجه شد و وزير خارجه اين كشور خواستار ارايه توضيح ايران در مورد سخنان بقايي شد تا در نهایت برای رفع عوارض این سخنان بحران زا در روابط خارجی، منوچهر متکی وزیر خارجه وقت واکنش نشان دهد.
در این مقطع شاید بد نباشد برخی اشخاص که چنین سوابقی در کارنامه شان ثبت شده، حداقل سکوت کنند و اجازه دهند تا این حوزه میراث فرهنگی و گردشگری اندکی رنگ آرامش بگیرد و با تدبیر، برخی وقایع تلخی که در هشت سال اخیر در این حوزه به وقوع پیوسته جبران شود. بنابراین در این مقطع حداقل آنهایی که نامشان چنین پیوستهای جالبی دارد، اندکی سکوت پیشه کنند یا حداقل از فرصتهای به دست آمده برای توضیح گذشته استفاده کنند، نه به چالش کشیدن حال و آینده.
پاراگراف آخر را خوب آمدی.
ایشان مثل رادیو ایزوتوپ هستند که قدمت آثار را تشخیص می دهند.
آقای بقایی باید پاسخگوی خیلی موارد باشه که امیدواریم این موضوع بزودی عملی بشه.