اصغر شاهوردی صدابردار فراموش نشدنی سینمای ایران و خانواده صبورش
پارسینه: 6 آذر سال 1386 خبر تصادف گروه فیلم «چراغي در مه» منتشر شد و روز بعد مشخص شد که اصغر شاهوردي در این سانحه تصادف دچار آسیب دیدگی مغزی جدی شد.
6 آذر سال 1386 خبر تصادف گروه فیلم «چراغي در مه» منتشر شد و روز بعد مشخص شد که اصغر شاهوردي در این سانحه تصادف دچار آسیب دیدگی مغزی جدی شد. از آن روز تا به امروز نزدیک به 6 سال میگذرد و این صدابردار مطرح سینمای ایران همچنان دنیایش در چهاردیواری خانهاش خلاصه میشود. از آَن روز تا به امروز اصغر شاهوردی دیگر نتوانسته با کارگردان مورد علاقه خود داریوش مهرجویی همکاری کند. از آن روز تا به امروز این صدابردار نتوانست پشت دستگاهش بنشیند و صدای صحنه های فیلمها را ضبط کند. بنيانگذار ضبط صداي صحنه فيلم ها امروز به كوچكترين صدا در اطرافش واكنش تند نشان مي دهد و شرایط جسمانی اش ايجاب مي كند كه در محيطي آرام زندگي كند..
آذر ماه نزدیک است و برای اصغر شاهوردی تاریخی دیگر از این اتفاق ناخوشایند تکرار می شود به خانه این صدابردار صداگذار سینمای ایران سری زدیم هم برای احوالپرسی و هم جهت اطلاع از چگونگی روند درماناش با خانواده شاهوردي به گفت و گو نشستیم که در پی می خوانید.
اشرف افشاری همسر اصغر شاهوردی مقابل درب خانه ورودمان را خوشامد می گوید. بعد از او امیر شاهوردی فرزند ارشد و در كنار او مانیا دختر اين خانواده به استقبالمان می آیند.
بعد از وارد شدن به سالن اصغر شاهوردی را مي بينيم كه پشت به در ورودي خانه روی مبل تكيده داده.. صدایمان را شنيده و دستش را دراز می کند و با اشاره می گوید که کنارش بنشینم.
صورتش کمی تکیده شده. گويي شور و نشاط با چهره اين مرد هيچ آشنايي ندارد.بعد از سلام و احوالپرسی با او در کنارش می نشینم. او نگاهش را به تلويزيون با صداي آرام مي دوزد. و دوباره به همسر و فرزندانش نگاه ميكند. گويي كلافه است..
با همسر و بچه ها مشغول صحبت مي شويم كه ناگهان اصغر شاهوردی فریاد می کشد...
همسرش دستهای اصغر شاهوردی را در دستش می گیرد ، دستی به صورتش می کشد و او را به آرامش دعوت می کند.
اصغر جان چیزی نیست. این خانم ها برای گزارش آمدند...
ما در کنار دیگر سالن می نشینم و اطراف اصغر شاهوردی را خلوت می کنیم..
اشک از چشمان اشرف افشاری جاری می شود و به ما می گوید از صبح تا شب این فریادها را تحمل می کنم. او صبورانه پاسخگوی سوالات ما می شود.
قبل از اینکه اصغر شاهوردي دچار آسیب دیدگی شود آرامشش را اینگونه از دست می داد؟
-در عمرم یاد ندارم بالای حرف من حرف زده باشد چه برسد به صدای بلند! جز محبت من از او چیزی ندیدم...او مرد بي نظير سينماي ايران چه به لحاظ اخلاقي و چه به لحاظ كاري بود.
الان که این رفتار را از او می بیند تعجب می کنید؟
-روزی نیست در کنار خانه خلوتی پیدا نکنم و اشک برای اصغرم نریزم... چه می شود کرد!!
بيماری ایشان الان چه دوره اي را طی می کند؟
- خوشبختانه حال اصغر به مرور بهتر شده. شش سال است که فیزیوتراپی انجام می دهد.
این فیزیوتراپی مداوم انجام شده؟
دکتر متخصص او گفت روزی دو جلسه ،هر روز باید فیزیوتراپی انجام شود. اما ما یک روز در میان و یک جلسه این کار را انجام می دهیم.
چرا به دستور پزشك عمل نمي كنيد؟
- به خاطر سنگینی هزینه. دکتر معالج مغز و اعصاب و فيزيوتراپ گفته اگر هر روز دو نوبت اصغر فیزیوتراپی شود طی یکسال آینده قطعاً می تواند راه برود و اوضاعش بهتر می شود.
قدرت تکلم چطور؟
-چند سال پیش که اصلاً حرف نمی زد. اما همانطور که الان ملاحظه کردید کلمه ای می گوید. پزشك گفتاردرمانی با اصغر، هفته اي دوبار کار می کند.
هزینه های این سال ها براي بهبود بيماري وي چقدر شده؟
-دقیق نمی توانم بگویم. اما زیاد هزینه کردیم. 3 ماه اول بیماری ما فقط 200 ميليون تومان پول بیمارستان دادیم. كه از بيمه صدا و سيما استفاده كرديم. اما نکته ای که هست این هزینه باید مداوم انجام شود.
یعنی مقطعی نیست؟
خیر، به هیچ عنوان. مثلا چهار سال گذشته بعد از مدیریت آقای جعفری جلوه تا زمان روی کار آمدن جواد شمقدری یک ماه بين فیزیوتراپی اصغر وقفه افتاد. یعنی ما عملاً هزینه ای برای فیزیوتراپی اصغر نکردیم. همین وقفه باعث شد پای اصغر بشکند و الان داخل پایش پلاتین باشد.
یعنی اگر فیزیوتراپی نشود عوارض روی بدن وی دارد؟
-بله. هر عضوش ممکن است دچار شکستگی شود، چون بدنش بی تحرک است.بعضي وقتها واقعاً احساس می کنم خدا به من توانایی دوباره داده که می توانم کارهایش را انجام دهم.
برای انتقالش به خارج از کشور برنامه ای ندارید؟
-فایده ندارد. بهترین پزشک ها را ما در ایران داریم.
مسوولان سینمایی جویای حال آقای شاهوردی هستند؟
آقای میرعلایی چه تلفنی و چه حضوری حال اصغر را می پرسيدند. هر محبتي که از دستشان برمی آمد از ما دریغ نداشتند. حتي براي احياي روحيه اصغر هر سال ما را به اصفهان جشنواره كودك دعوت مي كردند.
آقای شمقدری چطور؟
-حمایت الان از اصغر شاهوردی به دستور مستقیم آقای شمقدری ست. اما در هر صورت شاید فرصت برایشان پیش نیامد که حضوری به ما سری بزنند.
مدیران فعلی چطور؟
-انتظاری ندارم. اما همانطور كه قبلاً هم به شما گفتم آقای جعفری جلوه همان روزهای ابتدایی آسیب دیدگی اصغر بالای سرش حاضر شدند و برای اصغر دعا خواندند،تنها خواسته ام از مديران محترم اين است كه جوياي حال اصغر باشند و ما را تنها نگذارند.
امير شاهوردي:با آسيب ديدگي پدرم پشتم خالي شد
لا به لای صحبتمان امیر شاهوردی به جمعمان اضافه می شود. با او هم به گفت و گو می نشینم.
آقای شاهوردی آسیب دیدگی پدر چقدر زندگی شما را تحت تأثیر قرار داد؟
-خیلی... همیشه قبل از این اتفاق فکر می کردم برای کار از جانب پدر ساپورت می شوم. اما به یکباره پشتم خالی شد. امروز اما به مقوله كار جدی تر فکر می کنم. وقتی سر صحنه حاضر می شوم بسیار مراقبم چرا که جزئیات و ویژگیهای اصغر شاهوردی را در من جویا می شوند و مرا مورد مقایسه قرار می دهند و من بسیار حساس به این موضوع هستم.
به طور مستقل کار صدابرداری کردید؟
-بله، فیلم قصه عشق پدرم و 5 ماه از سریال معمای شاه را با آقای ورزی کار کردم. در حال حاضر هم به صورت مشترک با محمد شاهوردی فیلم نقش نگار (علی عطشانی) و تراژدی قاسم سبزی کار (آزیتا موگویی) را کار کردیم.
فريادي كه به آسمان بلند مي شود
لا به لای صحبتمان اصغر شاهوردی فریادش بلند می شود.. همسر وی به پسرش امیر میگوید برو با پدرت صحبت کن و او را آرام کن.
صحنه ناراحت كنندهاي است. امیر در کنار پدر روی صندلی مینشیند. دستش را روی صورت پدر میکشد و یکدیگر را در آغوش میگیرند. پدر دستهای مهربان پسر را در آغوش میگیرد به پسر اشاره میکند صورتش را جلو بیاورد صورت پسر را می بوسد. پسر زير گوش پدر چيزهايي را ميگويد و از او خواهش ميكند آرام باشد.
همسر اصغر شاهوردی می گوید: بعد از شش سال در خانه ماندن توقع بیشتری هم نمی توان از او داشت. دکترها می گویند یک چنین واکنشی مستقیم از مغز و تحرکات مغزی ناشی می شود. این اواخر خیلی کم طاقت شده. مدام فریاد می زند. جوابمان را نمی دهد و فقط اشک می ریزد. در جوابمان به این جمله بسنده می کند که تکیه گاهم در زندگی خالی شده.
مانیا و امیر بسیار کمک حال من هستند، اما هزاری هم که به من کمک کنند محبت همدمم برای من چیز دیگریست. ناراحتی من فقط این است كه او محبت را درک نمی کند. چون مغزش این توانایی را ندارد.
او از امين تارخ، علی مصفا، لیلا حاتمی، فرهاد اصلانی، فرهاد قائمیان، امین حیایی، نیلوفر خوش خلق، شهاب حسینی، مریلا زارعی،رويا تيموريان،مسعود رايگان ، اکبر عبدی و نعیمه نظام دوست به عنوان کسانی که جویای حال همسرش هستند نام می برد.
مي پرسم: از کارگردانان کسی در خاطر آقای شاهوردی هست؟
میگوید: مهرجویی. عجیب داریوش مهرجویی را می شناسد.
می پرسم فکر می کنید بعد از این سال ها علاقه به کارکردن دارد؟ پاسخ می دهد: کاملاً می فهمم عشق صدا در وجودش است. تعدادی از کارگردان ها هم هستند که به ما لطف دارند و اصغر را سر صحنه می برند. در این مدت سر صحنه فیلمهای «سعادت آباد»مازيار ميري، «من مادر هستم»، «خوابزده» فريدونن جيراني و سر صحنه سریال «تهران پلاک یک» مهدي مظلومي رفتیم. دو سال پیش در تله فیلم ابراهیم شیبانی نمادین کار صدابرداری انجام داد.
سينماي نامرد
لحظاتي كنار اصغر شاهوردي مي ايستيم.. امير شاهوردي در كنار پدر نشسته و او را آرام مي كند از اصغر شاهوردي سوال مي پرسيم
آقاي شاهودي دوست داريد دوباره به سينما برگرديد؟
-او با اشاره سر مي گويد: نه.. نه..
چرا؟
-همسر او به جايش جواب مي دهد: اصغر بگو سينما نامرده..
خانم شاهوردي اگر صحبت پاياني داشته باشيد مي شنويم؟
-من از مسئولين محترم وزارت ارشاد،صدا و سيما، بنياد سينمايي فارابي كمال تشكر را دارم كه در اين مصيبت با ما همراه هستند.دوست دارم اينجا اين نكته را بگويم كه در سينما خيلي ها از دنيا رفتند ولي تنها كسي كه مصيبت مي بيند و تحمل مي كند اصغر شاهوردي و خانواده اش است . بياييم تا زنده هستيم به ياد هم باشيم.
ارسال نظر