گوناگون

نبوغ تارانتینو را چطور باید فهمید؟

نبوغ تارانتینو را چطور باید فهمید؟

پارسینه: تارانتینو در کن 2014 در کارگاه آموزشی که در جنب جشنواره برگزار می شد،

بعد از اتمام سوالات زیاد و طوفانی، که در ابتدای کلاس پرسیده میشه و اکثرا درباره مضامین فیلم های خود او بود ، دستش را تکان می دهد و می گوید : اینارو ولش کنید بیائید یه خورده درباره لذت های سینمایی بحث کنید ... مثلا به نظر من سرجو لئونه اولین کلیپ ساز تاریخ سینماست! سکانس دوئل سه نفره خوب و بد زشت رو یکبار دیگه توی ذهنتون مرور کنید. نوع تدوین ، کات های خورده شده ، میمیک چهره بازیگران و زمانبندی موسیقی و ... همه و همه یک کلیپ شیک و بسیار عالی است ( نقل به مضمون )

این کلام تارانتینو چکیده نوع نگاه این فیلمساز - بله نابغه - به سینما و اصلا فرهنگ است. (داستان معروفی است و حتما شنیده اید : وقتی از نیوتن درباره چگونگی موفقیت او در فیزیک پرسیده می شود جواب می دهد من بر شانه های غولها ایستاده ام ) استفاده بهینه از مواد اولیه غولهای سینمایی پیشین خود که در اختیار همه ماست و نظری نو به آنها انداختن رمز موفقیت تارانتینو است. منتها کاری که او می کند این مواد اولیه غنی را بدون ترس و واهمه از ذهن خلاقش عبور می دهد و در صورت لزوم به آن می افزاید. آن چیزی که پست مدرن نامیده می شود قواعدش همه پیش اوست.

تارانتینو قواعد دنیای ما را خوب می شناسد. در همین قضیه اخیر لو رفتن فیلمنامه " هشت نفرت انگیز می توانیم ردپای نبوغ او را پیدا کنیم. فیلمنامه لو می رود - که من اصلا شک دارم که عمدا لو نرفته باشد! - تهدید را به فرصت تبدیل می کند. بعد از خبرهای درباره شکایت و دادگاه و ... خبر می رسد که از ساخت انصراف داده. کمی بعد می گوید آن را با تغییراتی خواهد ساخت. شروع می کند به انتخاب بازیگر و برای اولین بار در تاریخ سینما برای دیدن رو خوانی فیلمنامه توسط کارگردان و بازیگران بلیط می فروشد ( تارانتینو میداند که این اولین بار است چون تاریخ سینما را میداند ). او با این کار دو هدف دارد. جبهه تبلیغاتی را از همین حالا شروع کرده و دیگر اینکه عیوب احتمالی فیلنامه را با عکس العملها و نقدها بر طرف میکند.

اینکه می گویم در اصل قضیه لو رفتن فیلمنامه شک دارم به خاطر این است که تارانینو قبلا هم از این رندی ها داشته است. بعد از اتمام ساخت بیل را بکش اعلام کرد فیلم خوبی شده ولی طولانی است و من حیفم میاید که نزدیک به دوساعت را دور بریزم برای همین از برادران واینشتاین خواهش کردم که فیلم را در دو قسمت اکران کنند و آنها هم با بزرگواری پذیرفتند. بعد از اکران فیلم کاملا معلوم بود که تارانتینو زرنگی کرده و دو فیلم خود را همزمان ساخته است. بیل را بکش دوم به جز خط روایی داستان کاملا با فیلم اول فرق میکند، چه از نظر فرم ، تجربه های فنی و حتی نوع نگاه به داستان اصلی. در ضمائم دی وی دی های بیل را بکش دو سکانس هست - تقریبا ده دقیقه - که در فیلم اصلی گنجانده نشده که اتفاقا از نظر اجرا بسیار عالی درآمده ولی در صورت وجود در فیلم کاملا انسجام فیلم را از بین می برد. این دلیل دیگه ی است که بحث از دست رفتن تلاشها برای کوتاه شدن نسخه اولیه چهار ساعته اصلا در میان نبوده که اگر بود همین دوسکانس هم در نسخه اصلی گنجانده میشد. اما این کار تارانتینو دلیل خوبی داشت. چون او تا قبل از بیل را بکش هنوز فیلمسازی مستقل بود و با این فیلم بود که از این دنیا - البته از نظر مسئله مالی قضیه - جدا شد. بله من هم با نظر بعضی از دوستان موافقم که تارانتینو از نظر گردش مالی و بودجه فیلمهایش دیگر مستقل نیست ولی او را از نظر نگاه سینمائیش همچنان مستقل می دانم. در نقطه مقابل جیم جارموش که با فیلم آخرش حالمان را گرفت! این ارزان به نظر رسیدن عامدانه - و متظاهرانه - و این تیکه انداختن های حالا دیگه حوصله بر به هالیوود، فیلمش را از سکه انداخته است. ( ناگفته نماند که فیلم را دوست داشتم و مثلا هر وقت یاد نماهای بی نظیری که از نمای بالای پشت بام مشرف به میدانک کوچک در آن کشور عربی گرفته که سه کوچه به آن ختم می شود می افتدم نفس بند میاید از اون ترکیب بندی های لعنتی!) جارموش تودار موقر و آرام است و طنز را بسیار عالی درک میکند و نگاه پست مدرن او با تارانینو کاملا متفاوت است و حس معنایی دیگری را دارد و به نظر من هیچ دلیل ندارد که بخواهد دائما خود را اثبات کند.

اینها را گفتم تا به اینجا برسم که درک نبوغ تارانتینو ، درک فیلمهای او و ارتباط برقرار کردن با دنیای او قلق خاصی دارد.

به نظر من از اولین فیلمش تا همین جانگوی رها شده نگاهش به سینما عوض نشده. پویا تر و پخته تر شده اما عوض نشده. مثلا در همین موردی که واقعا استادش هست و به نظر من بهتر از او نداریم. استفاده از سنت " اراجیف گویی " یا موقعیت ابزورد در دیالوگ. جملات به ظاهر بی ربطی که هم طنز بالایی دارد و هم جایگاه و درک شخصیت ها را بهتر به بیننده منتقل می کند. از اولین فیلمش مثلا بحث درباره انتخاب رنگها به جای اسم واقعی و یا تک گویی کلنل هانس لاندار در ابتدای فیلم ارازل بی آبرو و یا بد ساختن ماسک های کوکلاکس کلان ها توسط همسر یکی از آنهادر جانگو.

بابک صفری

ارسال نظر

  • سامان میرزائی

    «کوئنتین تارانتینو» دیگر فیلم نخواهد ساخت

    «کوئنتین تارانتینو» کارگردان ۵۱ ساله آمریکایی فیلم‌هایی چون «داستان عامه پسند»، «بیل را بکش» و «جانگوی ازاد شده» در گفتگویی در بازار فیلم آمریکا در «سانتا مونیکا» اعلام کرد که قصد دارد پس از ساخت دهمین فیلمش از دنیای کارگردانی کناره گیری کند.

    وی در این‌باره گفت: معتقدم که سینماگر نباید آنقدر در صحنه باقی بماند که مردم از او درخواست کنند از روی صحنه پائین بیاید و مخاطبان همیشه باید چیز بیشتری از شما بخواهند. قصد دارم تنها دو فیلم دیگر بسازم تا مجموعه‌ ده فیلم در کارنامه سینمایی داشته باشم، البته این موضوع را روی سنگ حک نکردم و این تنها تصمیمی است که در حال حاضر گرفتم.

    تارانتینو در ادامه صحبت‌هایش در بازار فیلم آمریکا عنوان کرد که کارگردانی "بازی یک مرد جوان" است و من قصد دارم ادامه حرفه سینمایی‌ام را به نوشتن نمایشنامه و کتاب اختصاص دهم.

    این کارگردان صاحب نام آمریکایی فعالیت سینمایی خود را در اوایل دهه ۱۹۹۰ به عنوان فیلم‌ساز مستقل آغاز کرد و فیلم «سگ‌های انباری» را ساخت که به عقیده بسیاری از منتقدین خارق‌العاده‌ترین فیلم مستقل همه ادوار است.

    وی در سال ۱۹۹۴با ساخت فیلم برنده نخل طلای «داستان عامه پسند» به اوج شهرت رسید. این فیلم از نظر تجاری توانست موفقیت بسیاری کسب کند و از آن به عنوان یکی از بهترین فیلم‌های تاریخ یاد می‌کنند. فیلم بعدی تارانتینو «جکی براون» نام داشت که به اقتباس از یک رمان ساخته شد.

    فیلم بعدی تارانتینو، فیلم مشهور «بیل را بکش» بود که در دو قسمت در سالهای ۲۰۰۳ و دیگری در اوایل ۲۰۰۴ منتشر شد. این فیلم‌ها به‌نوعی حاوی هنرهای رزمی ژاپنی و روح فیلم‌های وسترن اسپاگتی در خود بودند.

    «ضد مرگ» فیلم بعدی‌ تارانتینو بود و وی سپس شروع به ساخت فیلم مشهور دیگرش، «حرامزاده‌های لعنتی» کرد. این فیلم بر اساس داستانی تخیلی در دوران جنگ جهانی دوم اتفاق می‌افتد و بسیار مورد توجه منتقدان قرار گرفت.
    تارانتینو نیز فیلم «جاگوی آزادشده» را در سال ۲۰۱۲ منتشر شد. این فیلم روایت‌گر دوران برده‌داری آمریکا است. این وسترن پرفروش‌ترین فیلم تارانتینو به نسبت سایر فیلم‌هایش است و تاکنون موفق به فروشی بالای ۴۲۵ میلیون دلاری شده است.

    جدیدترین پروژه سینمایی «تارانتینو» فیلم «هشت نفرت انگیز» است که تارانتینو پس از افشای بخش‌هایی از فیلمنامه‌اش توسط یک وب‌سایت تهدید کرده بود که برای پنج سال ساخت این پروژه سینمایی را به تعویق خواهد انداخت، اما اوایل سال آن را در یک تک اجرا بصورت نمایشنامه خوانی به روی صحنه برد و نهایتا تولید این فیلم را از زمستان (نوامبر) با فیلمنامه‌ای بازنویسی شده آغاز خواهد کرد تا برای اکران سال ۲۰۱۵ آماده شود.
    http://busher.wapha.ir/
    سامان میرزائی بوشهر

  • سامان میرزائی

    بوشهر ، شهر آفتاب و مهرباتی یا مجله خانواده .
    روانشناسی و خانواده مقالات گوناگون از ما
    در سایت
    http://busher.wapha.ir/
    هر رور با مقاله ای جدید

  • ناشناس

    حالا چطور باید فهمید؟ آخه این مقاله بود نقد بود معرفی بود تحلیل بود چی بود اصلا؟ یا یه متن صفحه پرکنی که صرفا وقت خواننده رو الکی میگیره.

  • کیا

    فیلم پالپ فیکشن حرف نداشت..

  • ناشناس

    انقدر تو این مملکت نابغه هست که کسی محل بهشون نمیذاره بعد میرن سراغ این واون.

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان
    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت پارسینه هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد