گوناگون

عبور از فضاهاي مه آلود جامعه

پارسینه: ذهن و زبان جامعه آن است که بايد با پادرمياني بزرگان و کرامت نفس، مشکل بزرگ «فتنه» و «حصر» براي هميشه روشن شود.

منصور فرزامي‌ در سرمقاله مردم سالاری نوشت:

بيکاري‌، بسيار بد است اما ازدواج سفيد از آن بدتر‌؛ هر دو، نکوهيده اند اما دست به بيت‌المال بردن و اختلاس از آن نکوهيده‌تر! و بدتر از آن، توجيه و گناه را به در ديگران بردن و شانه از زير بار مسووليت خالي کردن است و پا از گليم خود درازتر کردن و به اموري پرداختن که در حيطه وظايفمان نباشد‌؛ يعني، فرهنگي، کار اقتصادي کند و نظامي ‌در سياست دخالت نمايد و اقتصادي به امور فرهنگي بپردازد و...

همه اينها، منشأ ناهنجاري‌هاي اجتماعي است و مخدوش شدن مرزها و وضعي پيش مي‌آيد که معلوم نيست که کي چه کاره است و فضاي مه‌آلودي که مولاي متقيان مي‌فرمود‌: «مردم پيش پاي خود را نمي‌بينند و قدرت تحليل قضايا را ندارند‌. بي‌مجامله و پرده‌پوشي بايد گفت که فضاي جامعه ما چنين است و شخص در جاي خودش نيست‌. اما اين همه جامعه ما را دو پاره نمي‌کند‌. به عنوان مثال، معيشت سخت است‌. امور مردم به بطالت مي‌گذرد و به مشقت‌.

بايد براي همه اينها روانکاوانه و جامعه‌شناسانه فکري کرد و نبايد پشت گوش انداخت اما آنچه جامعه پر از مسئله ما را دوپاره مي‌کند و به جايي مي‌رساند که اداره‌اش و مديريتش نزديک به محال باشد: «فتنه معيشتي» و «حصر معيشتي» است‌. آنان که مشفق‌اند، کيان کشور و نظام و تعالي جامعه را مي‌خواهند، سعي شان ماجور و مشکور باد‌. معضل آنجاست که عده‌اي بي‌هنر و به خودانديش که هيچ اعتقادي هم به «فتنه» ندارند و نيز به «حصريان» و گذشته‌شان نيز دال بر اين حقيقت است در پشت اين دو، سنگر گرفته‌اند. به زبان خودماني، نان و کام و کرسي و آينده شان، جز اين نيست. اينجاست که هر سخني، هر حرکتي با اين دو عنوان و با اين دو معيار سنجيده مي‌شود و در اين محک خوردن ناروا چه حقوق و چه بايسته‌ها و شايسته‌هايي که در پرده محاق مي‌ماند چنان که بارها ديده‌ايم و اگر فکري نشود باز هم چنين خواهد شد.

پس بايد به فکر چاره بود و نگذاريم که جامعه ما که در اين شرايط سخت و اين فضاي خاص، نيازمند وحدت و اتحاد و همسويي و همکلامي‌و وفاق است، دوپاره شود‌. اتفاقات ماه‌هاي اخير جامعه از مجلس و مرگ برخي خواص و قضايايي که گذشت بايد موجب دل مشغولي ما شده باشد و اينک پيام‌هايي که از فضاي دانشگاهها مي‌رسد.

از 16 آذر، دريافت‌هايي از شعارها و برداشت‌هايي از مناظره‌هاست و باور کنيم که اين نواها و نداها از دشمنان نيست، از بيروني‌ها برنخاسته از دروني‌هاست و بي‌سليقگي و عدم شناخت است که اگر تفسير و تاويل ديگر کنيم و تعبير نارواست چون اينها همه فرزندان و بانيان و نگهداران و دلسوختگان‌اند و اين جوانان آينده‌ساز نيز، نشو و نما يافته در دامن انقلاب‌اند، اگر فريادي هست اگر زبان به شکوه گشوده مي‌شود، لابد مضايقي و مشکلاتي هست‌. گوش بخوابانيم تا اين صداها را بشنويم و با سعه صدر و غمض عين، همه را خودي بدانيم، به آنان اعتماد کنيم‌. از بي‌اعتمادي از خودمحوري، از خودحق‌پنداري که «کيش شخصيت» است، مسلم که سودي نبرده‌ايم و در حال و آينده هم سودي نمي‌بريم‌. نگذاريم که هر کس با سنگر گرفتن در پشت فتنه و حصر براي خود دکاني باز کند . تا فضا شفاف نباشد، بديهي است که گوهر از خزف بازشناخته نمي‌شود‌. نبايد شرايطي در جامعه ايجاد کنند و کنيم که هر کس عقده‌هاي خود را پشت اين دو سنگر خالي کند‌. ذهن و زبان جامعه آن است که بايد با پادرمياني بزرگان و کرامت نفس، مشکل بزرگ «فتنه» و «حصر» براي هميشه روشن شود‌. ايران شگفت‌آور و سرد و گرم چشيده، معضلاتي از اين بزرگ‌تر را حل کرده است‌. دشمن پنداري گوشت و پوست خودمان صحيح نيست‌. اينان که در هر دو طرف، معاندشان مي‌پنداريم، رفيق ساليان تنهايي و دوران سختي‌اند‌.

نگارنده مي‌داند که در بيان حق، تلخي‌هايي هست و به مذاق‌ها خوش نمي‌آيد همان گونه که رسول اکرم (ص) فرمودند‌: «الحق مر» اما پيام قرآن کريم اين است که‌: «ذکر فان‌الذکري تنفع المومنين» (اندرز ده که اندرز، مومنان را سود مي‌بخشد) و اگر هم نشنوند، بي‌فايده نيست چون در تاريخ مي‌ماند:

گرچه داني که نشنوند بگوي
هرچه داني ز نيک خواهي و پند

ارسال نظر

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار