گوناگون

ناطق نوری:حزب نباید «پنجولی» باشد

پارسینه: اگر می‏گوید من حزب‏اللهی هستم، نگوید که تو ضد حزب‏الله هستی. من قایل به چنین حزبی هستم. دیگر این‏که مواضع آن در اقتصاد، فرهنگ، سیاست داخلی، سیاست خارجی شفاف باشد. ضمنا وقتی دولتی از رقیب یا غیرحزب خود تشکیل شد، به صرف آن‏که رئیس‏جمهور و دولت از حزب او نیستند، آنها را تخریب نکند.

من یک نگاهی داشتم و الان هم قائل به همان نگاه هستم که یک جناح نمی‏تواند به تنهایی کشور را اداره کند. احزاب و گروه‌های سیاسی ما قاعده بازی را بلد نیستند. حزب به آن معنایی که در دنیا وجود دارد و هست، ما نداریم؛ لذا به تعبیر مقام معظم رهبری اینها حزب نیستند، قبیله هستند.

رئیس بازرسی دفتر مقام معظم رهبری ضمن تحلیل ایده خود مبنی بر دولت وحدت ملی که با واکنش دو جناح روبه‌رو شد، بیان داشت: زمانی به ذهنم رسید که خودم شروع کنم و یک حزب تاسیس کنم.

حجت‌الاسلام و المسلمین ناطق نوری ضمن بیان تاریخچه حزب جمهوری اسلامی در گفت‌وگو با اعتماد ملی اظهار داشت: امام در بنیانگذاری حزب جمهوری هم مشوق بود، هم مؤثر بود و هم پول می‏داد. اصلا حزب جمهوری با پول امام استارت زد. از پاریس در ذهن امام بود که یک حزب اساسی راه بیفتد.

برای همین بعد از انقلاب فرمودند که بروید حزب راه بیندازید اما هرچه زمان گذشت، حوادث مختلفی مثل ماجرای بنی‏صدر و موافق و مخالف رخ داد، رفتند از امام سؤال کردند که آقا سردمداران حزب جمهوری، مسئولان کشور هستند. آقای هاشمی رئیس مجلس است، آقای بهشتی رئیس دیوان عالی کشور است، آقای خامنه‏ای در وزارت دفاع است، باهنر در فرهنگ است. خب اگر افراد خوبی به نیروهای مسلح بروند، به ارتش و سپاه بروند، آیا نیروهای مسلح سیاسی نمی‏شود؟ در حالی که شما می‏گویید نیروهای مسلح وارد سیاست نشوند. خب اگر اینها بروند، تکلیف چیست؟ این تضاد را چگونه باید حل کرد؟ امام در آن زمان برای تصمیم‏گیری تأمل کرد. چه بگوید؟ بگوید این افراد به نیروهای مسلح نروند؟ خب اگر این افراد نروند، چه کسانی برای سربازان و نیروها سخن بگوید؟ اگر این افراد بروند، غیرمستقیم این اجازه صادر شده که حزبی‏های دیگر نیز در جمع نیروهای مسلح حاضر شوند. امام تأمل کرد و نتیجتا به یک جمع‏بندی رسید. فرمود: حزبی‏ها به میان نیروهای مسلح نروند اما اینها بروند.

نمی‏دانم، اما آنچه مشخص بود، دورنگری امام را نشان می‏داد. بالاخره در آینده آنها می‏بایست زمام امور کشور را بر عهده بگیرند. امام از همه زودتر دنبال این موضوع بود. این تیزبینی و نکته‏بینی امام بود که مثلا آقای خامنه‏ای یا هاشمی در سال‏های بعد عهده‏دار مسئولیت‏های مهم می‏شوند. لذا امام آن سخن را گفتند که شما کنار بکشید. این موضوع در شورای مرکزی مطرح شد. ما گفتیم اگر شماها نباشید، اصلا حزبی نمی‏ماند. چون در این سال‏ها و ایام، حزب مرتب لاغرتر شده بود. اگر قرار است شماها نباشید، پس بهتر است فتیله را بکشید پایین. من خودم این جمله را که «فتیله حزب را بکشیم پایین» به کار بردم. این سومین و مهمترین شوک بود که به حزب جمهوری وارد شد تا فعالیت آن متوقف شود.

وی درباره روحیه حزبی در کشور و ضعف و نقص در برخورد احزاب با یکدیگر افزود: زمانی به یکی از بزرگان عرض کردم می‏خواهم حزبی تأسیس کنم که حزب «پنجولی نباشد» و شعار ضد ندهد. گفتم یعنی وقتی حزبم می‏گوید من خط امام و رهبری هستم، به طرف مقابلش نگوید که تو ضد خط امام و رهبری هستی. یعنی به طرف مقابلش اتهام «ضد» بودن نزند. نمی‏خواهم حزبی باشد که به طرف مقابل «پنجه» بکشد. اگر می‏گوید من حزب‏اللهی هستم، نگوید که تو ضد حزب‏الله هستی. من قایل به چنین حزبی هستم. دیگر این‏که مواضع آن در اقتصاد، فرهنگ، سیاست داخلی، سیاست خارجی شفاف باشد. ضمنا وقتی دولتی از رقیب یا غیرحزب خود تشکیل شد، به صرف آن‏که رئیس‏جمهور و دولت از حزب او نیستند، آنها را تخریب نکند.

من همیشه نگاهم این بود که هر دو جناح باید در اداره کشور حاکم باشند. در مجلس پنجم من رئیس بودم، اکثریت از جناح ما بود، اما اقلیت مجلس، بسیار قدرتمند بودند.

رئیس اسبق مجلس شورای اسلامی درباره طرح دولت وحدت ملی خود ادامه داد: ببینید من این جمله را روزی به یکی از بزرگان به شوخی گفتم و بعد دیدم که اتفاقا جدی است. گفتم: من فرزند زمان خود نیستم. یا زودتر به دنیا آمدم یا دیرتر. هشت ماه پیش من این بحث دولت وحد ملی را مطرح کردم. دو طرف متوجه نشدند چه می‏گویم. «دوزاری» آنها نیفتاد. اصلاح‏طلبان با یک تفسیر آن را کنار گذاشتند، بخشی از اصولگرایان نیز تفسیر دیگری کردند و آن را کنار گذاشتند.

من گفتم، نیروهای معتدل دو طرف جمع بشوند و یک نفر را برای ریاست‏جمهوری انتخاب کنند که اولا مقبول رهبری باشد و ثانیا جریان‏های سیاسی او را تحمل کنند. به عبارت دیگر، یک اصولگرای معتدل رئیس‏جمهور شود که هم مقام معظم رهبری او را قبول داشته باشد و هم برای جریان‏های دیگر قابل تحمل باشد. این فرد می‏تواند کشور را اداره و جمع کند.
اینها فکر کردند که من می‏خواهم برای حضور یک نفر دیگر در انتخابات ریاست‏جمهوری زمینه‏سازی کنم. من دیدم خودم که تصمیم ندارم وارد انتخابات شوم، در حزب و گروهی هم نیستم که بخواهم فردی را حمایت کنم پس باید برای چه دست و پا بزنم و به این و آن بگویم که منظورم این نبود.

مدتی که گذشت دیدند خیلی طرح خوبی است. برخی از اصلاح طلبان گفتند خب حالا چرا ما این ایده خوب را مصادره نکنیم؟ آنها حمایت کردند. حمایت آنها باعث شد طرح رنگ سیاسی به خود بگیرد. نتیجه آن شد که آن طرف مقابل موضع گرفت. این وسط هم ما ماندیم و تیرهایی که از دو طرف می آید.




منبع: تابناک

ارسال نظر

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار