دموکراسی به درد میخورد چون اثر نمیکند
پارسینه: یادداشت «جیسون برنان» فیلسوف آمریکایی درباره وضعیت دموکراسی در آمریکا
به طور کلّی دموکراسی به کار میآید، چون اثر نمیکند. ترامپ و سندرز کاندیداهایی مردمگرا هستند که به اطلاعات غلط، خشم و تعصب مستمسک میشوند. ترامپ این بار دارد خوب عمل میکند چراکه دموکراسی دارد مؤثّر واقع میشود، زیرا حسابهای مختلفی که احزاب روی جهل و ناآگاهی رأیدهندگان باز کردهاند با مشکل مواجه شده است .
در اینجا چند واقعیت اساسی دربارۀ اطلاعات و رفتار رأی دهندگان ذکر میکنم. نخست این که سطح میانگین، میانه و کیفی اطلاعات پایۀ سیاسی رأیدهندگان پایین است. دوم آن که اصولاً رأیدهندگان در مقایسه با اقتصاددانان یا دانشمندان علوم سیاسی باورهای متفاوتی دربارۀ نحوۀ کارکرد بازار یا دولت دارند؛ این تفاوتها مردمشناختی نیستند، بلکه تفاوت در سطح اطلاعات و دانش هستند. سوم این که اصولاً رأیدهندگان در چگونگی پردازش اطلاعات سیاسی تعصّبآمیز و خلافمنطق عمل میکنند. چهارم این که رأیدهندگان عموماً برطبق تمایلات شخصی خود رأی نمیدهند، بلکه به گونهای رأی میدهند که از نظر آنها با سرسپردگیشان به آرمانهای اخلاقی آنها منطبق باشد. به طور خلاصه، رأیدهندگان عموماً سوشیوتروپهای (افراد وابسته به اجتماع) ملّیگرایی ناآگاه، غیرمنطقی و دارای اطلاعات غلط هستند .
با توجّه به این که اطلاعات رأیدهندگان اینقدر اندک است و اطلاعات را به این حد بد پردازش میکنند، جای تعجّب نیست که دموکراسیها غالباً سیاستهای بدی را برمیگزینند. اما با توجه به سطح پایین اطلاعات رأیدهندگان و اشتباه آنها در نحوۀ پردازش اطلاعات، جای تعجّب است که دموکراسیها حتّی بدتر از آنها نیز عمل نمیکنند .
در واقع بین سیاستهایی که رأیدهندۀ میانه ترجیح میدهد و سیاستهایی که عملاً اجرا میشود شکاف قابلتوجّهی وجود دارد. با این که دموکراسیهای نوین دست به انتخابهای اشتباه بسیاری می زنند، به طور کلّی عملکرد آنها بسیار بهتر از چیزی است که با توجّه به سفاهت و اطلاعات غلط رأیدهندگان میانه انتظار میرود. آنچه به نظر میرسد میتواند این موضوع را روشن نماند «خرد و عقلانیت جماعت« نیست (رأیدهندۀ میانه عاقل نیست)، بلکه این است که در دموکراسیها، احزاب سیاسی، نخبگان، بوروکراتها و دیگران راه گریز مهمّی دارند که میتوانند از طریق آن مستقل از تمایلات رأیدهندگان عمل نمایند. اگر فکر میکنید دموکراسی بهخودیخود چیز خوبی است، شاید این موضوع ناراحتتان کند .
اما اگر در عوض مثل من فکر میکنید که ارزش دموکراسی صرفاً ارزشی ابزاری است و این که نظامهای سیاسی باید بر این مبنا مورد داوری قرار گیرند که در مورد استانداردهای عدالت مستقل از رویه تا چه حد به وعدۀ خود عمل میکنند، باید خوشحال باشید. من به خاطر فرزندانم و مردم جهان خدا را شکر میکنم که عموماً دموکراسی در آمریکا اثر نمیکند؛ یعنی هر آنچه مردم میخواهند را به آنها نمیدهد .
چندی پیش مارتین گیلنز[1] دانشمند حوزۀ علوم سیاسی طی مطالعهای این موضوع را مورد سنجش قرار داد که رؤسای جمهور مختلف نسبت به گروههای مختلف رأیدهندگان تا چه حد پاسخگو بودهاند. گیلنز به نتیجه رسید که وقتی رأیدهندگان با صدکهای درآمدی نودم، پنجاهم و دهم دربارۀ سیاست اختلافنظر دارند، رؤسای جمهور نسبت به اولویتهای سیاسی ثروتمندان تقریباً شش برابر بیشتر از اولویتهای فقیران پاسخگو هستند .
گیلنز به نوعی از نتایجی از این دست هراسناک است، اما میپذیرد که یک جنبۀ مثبت نیز وجود دارد. معمولاً رأیدهندگان در نودمین صدکِ درآمد تا حدّ زیادی مطّلعتر و آگاهتر از رأیدهندگان صدک پنجاهم یا خصوصاً دهم هستند و این اطلاعات اولویتهای سیاسی آنها را تغییر میدهد. برای مثال معمولاً دموکراتهای پردرآمد سطح بالایی از دانش
ارسال نظر