دام مرگبار زوج سارق براي دختر كارگر
پارسینه: زن و مرد افغان که برای اخاذی از زنان آگهی استخدام چاپ کرده بودند در اولین سرقت زنی را به قتل رساندند. این دو دیروز در جلسه دادگاه جزییات قتل را تشریح کردند.
شرق:دو سال قبل خانواده زنی به نام مینا به پلیس خبر دادند دخترشان گم شده است. زمانی که تحقیقات پلیس آغاز شد ردیابی تلفن همراه مینا اولین سرنخها را به ماموران داد. آنها متوجه شدند تلفن همراه این دختر جوان دست مردی است و با آن چندین تماس تلفنی داشته است. بازداشت این مرد که سعید نام دارد راز سرنوشت مینا را فاش کرد.
سعید در بازجوییها اعتراف کرد با همدستی همسرش فریبا دست به این قتل زده است. سعید در بازجوییها گفت: همسرم آگهی داد تا کارگر استخدام کند. مینا اولین نفری بود که با ما تماس گرفت و ما او را به خانه کشاندیم و چون گردنبند داشت او را کتک زدیم. بعد من وی را مورد آزار جنسی قرار دادم و گردنبندش را سرقت کردم و این دختر را با ضربات چاقو کشتم. سپس به اتفاق همسرم جسد را مثله کردیم، به بیابان بردیم و آنجا رها کردیم.
بعد از دستگیری فریبا ابعاد جدیدی از زندگی این زوج فاش و معلوم شد فریبا در نوجوانی از کشورش افغانستان فرار کرده و به ایران آمده است. همچنین ماموران متوجه شدند فریبا با طرح نقشهای چندآگهی استخدام کارگر روی دیوارهای محله چسبانده بود تا با همکاری شوهرش زنان را شناسایی کند و با هم اموال آنها را بدزدند. با بازداشت متهمان و اعتراف فریبا به جرمش و بعد از بازسازی صحنه جرم پرونده برای محاکمه به شعبه 74 دادگاه کیفریاستان تهران فرستاده شد.
روز گذشته بعد از اینکه کاکولی نماینده دادستان تهران در جایگاه حاضر شد و درخواست صدور حکم قانونی کرد، گفت: از آنجایی که اولیایدم در دادگاه حضور ندارند اعلام میکنم آنها در مرحله دادسرا درخواست صدور حکم قصاص کردهاند. در ادامه سعید متهم ردیف اول پرونده در جایگاه حاضر شد. او اتهامش را رد کرد و گفت: هرچه در مرحله دادسرا گفتم دروغ است همسرم بود که مینا را به قتل رساند. همسرم زن خلافکاری است و چندین فقره سابقه دارد. او بود که این نقشه را طراحی کرد و من فقط در حمل جسد به او کمک کردم و هیچ گناه دیگری ندارم.
این مرد گفت: مینا آگهی را دیده بود و با تلفن همراه همسرم تماس گرفت. فریبا دنبال مینا رفت و او را به خانه آورد. بعد هم نقشهاش را اجرایی کرد.
سپس وکیل متهم در جایگاه حاضر شد. او که از اظهارات موکلش تعجب کرده بود، گفت: موکل من دروغ میگوید. من نمیدانم باید چه بگویم و چطور از او دفاع کنم و اگر نخواهد واقعیت را بگوید مجبور میشوم وکالتم را پس بگیرم.
فریبا در ادامه در جایگاه حاضر شد. او اتهامش را قبول کرد و گفت: ما یک کارگاه کمربندسازی داشتیم و من برای آنجا کارگر لازم داشتم به همین دلیل چند آگهی روی دیوارهای محله و شهر نصب کردم. مینا با تلفنم تماس گرفت و گفت میخواهد برای کار بیاید اما آدرس را بلد نبود. با او قرار گذاشتم تا با هم به کارگاه برویم. زمانی که به خانه رسیدیم شوهرم با دیدن او وسوسه شد و به سمتش حمله کرد.
متهم ادامه داد: شوهرم چند ضربه به سر آن دختر زد و دستهای او را بست. مینا داشت تقلا میکرد. در همین هنگام تلفنش زنگ زد. شوهرم تلفن او را گرفت و از من خواست چای برایش بیاورم. در چای چند قرص خوابآور ریخت و او را بیهوش و بعد گردنبندش را باز کرد. آن دختر چیز دیگری نداشت که بدزدیم. شب که شد همسرم با ضربات چاقو مینا را کشت و بعد خوابیدیم. صبح شوهرم جسد را با تبر و چاقو مثله کرد. من هم جسد را داخل ساک و چمدان گذاشتم و سوار ماشین شدیم. ساک را در بیابانهای اطراف خانه و چمدان را در بیابانهای اطراف شهر رها کردیم. وقتی شوهرم بازداشت شد تکههای بدن مینا هم پیدا شد.
قاضی اصغر عبداللهی بعد از شنیدن اظهارات زن جوان از او خواست واقعیت را بگوید و توضیح دهد چند زن را به دام انداختهاند. فریبا -متهم- گفت: این اولین مورد بود و بلافاصله بعد از آن دستگیر شدیم.
متهم حاضر نشد در مورد سوابق سرقت و فرار از خانه توضیح دهد اما درخواست بخشش کرد و گفت: من در زندان بچه به دنیا آوردم و درخواست دارم به خاطر آن بچه من را ببخشید.
بنا بر این گزارش بعد از پایان جلسه دادگاه هیات قضات برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند.
سعید در بازجوییها اعتراف کرد با همدستی همسرش فریبا دست به این قتل زده است. سعید در بازجوییها گفت: همسرم آگهی داد تا کارگر استخدام کند. مینا اولین نفری بود که با ما تماس گرفت و ما او را به خانه کشاندیم و چون گردنبند داشت او را کتک زدیم. بعد من وی را مورد آزار جنسی قرار دادم و گردنبندش را سرقت کردم و این دختر را با ضربات چاقو کشتم. سپس به اتفاق همسرم جسد را مثله کردیم، به بیابان بردیم و آنجا رها کردیم.
بعد از دستگیری فریبا ابعاد جدیدی از زندگی این زوج فاش و معلوم شد فریبا در نوجوانی از کشورش افغانستان فرار کرده و به ایران آمده است. همچنین ماموران متوجه شدند فریبا با طرح نقشهای چندآگهی استخدام کارگر روی دیوارهای محله چسبانده بود تا با همکاری شوهرش زنان را شناسایی کند و با هم اموال آنها را بدزدند. با بازداشت متهمان و اعتراف فریبا به جرمش و بعد از بازسازی صحنه جرم پرونده برای محاکمه به شعبه 74 دادگاه کیفریاستان تهران فرستاده شد.
روز گذشته بعد از اینکه کاکولی نماینده دادستان تهران در جایگاه حاضر شد و درخواست صدور حکم قانونی کرد، گفت: از آنجایی که اولیایدم در دادگاه حضور ندارند اعلام میکنم آنها در مرحله دادسرا درخواست صدور حکم قصاص کردهاند. در ادامه سعید متهم ردیف اول پرونده در جایگاه حاضر شد. او اتهامش را رد کرد و گفت: هرچه در مرحله دادسرا گفتم دروغ است همسرم بود که مینا را به قتل رساند. همسرم زن خلافکاری است و چندین فقره سابقه دارد. او بود که این نقشه را طراحی کرد و من فقط در حمل جسد به او کمک کردم و هیچ گناه دیگری ندارم.
این مرد گفت: مینا آگهی را دیده بود و با تلفن همراه همسرم تماس گرفت. فریبا دنبال مینا رفت و او را به خانه آورد. بعد هم نقشهاش را اجرایی کرد.
سپس وکیل متهم در جایگاه حاضر شد. او که از اظهارات موکلش تعجب کرده بود، گفت: موکل من دروغ میگوید. من نمیدانم باید چه بگویم و چطور از او دفاع کنم و اگر نخواهد واقعیت را بگوید مجبور میشوم وکالتم را پس بگیرم.
فریبا در ادامه در جایگاه حاضر شد. او اتهامش را قبول کرد و گفت: ما یک کارگاه کمربندسازی داشتیم و من برای آنجا کارگر لازم داشتم به همین دلیل چند آگهی روی دیوارهای محله و شهر نصب کردم. مینا با تلفنم تماس گرفت و گفت میخواهد برای کار بیاید اما آدرس را بلد نبود. با او قرار گذاشتم تا با هم به کارگاه برویم. زمانی که به خانه رسیدیم شوهرم با دیدن او وسوسه شد و به سمتش حمله کرد.
متهم ادامه داد: شوهرم چند ضربه به سر آن دختر زد و دستهای او را بست. مینا داشت تقلا میکرد. در همین هنگام تلفنش زنگ زد. شوهرم تلفن او را گرفت و از من خواست چای برایش بیاورم. در چای چند قرص خوابآور ریخت و او را بیهوش و بعد گردنبندش را باز کرد. آن دختر چیز دیگری نداشت که بدزدیم. شب که شد همسرم با ضربات چاقو مینا را کشت و بعد خوابیدیم. صبح شوهرم جسد را با تبر و چاقو مثله کرد. من هم جسد را داخل ساک و چمدان گذاشتم و سوار ماشین شدیم. ساک را در بیابانهای اطراف خانه و چمدان را در بیابانهای اطراف شهر رها کردیم. وقتی شوهرم بازداشت شد تکههای بدن مینا هم پیدا شد.
قاضی اصغر عبداللهی بعد از شنیدن اظهارات زن جوان از او خواست واقعیت را بگوید و توضیح دهد چند زن را به دام انداختهاند. فریبا -متهم- گفت: این اولین مورد بود و بلافاصله بعد از آن دستگیر شدیم.
متهم حاضر نشد در مورد سوابق سرقت و فرار از خانه توضیح دهد اما درخواست بخشش کرد و گفت: من در زندان بچه به دنیا آوردم و درخواست دارم به خاطر آن بچه من را ببخشید.
بنا بر این گزارش بعد از پایان جلسه دادگاه هیات قضات برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند.
گرگ زاده گرگ شود.به این خائن ها رحم نکنید.ترحم برپلنگ تیزدندان،ستم کاری بودبرگوسفندان.قصاص رااجراکنید.اون طفل معصوم چرابایستی قربانی هوسبازیهاونظرات پلیدوشوم این افرادشود
سلام.شمارابخدانتیجه اجرای حکم دادگاه وانشاءالله قصاص راهم اطلاع رسانی فرمائیدتاروح آزرده شده ملت کمی آرامش یابد.سلا