گزیده سرمقاله روزنامههای امروز
واکاوی پروژه دشمن برای اثرگذاری بر انتخابات 24خرداد ایران با مقاله ای از حسام الدین برومند و عنوان«داستان برف و آفتاب تموز!»منتشر شده در ستون سر مقاله امروز روزنامه کیهان را می خوانید:
در فاصله کمتر از یک ماه به انتخابات ریاستجمهوری، سوالات مهم و کلیدی وجود دارد که واکاوی پاسخها به بهتر روشن شدن صحنه انتخابات کمک میکند.یادداشت پیش روی میکوشد از میان سوالات احتمالی مهم و قابل تفحص به واکاوی این پرسش بپردازد که در شرایط کنونی پروژه دشمن برای اثرگذاری بر انتخابات 24خرداد چیست؟ این پروژه با چه سناریوها و تاکتیکهایی در صحنه خطیر انتخابات پیگیری میشود؟ و پیوست رسانهای شبکه بزرگ فریبکاری و دروغپردازیهای غربی- صهیونیستی در انتخابات چگونه خواهد بود؟
در این باره نکاتی قابل اعتناست که شواهد و قرائن پیرامونی به وضوح نشان میدهد تحرکات و کارشکنیهای دشمن برای انتخابات 24 خرداد که از مدتها قبل تدارک و ساماندهی شده است داستان برف و آفتاب تموز است،چرا؟
1- نکته اول این است که رصد هوشمند و واقعگرایانه رفتار و گفتار دشمن در دو سال گذشته حاکی از آن است که راهبردها و تاکتیکهای او برای اثرگذاری بر انتخابات 24 خرداد بصورت مداوم دچار «تغییر» شده و با نوسانات زیادی همراه بوده است.
راهبرد دشمن بعد از فتنه سال 88 و ناکامی بزرگ در انتخابات قبلی ریاستجمهوری، او را به سوی «چالش در مشارکت» سوق داد. این تصمیم راهبردی از آنجا گرفته شد که برای دشمن محرز گشت «چالش در مشروعیت انتخابات» - که در فتنه سال 88 به دنبال آن بودند- شدنی نیست و مکانیسم قانونی و قدرتمند انتخابات در ایران چنین اجازهای را نمیدهد.
گفتنی است؛ چالش در مشروعیت انتخابات و ادعای بزرگ تقلب پلی برای براندازی نرم بود که البته بعدها و پس از فتنه سال 88، مراکز مطالعاتی و رسانهای غربی اذعان کردند در ارزیابی این برآورد دچار خطای تحلیل شده بودند.در این خصوص و از میان حجم انبوه نمونهها و کدهای مستند غربی، گزارش مرکز مطالعات خاورمیانه سابان که در سایت اندیشکده بروکینگز منتشر شد خواندنی است که به صراحت اذعان میکند؛ «براندازی نرم در ایران غیرممکن است».
بنابراین مشاهده میشود که دشمن در اولین انتخابات پس از فتنه سال 88- انتخابات مجلس نهم در اسفند سال 90- راهبرد چالش در مشارکت را برمیگزیند.نتیجه انتخابات و حضور پرشور و 65 درصدی مردم در انتخابات مجلس، بار دیگر مواجهه دشمن در برابر ایران را به هم ریخت.رویترز همان ایام درگزارشی علیرغم راهبرد دشمن برای چالش در مشارکت و ناامید کردن مردم برای حضور در پای صندوقهای رای نوشت؛ «مردم ایران پیروز انتخابات هستند».
2- بدیهی است که وظیفه دشمن، دشمنی است و هر بار که شکست میخورد در ساحت دیگری تدارک میکند و به میدان میآید. برای انتخابات خرداد 92، دشمن کانون تحرکات و دسیسههایش را در سال 91 یعنی سال منتهی به انتخابات ریاستجمهوری به پیش کشید. اکنون به اذعان مقامات ذینفوذ و رسانههای تصمیمساز غربی به راحتی میتوان از راهبرد دشمن در سال گذشته برای اثرگذاری بر انتخابات امسال سخن گفت.
راهبرد دشمن یکم- «تغییر محاسبات مسئولان ارشد نظام» و دوم - «خط جدایی مردم از نظام» بود.جالب اینجاست که بهمن 91، موسسه واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک در مقالهای تحلیلی به قلم جیمز جفری اعتراف میکند؛
«فشارهای اقتصادی - بخوانید تحریمها - برای واداشتن مردم ایران به رویارویی با نظام شکست خورده است.»واشنگتنپست نیز اسفند 91 به صراحت مینویسد؛ «تحریمها نتوانست ناآرامیهای اجتماعی ایجاد کند و رهبران ایران را مجبور به تغییر محاسباتشان کند.»
3- بنابراین در ادامه تغییر راهبردها و استیصال در مواجهه با ایران اسلامی، در شرایطی که چالش در مشروعیت انتخابات شدنی نیست و طرح چالش در مشارکت هم تجربه تلخی به همراه داشته است؛ چه راهبردی از سوی دشمن انتخاب خواهد شد؟ ضمن آنکه همواره مردم در انتخابات ریاستجمهوری به گواهی تمام ادوار گذشته حضوری پرشورتر و مشارکتی بالاتر از سایر انتخاباتها مانند مجلس و یا شوراها داشتهاند.
نکته دیگر در این میان این است که «چالش در رقابت» برای انتخابات در پیش روی جواب نمیدهد چرا که ثبتنام نامزدهای انتخابات یازدهم ریاستجمهوری نشان داد از تمامی سلایق سیاسی حضور دارند. همچنانکه شواهد و قرائن حاکی از آن است که بازار رقابتها میان نامزدها البته پس از احراز صلاحیتها از سوی شورای نگهبان داغ خواهد بود.
با این حساب آنچه به عنوان گمانهای قابل اعتنا وجود دارد این است که دشمن «چالش در کاندیداها» را نشانه رفته است و البته با توجه به شرایط کنونی این پروژه اصلی دشمن نخواهد بود.از طریق «چالش در کاندیداها» خط تنش و ناآرامی انتخابات دنبال خواهد شد.
اینکه جماعتی یا جریانی بخواهند پس از اعلام نهایی احراز صلاحیت نامزدها از سوی شورای محترم نگهبان، به جای تمکین در برابر قانون دست به ماجراجویی بزنند جای کمترین تردیدی وجود ندارد که جدول دشمن را پر کردهاند.به عبارت ساده دشمن خط تنش را دنبال کرده و ماجراجویان خط خیانت را رهگیری کردهاند؛ انشاءالله که چنین مباد.
4- اما به نقطه راهبردی و پروژه اصلی دشمن در فاصله بیست و چند روز مانده به انتخابات میرسیم.خاطرنشان میشود برای رسیدن به پروژه اصلی، باید این گمانه را مدنظر داشت که پروژه فرعی یعنی چالش در کاندیداها و خط تنش بخاطر تحمیل کاندیدای خاص، مقدم خواهد بود و به لحاظ منطق و سناریوی دشمن زودتر بروز و ظهور مینماید.
این پروژه هرچند فرعی است اما در بستر پروژه اصلی امکان مدیریت دارد.پروژه اصلی القای انفعال و منزوی شدن گفتمان اصولگرایی است چرا؟ چند دلیل روشن و غیرقابل انکار وجود دارد؟
یکم - دشمن میخواهد از شکستهای پیدرپی در مواجهه با ایران در انتخاباتهای اخیر که با اقبال گسترده مردم به مبانی و آموزههای اسلامی و انقلابی بوده است انتقام بگیرد.دشمن میخواسته صحنه انتخابات را چه به لحاظ مشروعیت یا مشارکت به چالش بکشاند اما نتوانست چون گفتمان اصولگرایی حضور گسترده و با مسئولیت و با بصیرت آحاد مردم را در پی داشته و بالطبع سناریوسازان بیرونی طرفی نبستند.
دوم- شاخصههای اصلی گفتمان اصولگرایی، «خدمت»، «مقاومت» و «پیشرفت» بوده است.آیا این شاخصهها را دشمنان نشاندار جمهوری اسلامی برمیتابند؟بدون تردید پاسخ منفی است چون خروجی خدمت بدون منت به مردم، مقاومت در برابر باجخواهی و افزونطلبی قدرتهای غربی و تمرکز بر پیشرفت کشور، آحاد جامعه را مصممتر میکند تا در تمامی بزنگاههای حساس و سرنوشتساز نقشی بیبدیل ایفا کنند.
سوم- هر سناریو و راهبردی هم که دشمن بخواهد برای تاثیرگذاری بر انتخابات ایران به پیش بکشاند با زنده بودن گفتمان اسلام انقلابی که جوهره آن اقبال مردمی را در پی دارد پیشاپیش محکوم به شکست است.بنابراین واضح است که این گفتمان مانع بزرگی بر سر راه سناریوها و دسیسهها و توطئههای دشمن است.
چهارم- القای انفعال و منزوی شدن اصولگرایی- به مفهوم یک گفتمان و نه این یا آن جریان سیاسی- این روزها در دستور کار رسانههای ضدانقلاب و اپوزیسیون خارجنشین است.این تلاشها و تحرکات رسانهای بیرونی و بعضا داخلی برای آن است که نقطه مقابل «مقاومت و پیشرفت» یعنی خط «تنش و سازش» دنبال شود.ماموریت «انحراف» و «فتنه» در زمره خط یاد شده - تنش و سازش - دنبال میشود.
5- و بالاخره باید گفت؛ گفتمان اصولگرایی که مبتنی بر خدمت به مردم است و در برابر دشمن سازشناپذیر است و متمرکز بر پیشرفت کشور بوده، دارای اقبال مردمی است و تودههای مردم بصیر ایران با این شاخصهها همخوانی و سازگاری دارند اما در این میان دلسوزان و نامزدهای اصولگرایان با توجه به شرایط حساس کنونی رسالت تاریخی مهمی برعهده دارند.
چرا که دو خط «انحراف» و «فتنه» در مقابل صلابت و بصیرت تودههای اصولگرا و وفادار به آموزههای اسلامی و انقلابی تاب مقاومت ندارند و به برفی شبیهاند که «آفتاب تموز» به آن فرصت بقاء نمیدهد.
صبح امروز ستون یادداشت روز روزنامه خراسان به مقاله ای از دکتر سيدعباس صالحي با عنوان«در سوگ آيت ا... سيد عزالدين زنجاني»اختصاص یافت:
پرده اول
از ميانِ پلک هاي نيمه بازِ قرن ها، مي توان اجداد او را ديد که در دانش و فضيلت پيشتاز بودند. نامِ «امام جمعه» لقبي بود که از نياکان اش چونان بوي عطرِ سيب بر او مانده بود. يکي پس از ديگري آمده بودند تا شاهدي باشند بر او و براي او! آخرين شان، پدرش «سيد محمود» بود. او که دانش را در بند خويش داشت و فضيلت را جوهر وجودش نهاد و در عصر سکوت سرد و دورانِ يخ زده استبدادِ پهلوي، مقتدائي براي فرزند شد تا از نواي او، نه تنها حکمت و عرفان و فقه و تفسير بنوشد که از او، رسم و راهِ زندگي کردن بياموزد.
چهار ساله بود که پدرش از مجلس موسسان آمده بود و درمجلسِ تغيير سلطنتِ رضاخان قلدر، راي ناداده مجلس را ترک کرده بود و او در دوران کودکانه (و بعد ها نيز) به پدري مي باليد که از معدود کسان بود که در آن برهه تلخ و سرد، بر مسئوليت خويش ايستاده بود و به تهديد و تطميع و يا در معامله جان و نان، شرفِ خويش را به تاراج نداد. آن سان چه بسيار همگنان او چونان کردند و آن را چونان واقعيت تلخ پذيرفتند و تلخي ها به کام دين و ميهن روا داشتند.
استاد فقيد، در اين بيت رفيع، در سالِ 1300 به دنيا آمد و بال و پر کشيد. در روزگار سختي حوزه ها و روحانيت، يعني در دوره 20 ساله رضاخاني، او در کنف والد مکرم اش در زنجان زيست و باليد. گرچه چنگال استبداد، حوزه هاي ديني را در شهر ها و شهرستان ها، مي فشرد و زخمي و مجروح مي کرد، اما او اين توفيق را داشت که صدها حوزه ديني را در خانه خويش داشت. از پدر بزرگوارش، ده ها عنوان درسي را آموخت. از ادبيات، منطق، فقه و اصول و حکمت تا عرفان. از منطقِ حکمت الاشراق تا معيار العلم غزالي، از طهارت و رياض تا متون اصولي فقهي اساتيد معاصر و از مبداء و معاد تا اسفار.
وقتي در 20 سالگي و در سال 1320 به حوزه قم آمد تا تکميل تحصيل کند، بنيه هاي علمي اش استوار بود و او اين شالوده را بالا برد و مرتفع تر ساخت. از اساتيد مبرزي بهره مند گرديد. نخستين شان حضرت امام خميني بود که آن روزگار به حکمت و فلسفه شناخته مي شد. در درس اسفار ايشان شاگردان بزرگواري چونان شيخ مهدي حايري و شيخ عبدالجواد اصفهاني و ديگران حاضر بودند.
اسفار ملاصدرا را در خدمت ايشان خواند. بعدها (5 سالِ بعد)، وقتي علامه طباطبايي از تبريز به قم آمدند؛ پدرشان که از زمانِ هم شاگردي نائيني و کمپاني با ايشان آشنا بود و موقعيت دانشي و فضايل وجودي اش را مي شناخت، او را به تلمذ از ايشان تشويق کرد. گرچه اسفار را خوانده بود (و مکرر خوانده بود) اما دوباره از محضر ايشان در خواست داشت تا تقريري ديگر از اسفار را نيز دريابد و بدين ترتيب، اولين حلقه درسي علامه طباطبايي در قم با اين دعوت آغاز شد. هنوز کتاب هاي علامه طباطبايي از تبريز به قم نيامده بود که درس، با کتابِ اسفاري که او در اختيارِ استاد نهاده بود؛ آغاز گشت.
بعد ها نيز وقتي جلسات ِ علامه طباطبايي در نقدِ مارکسيسم و فلسفه غرب آغاز شد، نخستين جلسه درس از منزل او شروع گشت. درس هايي که نامِ اصول فلسفه و روش رئاليسم را به خود گرفت. علاقه هاي او، در حوزه هاي فقهي و اصولي نيز تداوم يافت و در درس مراجع پرآوازه آن روزگار قم کساني چون آيات عظام: بروجردي، حجت، صدر، سيد احمد خوانساري و ... سالياني مداوم، در طلبِ دانش و حقيقت، حضوري مستمر از خود برجاي گذاشت.
سال 1334 پدر بزرگوارش، سدِ خاکي را برچيد و در سفر ملکوتي اش او را تنها گذاشت و او، چونان عالمان ديرين، و بر سنتِ اجدادش، درخواستِ مردمِ زنجان را پذيرا گشت و به آن منطقه و اقليم بازگشت. در آن روزگاران، او با کوله باري از اوراقي که ره آورد 15 سال تلاش علمي و روحاني در قم بود، دوباره به زاد گاهش بازگشت تا هم عالم دين باشد و هم خدمت گزار مردم اش.
پرده دوم
به زنجان آمد و پاي در جاي پدر و اجدادش نهاد. ستونِ حوزه علميه شهر گرديد، نقطه اتکا و عزيمت خدمات اجتماعي به مردم شد و واسطه فيض در رفع مشکلات. او در زنجان، به سنگِ صبوري براي شنيدن دردها و مشاوري امين براي پاي نهادن به راه ها تبديل شده بود. در ساليانِ قيامِ امام و روحانيت، در سال هاي 42، يکي از ارکان روحاني آن نهضت شد. به آن سان که در حبسِ علماي بلاد در آن قيام، از جمله زندانيان بود و مدت زماني را با بزرگاني چونان آيات و اساتيد: فلسفي، شهيد مطهري و ... در زندان گذرانيد.
با تبعيد ِ حضرت امام او هم چنان با مجاهدان هم عهد ماند. چه آن که او هم چنان در بيعت با آرمان هاي استادش به سر مي برد. او جهاد و عزت را از تبار خويش و در خون و جانش مي يافت و با بزرگاني از عالمان زنجان چونان آيات سيد رضا موسوي زنجاني، سيد ابوالفضل موسوي زنجاني (که از بستگان او و هم چنين از مبارزانِ پيشتازِ روحاني تهران و ايران بودند) پيوند هاي نسبي و روحاني داشت. بدين گونه، هرچند بدسگالي دژخيمان افزايش يافت اما او سر تمکين نداشت و با قلدران شهر و کشور، مماشات و مصالحه نکرد. آنان او را همراه يا حداقل ساکت مي خواستند و او چونان نبود و بدين شرح، اقامتش را در زنجان برنتافتند و او را چونان جدش پيامبر (ص) از شهر اجدادي اش بيرون راندند.
و او مدينة الرضا (ع) را برگزيد
پرده آخر
از سال 1351، در مجاورت امامِ دانش و مهرباني زيست تا 24 ارديبهشت سال 1392 (2 رجب 1434) که در روز شهادتِ امام هادي(ع) در اين تربت سر بر خاک گذارد و رو به افلاک نهاد.در اين 40 ساله حضور، عطر اين عالم روحاني، در مشهد الرضا (ع) پيچيد و چه بسيار دل ها را واله و شيداي خود ساخت. او از باغِ گلرنگ اخلاق و فضائل، برگ ها و رنگ ها چيده بود و بوستان پر الواني را از خود به نمايش درمي آورد.
جامعيت علمي او، گروه هاي متعددي را مجذوب و گاه مرعوب مي کرد. در ظرائف ادبيات عرب، چيره دست بود و با ذکر شواهد متني و شعري، حوزه ادبي غني خراسان را به هماوردي مي خواست و ادبيان اين حوزه را به شگفتي وا مي داشت؛ در ادبيات فارسي نيز به مثابه عرب اش، انبوهِ اشعارِ شاعران فارسي زبان را در خاطر داشت و به مناسبت هاي گوناگون بر زبان مي آورد و به توضيح و تفسير آن مي پرداخت.
چون سفره اي کهربايي که به ميهمانانِ خود طعام مي بخشد، او نيز در محفل هاي علمي و مجالس انس اش، با حافظه اي که سرشار از وقايع ديرين و معاصر بود؛ فضايي لطيف و شيرين براي ميهمانان اش رقم مي زد.معلوماتِ کلاسيکِ او از فقه، اصول، تفسير، فلسفه، عرفان و ... نيز گسترده و عميق بود و اين همه را با آزادانديشي، تضارب فکري، اجازه بي دريغ گفت وگو در محفل درس و ده ها ويژگي ديگر آميخته بود.
عوض حيدرپور(نماينده مجلس)در مقاله ای با عنوان «همت جهادي، لازمه مديريت جهادي»برای ستون یادداشت روز روزنامه تهران امروز این طور نوشت:
بیاناتی كه مقام معظم رهبري در چند جلسه اخير درباره ویژگیهای كانديداي اصلح مطرح كردهاند، به عملكرد افراد توجه بيشتري نشان داده شده است. به نظر ميرسد لازمه عملكرد قوي هم داشتن روحيه جهادي باشد كه نمونه موفق آن را در هشت سال دفاعمقدس شاهد بودهايم. در آن زمان نيروهاي رزمنده هم كار جهاد اكبر را انجام ميدادند و هم به جهاد اصغر ميپرداختند. در سالهای دفاع مقدس نوع فعاليت به اين شكل بود كه كارها ازصبح شروع ميشد و تا زمانيكه انرژي وجود داشت كار كردن ادامه مييافت.
در واقع اگر كسي خودش را درگير كار جهادي كند تا كار وجود داشته باشد نبايد دست از تلاش بردارد. به نظر ميرسد صحبت درباره ويژگي كانديداها در سخنان ديروز رهبر معظم انقلاب نوعي ارجاع به فرمایشات و توصیههای امام راحل بود كه فرمودند در واگذاري پستها هيچ ملاكي بهتر از تقوا و جهاد نيست كه اين ويژگي در زمان جنگ شامل حال رزمندگان ميشد. واژه جهاد كه در دفاعمقدس براي حفظ كشور و انقلاب به كار ميرفت به ذهن اينگونه متبادر ميكند كه اكنون نيز براي ارتقای موقعیت كشور نياز به چنين روحيهاي داريم بنابراين كساني كه تلاش ميكنند پست رياستجمهوري را به دست بياورند بايد از خودشان سابقه جهاد در راه خدا را نشان داده باشند.
اينكه در صحبتهاي رهبر معظم انقلاب همت جهادي به عنوان يك كليدواژه مطرح ميشود به اين دليل است كه ما اكنون بيش از هر دورهاي نيازمند اين روحيه هستيم زيرا با وجودي كه هميشه در حال پيشرفت بودهايم اما اكنون در جمهوري اسلامي در شرايطي هستيم كه به دليل برخی فرصتسوزيها در سالهاي گذشته نيازمند جبران عقبماندگيها هستيم و براي رسيدن به اين منظور راهي نداريم جز اينكه روحيه جهادي را در خود تقويت كنيم.
بنابراین برای اینکه به منویات رهبر معظم انقلاب برسیم، لازمهاش رسيدن به نوعي همت مضاعف و جهادي است تا براساس اين نوع رفتار با تكيه بر مديريت صحيح و جهادي بتوانيم اقتصاد كشور را نيز به رشد و پيشرفت برسانيم. در واقع به نظر ميرسد انتخاب فردي كه روحيه همت جهادي داشته باشد، زمينهساز خلق نوعي حماسه سياسي است كه در نتيجه اجراي درست آن ما قادر خواهيم بود به هدف بعدي كه حماسه اقتصادي است برسيم.
شرايط اقتصادي كشور به خاطر شرايط نامساعد جهاني، تحريمها و البته برخی اشتباهات خودمان و ضعف مديريتي در برآوردها و انجام فعاليتهاي مربوط به توليد بهگونهاي است كه تنها با حركتي جهادي قادر به پیشرفت قابل توجه اوضاع خواهيم بود. بنابراين باید در اين راه كسي را انتخاب كنيم كه معتقد به حركت جهادي باشد تا بتوانيم خلقكننده حماسه اقتصادي و سیاسی باشيم و کشور را از مرحله فعلی به مرحلهای پیشرفتهتر و مبتنی بر عدالت بهتر سوق دهیم.
مقاله امروز روزنامه رسالت با عنوان«هشدار به اصولگرايان» نوشته صالح اسکندري را در ذیل می خوانید:
اين هشدار شايد به ظاهر بدبينانه و ناشي از نوعي " توهم توطئه" باشد، اما حتما راجع به اتفاقات سريعي که در کشور در حال رخ دادن است.نمي توان حسن ظن داشت و خوشبين بود. سال 88 نيز برخي همين خوش بيني ها و ساده انديشي ها را داشتند اما به يکباره از دل اين خوشبيني ها فتنه اي متولد شد که اگر هدايت هاي حکيمانه رهبر معظم انقلاب و حماسه آفريني مردم در 9 دي و 22 بهمن سال 88 نبود غبار فتنه به اين سادگي ها فرو نمي نشست.
1- نيروهاي پراکنده فتنه سبز در حال مجتمع شدن هستند و آتش زير خاکستر فتنه دوباره در حال سربرآوردن است.
2- تجربيات فتنه 88 فتنه گران را به مراتب کارآزموده تر از گذشته کرده و فتنه جديد به مراتب پيچيده تر است.
3- تجمعات و اردوکشي هاي خياباني از پيش از انتخابات شروع شده و
نمي توان حضور جماعتي در برابر وزارت کشور در روز ثبت نام را بدون سازماندهي و صرفا بر اثر محبت و علاقه به يک نامزد تلقي کرد.
4- فتنه گران با پيگيري گفتمان" سازش و همزيستي با جهان" پيوند مستقيمي بين توزيع ارزشهاي سياسي بين المللي و بازخوردهاي داخلي انتخابات به وجود آورده اند.
اصولگرايان داراي يک نامزد گفتماني که بتواند گفتمان" مقاومت و تدبير براي پيشرفت" را نمايندگي کند نيستند. عده اي از نامزدهاي مطرح آنها به لحاظ تيپولوژي، برنامه ها و شعارها امکان رقابت با آقاي هاشمي را ندارند. آنهايي هم که اين توانايي را دارند تا کنون نتوانسته اند پايگاه اجتماعي، کادر و برنامه هاي جاذب خود را به عرصه افکار عمومي برسانند.
5- برخي مشغول اثاث کشي به خيمه رقيب هستند.
6- خط تنش و ايجاد التهابي که جريان انحرافي دنبال مي کند به طور مستقيم به تضعيف جايگاه اصولگرايان و تقويت جريان فتنه منجر شده است.
7- بي تدبيري ها و غفلت هاي اقتصادي که باعث فشارهاي تورمي شده است به پاي اصولگرايان نوشته شده است و افکار عمومي قدرت تفکيک بين جريان حامي دولت و اصولگرا را ندارد و يا به سختي مي تواند اين تفکيک را ايجاد نمايد.
8- رقيب در انتخابات اخير قصد دارد از چند تريبون همزمان استفاده کند. مثلا به جاي 10 ساعت برنامه تلويزيوني چرا از 20 و يا 30 ساعت برنامه استفاده نکنند و حرفهاي نا آشناي خود را به گوش مردم برسانند که اينجا ضرورت هوشياري شوراي نگهبان را بيشتر مي کند.
9- تعدد نامزدهاي اصولگرا و فضاسازي که روي اظهارات برخي در چند ماه گذشته صورت گرفته موجب نوعي گنگي و بلاتکليفي در بدنه اصولگرايي شده است و هدف نهايي اين است که موتور سازمان رأي اصولگرايان در انتخابات از تحرک بيفتد.
10- با توجه به احتمال زياد کشيده شدن انتخابات به دور دوم اين امکان به طور جدي مطرح است که حاميان دولت اگر نتوانند به دور دوم برسند تمام امکانات و منابع خود را در اختيار ستاد رقيب قرار دهند.
11- عدم جمع بندي اصولگرايان روي يک نامزد نهايي براي رقابت با گفتمان رقيب در برابر فشارها آنها را به مراتب ضربه پذير مي کند. بخصوص که برخي مستقل ها نيز چشم به سبد راي اصولگرايان دوخته اند.
12- از آنجا که منتخب رياست جمهوري تاثير مستقيمي روي شورا ها دارد اين خطر براي اصولگرايان متصور است که هم در جبهه رياست جمهوري و هم شوراها هزيمت شوند.
13- طرح شعار انتخابات آزاد و حضور مبدع آن در انتخابات با حمايت ، تشويق و تشجيع طراحان اصلي اين شعار در خارج از مرزها در راستاي تحقق شعار برقراري رابطه و سازش شکي باقي نمي گذارد که برنامه ويژه اي براي انتخابات آينده تدارک ديده شده است.
مآلا به نظر مي رسد امروز نوبت ائتلاف حداکثري مجموعه نيروهاي معتقد به انقلاب است.قاطبه مردم انقلابي به گفتمان انقلاب راي مي دهند اما بايد براي مردم تبيين شود که گفتمان انقلاب در دهه چهارم گفتمان" مقاومت وتدبير براي پيشرفت "است و هر مسيري که مي خواهد شعار زيباي پيشرفت و رفاه را از طريق سازش و همزيستي با جهان مطرح کند، کژراهه اي بيش نيست.
کساني که مي خواهند اين کژراهه را مقابل کشور باز کنند خيرخواه ملت نيستند. مردم نمي خواهند روند قهقرايي طي کنند. دهه 90 دهه رويش هاي انقلاب است. آنهايي که فکر مي کنند تاريخ در آنها متوقف شده است مي خواهند تاريخ را مثل خود پير کنند اين در حالي است که انقلاب و نظام اسلامي هنوز جوان است اما با اين جواني آنقدر تجربه دارد که آزمودن آن با تئوري هاي تکراري محکوم به شکست است.
صبح امروز روزنامه جمهوری اسلامی ستون سرمقاله خود را به «تحليل سياسي هفته»اختصاص داد:
بسمالله الرحمن الرحيم
رحمت الهي در اين هفته استمرار داشت و باران با همه لطافت طبعش، اين مرز و بوم را شستشو داد. نزول ماه پرخير و بركت رجب، ماه خدا و ماه ميلاد ولي حق، حضرت علي بن ابيطالب عليه السلام نيز مناسبتي شد تا جانها و دلهاي مستعد هم براي تطهير، در زير اين آبشار مغفرت قرار گيرند و براي ورود به ماه شعبان و رمضان آماده شوند. اين ماه، بستر مناسبي براي خودسازي و آمادگي براي ورود به ماه ضيافت الهي است. امروز نيز در نخستين شب جمعه ماه رجب كه "ليلة الرغائب" يا "شب آرزوها" ناميده شده، درهاي رحمت الهي گشوده است و ملائك با نداي "اين الرجبيون" و "اين المستغفرون"، توبه كنندگان را به غفران بيمنتهاي پروردگار بشارت ميدهند.
ميلاد خجسته گنجينه علوم آل الله، حضرت باقرالعلوم عليه السلام در طليعه هفته و در نخستين روز از ماه رجب، از مناسبتهاي فرخنده اين هفته بود. سالروز شهادت دهمين ستاره تابناك آسمان امامت و پرچمدار هدايت، حضرت امام هادي عليه السلام نيز از مناسبتهاي حزن انگيز هفته بود. اين امام همام در زمان حيات خود، درعين معاصرت با چند خليفه ستمكار عباسي و مقابله با خلفاي جور، در چند سنگر ديگر نيز مبارزه و تلاش بيامان داشتند.
از جمله ويژگيهاي برجسته امام هادي(ع)، مقابله با گروههاي انحرافي فكري و عقيدتي بود كه در آن زمان از حمايت بني عباس برخوردار بودند. ايشان با قدرت در مقابل اين گروهها و مباني انحرافي آنها كه قصد منحرف كردن اسلام را داشتند، ايستاده و ابطال فرقههاي انحرافي صوفيه، واقفيه و غاليه را با مباحثات علمي و معرفتي ثابت كردند.
اين هفته برغم اينكه سايه ماه رجب بر آن گسترده بود ولي به دليل همزماني با يازدهمين انتخابات رياست جمهوري، با نوعي سياست پيشگي و بداخلاقي همراه بود كه هرگز در شأن نظام جمهوري اسلامي و شئون اين ماه خدا نبوده و نيست. زمان ثبت نام كانديداهاي انتخابات رياست جمهوري روز شنبه به پايان رسيد و پرونده 686 داوطلب براي بررسي صلاحيت به شوراي نگهبان رفت تا از ميان تعداد بيسابقه ثبت نام كنندگان، اسامي افرادي كه واجد صلاحيت لازم و قانوني هستند در اين هفته به وزارت كشور منعكس شود.
بيشك يكي از ويژگيهاي اين دوره از انتخابات رياست جمهوري، حضور حداكثري داوطلبان است كه علاوه بر افراد معمولي كه در هر انتخاباتي صدها نفر از آنها ثبت نام ميكنند و طبعاً در همان مراحل اوليه رد صلاحيت ميشوند، دهها نفر از افراد سرشناس و بعضاً مديران مياني هم ثبت نام كردهاند كه موضوع انتخابات را حساس تر، پرشورتر و پررقابتتر از هميشه خواهد كرد و طبعاً همين امر، مسئوليت شوراي نگهبان را در زمينه بررسي دقيق و قانوني صلاحيتها و همچنين نظارت بر همه مراحل آن را سنگينتر مينمايد.
نكته ديگر اينكه متأسفانه از همين هفته، بناي ناصحيح برخي سخنان و برخوردهاي غيراخلاقي انتخاباتي در رقابت كانديداها و طرفدارانشان كليد خورد كه درصورت تعميم آن ميتواند وجهه نظام اسلامي را كه قاعدتاً بايد مظهر و سرآمد اخلاق و قانون باشد را زير سؤال ببرد.
به همين مناسبت ديروز رهبر معظم انقلاب در ديدار قشرهاي مختلف مردم، انتخابات 24 خرداد را آزمون افتخارآميز ديگري براي ملت ايران دانستند و با تبيين اهداف متضاد ملت و دشمنان ملت در اين انتخابات تأكيد كردند: مردم براي تحقق اهداف خود و ناكام ماندن دشمن، با حضور پرشور و گرم در انتخابات، از ميان نامزدهايي كه شوراي نگهبان براساس معيارهاي قانون معرفي ميكند، انساني شايسته، وارسته، مؤمن، انقلابي، اهل استقامت و عزم و ايستادگي و برخوردار از همت جهادي را انتخاب كنند كه بتواند بهتر از ديگر نامزدها، بار سنگين عزت و پيشرفت كشور را به دوش بكشد و به جلو ببرد.
ايشان در تبيين اهميت مضاعف انتخابات اين دوره افزودند: با وجودي كه حدود يك ماه تا انتخابات فاصله داريم اين موضوع به يك مسئله مهم بينالمللي تبديل شده، و اتاقهاي فكر جهاني و دشمنان ايران، حتي مقدمات آن را با دقت رصد ميكنند. حضرت آيتالله خامنهاي با تأكيد بر اينكه دشمنان در قبال اين انتخابات اهدافي كاملاً مغاير با اهداف ملت ايران را دنبال ميكنند افزودند: مردم ايران به دنبال فرد اصلحي هستند كه كشور را با سرعت بيشتري در عرصههاي مادي و معنوي به پيش ببرد و ضمن حل مشكلات موجود و ايجاد زندگي بهتر و مرفه تر، عزت و استقلال ايران را در پرتو شور و شوق و اميد مردم ارتقاء بخشد.
در اين هفته همچنين بررسي لايحه بودجه سال 92 كه بر اثر سوء مديريت و بيقانونيهاي دولت بايد در اوايل زمستان سال گذشته براي تصويب به مجلس ارائه ميشد، در جلسات صبح و عصر مجلس ادامه يافت و اين ارزيابي را بيش از هميشه به واقعيت تبديل كرد كه عملكرد دولت دهم در حوزه اقتصادي و جنبههاي كارشناسي، بسيار ناموفق، نابسامان و حتي شكست خورده است و لطمات سنگيني را به كشور وارد آورده كه جبران آن توسط دولت بعدي، بسيار دشوار و پرهزينه خواهد بود.
در موضوعات خبري خارجي، جديدترين تحولات در بحران سوريه، انتخابات پاكستان و سفر قرضاوي به غزه را به عنوان اهم رويدادهاي خارجي مورد بررسي قرار ميدهيم.اين هفته همزمان با پيشرويهاي ارتش سوريه در اكثر مناطق درگيري، جان كري وزير خارجه آمريكا به مسكو رفت تا درباره آخرين تحولات بحران سوريه با مقامات روس مذاكره كند.
ديدار مقامات آمريكايي با دولتمردان روسيه بيارتباط با پيشرويهاي ارتش سوريه نميباشد. آمريكاييها كه از تحقق اهداف خود در سوريه از طريق تغذيه مالي و تسليحاتي گروههاي شورشي به نتيجه نرسيدهاند و هر روز كه ميگذرد خود را در سوريه بازنده ميبينند، با سراسيمگي به ديدار مقامات روسيه شتافتهاند تا بلكه بتوانند به كمك روسها، بحران سوريه را به نحوي به پايان برسانند و از شكست نهايي شورشيان و ناكامي كامل خود جلوگيري نمايند.
در اين باره اعلام شده است توافقي نيز بين مسكو و واشنگتن حاصل شده است. آنچنانكه از خبرها بر ميآيد روسها همچنان بر مواضع خود درباره سوريه باقي هستند و قاعدتاً اين آمريكاييها هستند كه مجبور شدهاند از خواستههاي خود كوتاه بيايند. سوريه به توافق واشنگتن و مسكو واكنش محتاطانهاي نشان داده و گفته است اگر طرح جديد، استقلال و حاكميت آنها را تهديد نكند آنرا مورد بررسي قرار خواهند داد.
انتشار اخبار مربوط به اقدامات ضدانساني و وحشيانه شورشيان افراطي سوريه، ضربه ديگري بر جبهه مخالف دولت سوريه زده و آنها را در مقابل ديد جهانيان رسواتر ساخته است. در چنين فضايي قرار است طرح واشنگتن - مسكو در ژنو به مذاكره گذاشته شود. از جمله مواردي كه آشكار شده اين است كه مسكو اعلام كرده است در گفتگوهاي آتي بايد جمهوري اسلامي ايران و همچنين عربستان نيز حضور داشته باشند.
اين هفته، پاكستان شاهد برگزاري انتخابات مجلس بود كه طي آن حزب مسلم ليگ به رهبري نواز شريف پيروز شد. هر چند هنوز نتيجه رسمي اعلام نگرديده است ولي منابع خبري پاكستان اعلام كردهاند حدود 100 كرسي از 276 كرسي مجلس را حزب نواز شريف توانسته است تصاحب كند.
انتخابات اين دور پاكستان يك ويژگي داشت و آن اين بود كه براي اولين بار در تاريخ استقلال اين كشور يك دولت غيرنظامي توانست عمر طبيعي خود را طي كند و قدرت را به يك دولت غيرنظامي ديگر واگذار نمايد چرا كه تمامي دولتهاي قبلي با كودتاي نظاميان مواجه شده بودند.
نواز شريف كه پيشتر نيز دو دوره نخستوزير پاكستان بود، اكنون با تجربه بيشتري سكان اين كشور 180 ميليون نفري را به عهده گرفته است. وي با دو چالش مهم مواجه است تحت اينكه تلاش خواهد كرد اقتصاد به شدت آسيب ديده اين كشور را سر و سامان دهد و دوم، مواجهه با گروههاي افراطي و خشونتها و ناآراميهاي سياسي است كه اين كشور با آن روبهروست. نواز شريف، البته اولويت دولت خود را احياي اقتصاد عنوان كرده است ولي قطعاً معضل تروريسم و فرقه گرايي، كمتر از مشكل اقتصاد نيست، هر چند عنوان ميشود كه نواز شريف روابط بهتري با گروه طالبان و ساير گروههاي افراطي دارد ولي اين روابط، در زماني كه وي سكان هدايت اجرايي كشور را به دست بگيرد شرايط متفاوتتري خواهد داشت.
نكته بعد، نوع روابط دولت نواز شريف با آمريكا به عنوان ديگر بازيگر مهم عرصه سياسي پاكستان خواهد بود. نواز شريف، دولتهاي قبلي را به دليل پيروي بيچون و چرا از خواستهاي آمريكا، مورد شماتت قرار ميداد و از جمله، از سكوت اين دولتها در قبال حملات گسترده هواپيماهاي بدون سرنشين كه منجر به كشته شدن شمار زيادي از مردم اين كشور شده است انتقاد ميكرد و اكنون بايد ديد سياست وي در اين باره چگونه خواهد بود، به ويژه آن كه دولتهاي پاكستان، جملگي به دليل دريافت كمك مالي از آمريكا، هرگز رغبتي به رويارويي با اقدامات مداخله گرانه آمريكا از خود نشان ندادهاند.
اين هفته، شيخ يوسف قرضاوي، كه اخيراً مواضع تفرقه افكنانه و اظهارات فتنهجويانهاش مورد شگفتي و تأسف مسلمانان شده است به فلسطين اشغالي سفر كرد و با برخي مقامات حماس ديدار نمود. وي كه به خود، عنوان "رئيس شوراي علماي جهان اسلام" نيز داده است در اظهاراتي كه طي دو سال اخير، يعني از زمان وقوع قيامهاي مردمي در منطقه، داشته است، كاملاً به عنصري در خدمت سياستهاي دولت قطر كه آنهم در خدمت اهداف آمريكا و صهيونيستهاست، تبديل شده است.
قرضاوي ضمن حملات مكرر به جمهوري اسلامي ايران و حزبالله لبنان، از شورشيان سوري حمايت كرده است. قرضاوي چندي قبل به لبنان رفت و تلاش كرد در آنجا جناحهاي همفكر خود را عليه حزبالله لبنان بشوراند و حالا با سفر به غزه همان هدف، يعني تقويت جريانهاي وهابي و سلفي در منطقه را دنبال ميكند.
نكته قابل توجه اينست كه درحالي كه شيخ يوسف قرضاوي و برخي مفتيان وهابي به عنوان ابزار سياسي شيوخ قطر عمل ميكنند تا در سوريه و لبنان و عراق آتش فتنه را شعلهورتر سازند، سازمان جاسوسي آمريكا (سيا) كه از بانيان اصلي فتنه است اعتراف كرده در انتخابات آينده رياست جمهوري سوريه اگر بشار اسد كانديدا شود 75 درصد مردم سوريه به او رأي خواهند داد. اين اعتراف سازمان سيا نشان ميدهد شيوخ قطر و اربابان آمريكائي آنها و مهرههائي همچون قرضاوي باتمام تلاشها و هزينههائي كه كرده اند، در سوريه در باتلاق فرو رفتهاند و در لبنان و عراق نيز راه به جائي نخواهند برد.
در فاصله کمتر از یک ماه به انتخابات ریاستجمهوری، سوالات مهم و کلیدی وجود دارد که واکاوی پاسخها به بهتر روشن شدن صحنه انتخابات کمک میکند.یادداشت پیش روی میکوشد از میان سوالات احتمالی مهم و قابل تفحص به واکاوی این پرسش بپردازد که در شرایط کنونی پروژه دشمن برای اثرگذاری بر انتخابات 24خرداد چیست؟ این پروژه با چه سناریوها و تاکتیکهایی در صحنه خطیر انتخابات پیگیری میشود؟ و پیوست رسانهای شبکه بزرگ فریبکاری و دروغپردازیهای غربی- صهیونیستی در انتخابات چگونه خواهد بود؟
در این باره نکاتی قابل اعتناست که شواهد و قرائن پیرامونی به وضوح نشان میدهد تحرکات و کارشکنیهای دشمن برای انتخابات 24 خرداد که از مدتها قبل تدارک و ساماندهی شده است داستان برف و آفتاب تموز است،چرا؟
1- نکته اول این است که رصد هوشمند و واقعگرایانه رفتار و گفتار دشمن در دو سال گذشته حاکی از آن است که راهبردها و تاکتیکهای او برای اثرگذاری بر انتخابات 24 خرداد بصورت مداوم دچار «تغییر» شده و با نوسانات زیادی همراه بوده است.
راهبرد دشمن بعد از فتنه سال 88 و ناکامی بزرگ در انتخابات قبلی ریاستجمهوری، او را به سوی «چالش در مشارکت» سوق داد. این تصمیم راهبردی از آنجا گرفته شد که برای دشمن محرز گشت «چالش در مشروعیت انتخابات» - که در فتنه سال 88 به دنبال آن بودند- شدنی نیست و مکانیسم قانونی و قدرتمند انتخابات در ایران چنین اجازهای را نمیدهد.
گفتنی است؛ چالش در مشروعیت انتخابات و ادعای بزرگ تقلب پلی برای براندازی نرم بود که البته بعدها و پس از فتنه سال 88، مراکز مطالعاتی و رسانهای غربی اذعان کردند در ارزیابی این برآورد دچار خطای تحلیل شده بودند.در این خصوص و از میان حجم انبوه نمونهها و کدهای مستند غربی، گزارش مرکز مطالعات خاورمیانه سابان که در سایت اندیشکده بروکینگز منتشر شد خواندنی است که به صراحت اذعان میکند؛ «براندازی نرم در ایران غیرممکن است».
بنابراین مشاهده میشود که دشمن در اولین انتخابات پس از فتنه سال 88- انتخابات مجلس نهم در اسفند سال 90- راهبرد چالش در مشارکت را برمیگزیند.نتیجه انتخابات و حضور پرشور و 65 درصدی مردم در انتخابات مجلس، بار دیگر مواجهه دشمن در برابر ایران را به هم ریخت.رویترز همان ایام درگزارشی علیرغم راهبرد دشمن برای چالش در مشارکت و ناامید کردن مردم برای حضور در پای صندوقهای رای نوشت؛ «مردم ایران پیروز انتخابات هستند».
2- بدیهی است که وظیفه دشمن، دشمنی است و هر بار که شکست میخورد در ساحت دیگری تدارک میکند و به میدان میآید. برای انتخابات خرداد 92، دشمن کانون تحرکات و دسیسههایش را در سال 91 یعنی سال منتهی به انتخابات ریاستجمهوری به پیش کشید. اکنون به اذعان مقامات ذینفوذ و رسانههای تصمیمساز غربی به راحتی میتوان از راهبرد دشمن در سال گذشته برای اثرگذاری بر انتخابات امسال سخن گفت.
راهبرد دشمن یکم- «تغییر محاسبات مسئولان ارشد نظام» و دوم - «خط جدایی مردم از نظام» بود.جالب اینجاست که بهمن 91، موسسه واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک در مقالهای تحلیلی به قلم جیمز جفری اعتراف میکند؛
«فشارهای اقتصادی - بخوانید تحریمها - برای واداشتن مردم ایران به رویارویی با نظام شکست خورده است.»واشنگتنپست نیز اسفند 91 به صراحت مینویسد؛ «تحریمها نتوانست ناآرامیهای اجتماعی ایجاد کند و رهبران ایران را مجبور به تغییر محاسباتشان کند.»
3- بنابراین در ادامه تغییر راهبردها و استیصال در مواجهه با ایران اسلامی، در شرایطی که چالش در مشروعیت انتخابات شدنی نیست و طرح چالش در مشارکت هم تجربه تلخی به همراه داشته است؛ چه راهبردی از سوی دشمن انتخاب خواهد شد؟ ضمن آنکه همواره مردم در انتخابات ریاستجمهوری به گواهی تمام ادوار گذشته حضوری پرشورتر و مشارکتی بالاتر از سایر انتخاباتها مانند مجلس و یا شوراها داشتهاند.
نکته دیگر در این میان این است که «چالش در رقابت» برای انتخابات در پیش روی جواب نمیدهد چرا که ثبتنام نامزدهای انتخابات یازدهم ریاستجمهوری نشان داد از تمامی سلایق سیاسی حضور دارند. همچنانکه شواهد و قرائن حاکی از آن است که بازار رقابتها میان نامزدها البته پس از احراز صلاحیتها از سوی شورای نگهبان داغ خواهد بود.
با این حساب آنچه به عنوان گمانهای قابل اعتنا وجود دارد این است که دشمن «چالش در کاندیداها» را نشانه رفته است و البته با توجه به شرایط کنونی این پروژه اصلی دشمن نخواهد بود.از طریق «چالش در کاندیداها» خط تنش و ناآرامی انتخابات دنبال خواهد شد.
اینکه جماعتی یا جریانی بخواهند پس از اعلام نهایی احراز صلاحیت نامزدها از سوی شورای محترم نگهبان، به جای تمکین در برابر قانون دست به ماجراجویی بزنند جای کمترین تردیدی وجود ندارد که جدول دشمن را پر کردهاند.به عبارت ساده دشمن خط تنش را دنبال کرده و ماجراجویان خط خیانت را رهگیری کردهاند؛ انشاءالله که چنین مباد.
4- اما به نقطه راهبردی و پروژه اصلی دشمن در فاصله بیست و چند روز مانده به انتخابات میرسیم.خاطرنشان میشود برای رسیدن به پروژه اصلی، باید این گمانه را مدنظر داشت که پروژه فرعی یعنی چالش در کاندیداها و خط تنش بخاطر تحمیل کاندیدای خاص، مقدم خواهد بود و به لحاظ منطق و سناریوی دشمن زودتر بروز و ظهور مینماید.
این پروژه هرچند فرعی است اما در بستر پروژه اصلی امکان مدیریت دارد.پروژه اصلی القای انفعال و منزوی شدن گفتمان اصولگرایی است چرا؟ چند دلیل روشن و غیرقابل انکار وجود دارد؟
یکم - دشمن میخواهد از شکستهای پیدرپی در مواجهه با ایران در انتخاباتهای اخیر که با اقبال گسترده مردم به مبانی و آموزههای اسلامی و انقلابی بوده است انتقام بگیرد.دشمن میخواسته صحنه انتخابات را چه به لحاظ مشروعیت یا مشارکت به چالش بکشاند اما نتوانست چون گفتمان اصولگرایی حضور گسترده و با مسئولیت و با بصیرت آحاد مردم را در پی داشته و بالطبع سناریوسازان بیرونی طرفی نبستند.
دوم- شاخصههای اصلی گفتمان اصولگرایی، «خدمت»، «مقاومت» و «پیشرفت» بوده است.آیا این شاخصهها را دشمنان نشاندار جمهوری اسلامی برمیتابند؟بدون تردید پاسخ منفی است چون خروجی خدمت بدون منت به مردم، مقاومت در برابر باجخواهی و افزونطلبی قدرتهای غربی و تمرکز بر پیشرفت کشور، آحاد جامعه را مصممتر میکند تا در تمامی بزنگاههای حساس و سرنوشتساز نقشی بیبدیل ایفا کنند.
سوم- هر سناریو و راهبردی هم که دشمن بخواهد برای تاثیرگذاری بر انتخابات ایران به پیش بکشاند با زنده بودن گفتمان اسلام انقلابی که جوهره آن اقبال مردمی را در پی دارد پیشاپیش محکوم به شکست است.بنابراین واضح است که این گفتمان مانع بزرگی بر سر راه سناریوها و دسیسهها و توطئههای دشمن است.
چهارم- القای انفعال و منزوی شدن اصولگرایی- به مفهوم یک گفتمان و نه این یا آن جریان سیاسی- این روزها در دستور کار رسانههای ضدانقلاب و اپوزیسیون خارجنشین است.این تلاشها و تحرکات رسانهای بیرونی و بعضا داخلی برای آن است که نقطه مقابل «مقاومت و پیشرفت» یعنی خط «تنش و سازش» دنبال شود.ماموریت «انحراف» و «فتنه» در زمره خط یاد شده - تنش و سازش - دنبال میشود.
5- و بالاخره باید گفت؛ گفتمان اصولگرایی که مبتنی بر خدمت به مردم است و در برابر دشمن سازشناپذیر است و متمرکز بر پیشرفت کشور بوده، دارای اقبال مردمی است و تودههای مردم بصیر ایران با این شاخصهها همخوانی و سازگاری دارند اما در این میان دلسوزان و نامزدهای اصولگرایان با توجه به شرایط حساس کنونی رسالت تاریخی مهمی برعهده دارند.
چرا که دو خط «انحراف» و «فتنه» در مقابل صلابت و بصیرت تودههای اصولگرا و وفادار به آموزههای اسلامی و انقلابی تاب مقاومت ندارند و به برفی شبیهاند که «آفتاب تموز» به آن فرصت بقاء نمیدهد.
صبح امروز ستون یادداشت روز روزنامه خراسان به مقاله ای از دکتر سيدعباس صالحي با عنوان«در سوگ آيت ا... سيد عزالدين زنجاني»اختصاص یافت:
پرده اول
از ميانِ پلک هاي نيمه بازِ قرن ها، مي توان اجداد او را ديد که در دانش و فضيلت پيشتاز بودند. نامِ «امام جمعه» لقبي بود که از نياکان اش چونان بوي عطرِ سيب بر او مانده بود. يکي پس از ديگري آمده بودند تا شاهدي باشند بر او و براي او! آخرين شان، پدرش «سيد محمود» بود. او که دانش را در بند خويش داشت و فضيلت را جوهر وجودش نهاد و در عصر سکوت سرد و دورانِ يخ زده استبدادِ پهلوي، مقتدائي براي فرزند شد تا از نواي او، نه تنها حکمت و عرفان و فقه و تفسير بنوشد که از او، رسم و راهِ زندگي کردن بياموزد.
چهار ساله بود که پدرش از مجلس موسسان آمده بود و درمجلسِ تغيير سلطنتِ رضاخان قلدر، راي ناداده مجلس را ترک کرده بود و او در دوران کودکانه (و بعد ها نيز) به پدري مي باليد که از معدود کسان بود که در آن برهه تلخ و سرد، بر مسئوليت خويش ايستاده بود و به تهديد و تطميع و يا در معامله جان و نان، شرفِ خويش را به تاراج نداد. آن سان چه بسيار همگنان او چونان کردند و آن را چونان واقعيت تلخ پذيرفتند و تلخي ها به کام دين و ميهن روا داشتند.
استاد فقيد، در اين بيت رفيع، در سالِ 1300 به دنيا آمد و بال و پر کشيد. در روزگار سختي حوزه ها و روحانيت، يعني در دوره 20 ساله رضاخاني، او در کنف والد مکرم اش در زنجان زيست و باليد. گرچه چنگال استبداد، حوزه هاي ديني را در شهر ها و شهرستان ها، مي فشرد و زخمي و مجروح مي کرد، اما او اين توفيق را داشت که صدها حوزه ديني را در خانه خويش داشت. از پدر بزرگوارش، ده ها عنوان درسي را آموخت. از ادبيات، منطق، فقه و اصول و حکمت تا عرفان. از منطقِ حکمت الاشراق تا معيار العلم غزالي، از طهارت و رياض تا متون اصولي فقهي اساتيد معاصر و از مبداء و معاد تا اسفار.
وقتي در 20 سالگي و در سال 1320 به حوزه قم آمد تا تکميل تحصيل کند، بنيه هاي علمي اش استوار بود و او اين شالوده را بالا برد و مرتفع تر ساخت. از اساتيد مبرزي بهره مند گرديد. نخستين شان حضرت امام خميني بود که آن روزگار به حکمت و فلسفه شناخته مي شد. در درس اسفار ايشان شاگردان بزرگواري چونان شيخ مهدي حايري و شيخ عبدالجواد اصفهاني و ديگران حاضر بودند.
اسفار ملاصدرا را در خدمت ايشان خواند. بعدها (5 سالِ بعد)، وقتي علامه طباطبايي از تبريز به قم آمدند؛ پدرشان که از زمانِ هم شاگردي نائيني و کمپاني با ايشان آشنا بود و موقعيت دانشي و فضايل وجودي اش را مي شناخت، او را به تلمذ از ايشان تشويق کرد. گرچه اسفار را خوانده بود (و مکرر خوانده بود) اما دوباره از محضر ايشان در خواست داشت تا تقريري ديگر از اسفار را نيز دريابد و بدين ترتيب، اولين حلقه درسي علامه طباطبايي در قم با اين دعوت آغاز شد. هنوز کتاب هاي علامه طباطبايي از تبريز به قم نيامده بود که درس، با کتابِ اسفاري که او در اختيارِ استاد نهاده بود؛ آغاز گشت.
بعد ها نيز وقتي جلسات ِ علامه طباطبايي در نقدِ مارکسيسم و فلسفه غرب آغاز شد، نخستين جلسه درس از منزل او شروع گشت. درس هايي که نامِ اصول فلسفه و روش رئاليسم را به خود گرفت. علاقه هاي او، در حوزه هاي فقهي و اصولي نيز تداوم يافت و در درس مراجع پرآوازه آن روزگار قم کساني چون آيات عظام: بروجردي، حجت، صدر، سيد احمد خوانساري و ... سالياني مداوم، در طلبِ دانش و حقيقت، حضوري مستمر از خود برجاي گذاشت.
سال 1334 پدر بزرگوارش، سدِ خاکي را برچيد و در سفر ملکوتي اش او را تنها گذاشت و او، چونان عالمان ديرين، و بر سنتِ اجدادش، درخواستِ مردمِ زنجان را پذيرا گشت و به آن منطقه و اقليم بازگشت. در آن روزگاران، او با کوله باري از اوراقي که ره آورد 15 سال تلاش علمي و روحاني در قم بود، دوباره به زاد گاهش بازگشت تا هم عالم دين باشد و هم خدمت گزار مردم اش.
پرده دوم
به زنجان آمد و پاي در جاي پدر و اجدادش نهاد. ستونِ حوزه علميه شهر گرديد، نقطه اتکا و عزيمت خدمات اجتماعي به مردم شد و واسطه فيض در رفع مشکلات. او در زنجان، به سنگِ صبوري براي شنيدن دردها و مشاوري امين براي پاي نهادن به راه ها تبديل شده بود. در ساليانِ قيامِ امام و روحانيت، در سال هاي 42، يکي از ارکان روحاني آن نهضت شد. به آن سان که در حبسِ علماي بلاد در آن قيام، از جمله زندانيان بود و مدت زماني را با بزرگاني چونان آيات و اساتيد: فلسفي، شهيد مطهري و ... در زندان گذرانيد.
با تبعيد ِ حضرت امام او هم چنان با مجاهدان هم عهد ماند. چه آن که او هم چنان در بيعت با آرمان هاي استادش به سر مي برد. او جهاد و عزت را از تبار خويش و در خون و جانش مي يافت و با بزرگاني از عالمان زنجان چونان آيات سيد رضا موسوي زنجاني، سيد ابوالفضل موسوي زنجاني (که از بستگان او و هم چنين از مبارزانِ پيشتازِ روحاني تهران و ايران بودند) پيوند هاي نسبي و روحاني داشت. بدين گونه، هرچند بدسگالي دژخيمان افزايش يافت اما او سر تمکين نداشت و با قلدران شهر و کشور، مماشات و مصالحه نکرد. آنان او را همراه يا حداقل ساکت مي خواستند و او چونان نبود و بدين شرح، اقامتش را در زنجان برنتافتند و او را چونان جدش پيامبر (ص) از شهر اجدادي اش بيرون راندند.
و او مدينة الرضا (ع) را برگزيد
پرده آخر
از سال 1351، در مجاورت امامِ دانش و مهرباني زيست تا 24 ارديبهشت سال 1392 (2 رجب 1434) که در روز شهادتِ امام هادي(ع) در اين تربت سر بر خاک گذارد و رو به افلاک نهاد.در اين 40 ساله حضور، عطر اين عالم روحاني، در مشهد الرضا (ع) پيچيد و چه بسيار دل ها را واله و شيداي خود ساخت. او از باغِ گلرنگ اخلاق و فضائل، برگ ها و رنگ ها چيده بود و بوستان پر الواني را از خود به نمايش درمي آورد.
جامعيت علمي او، گروه هاي متعددي را مجذوب و گاه مرعوب مي کرد. در ظرائف ادبيات عرب، چيره دست بود و با ذکر شواهد متني و شعري، حوزه ادبي غني خراسان را به هماوردي مي خواست و ادبيان اين حوزه را به شگفتي وا مي داشت؛ در ادبيات فارسي نيز به مثابه عرب اش، انبوهِ اشعارِ شاعران فارسي زبان را در خاطر داشت و به مناسبت هاي گوناگون بر زبان مي آورد و به توضيح و تفسير آن مي پرداخت.
چون سفره اي کهربايي که به ميهمانانِ خود طعام مي بخشد، او نيز در محفل هاي علمي و مجالس انس اش، با حافظه اي که سرشار از وقايع ديرين و معاصر بود؛ فضايي لطيف و شيرين براي ميهمانان اش رقم مي زد.معلوماتِ کلاسيکِ او از فقه، اصول، تفسير، فلسفه، عرفان و ... نيز گسترده و عميق بود و اين همه را با آزادانديشي، تضارب فکري، اجازه بي دريغ گفت وگو در محفل درس و ده ها ويژگي ديگر آميخته بود.
عوض حيدرپور(نماينده مجلس)در مقاله ای با عنوان «همت جهادي، لازمه مديريت جهادي»برای ستون یادداشت روز روزنامه تهران امروز این طور نوشت:
بیاناتی كه مقام معظم رهبري در چند جلسه اخير درباره ویژگیهای كانديداي اصلح مطرح كردهاند، به عملكرد افراد توجه بيشتري نشان داده شده است. به نظر ميرسد لازمه عملكرد قوي هم داشتن روحيه جهادي باشد كه نمونه موفق آن را در هشت سال دفاعمقدس شاهد بودهايم. در آن زمان نيروهاي رزمنده هم كار جهاد اكبر را انجام ميدادند و هم به جهاد اصغر ميپرداختند. در سالهای دفاع مقدس نوع فعاليت به اين شكل بود كه كارها ازصبح شروع ميشد و تا زمانيكه انرژي وجود داشت كار كردن ادامه مييافت.
در واقع اگر كسي خودش را درگير كار جهادي كند تا كار وجود داشته باشد نبايد دست از تلاش بردارد. به نظر ميرسد صحبت درباره ويژگي كانديداها در سخنان ديروز رهبر معظم انقلاب نوعي ارجاع به فرمایشات و توصیههای امام راحل بود كه فرمودند در واگذاري پستها هيچ ملاكي بهتر از تقوا و جهاد نيست كه اين ويژگي در زمان جنگ شامل حال رزمندگان ميشد. واژه جهاد كه در دفاعمقدس براي حفظ كشور و انقلاب به كار ميرفت به ذهن اينگونه متبادر ميكند كه اكنون نيز براي ارتقای موقعیت كشور نياز به چنين روحيهاي داريم بنابراين كساني كه تلاش ميكنند پست رياستجمهوري را به دست بياورند بايد از خودشان سابقه جهاد در راه خدا را نشان داده باشند.
اينكه در صحبتهاي رهبر معظم انقلاب همت جهادي به عنوان يك كليدواژه مطرح ميشود به اين دليل است كه ما اكنون بيش از هر دورهاي نيازمند اين روحيه هستيم زيرا با وجودي كه هميشه در حال پيشرفت بودهايم اما اكنون در جمهوري اسلامي در شرايطي هستيم كه به دليل برخی فرصتسوزيها در سالهاي گذشته نيازمند جبران عقبماندگيها هستيم و براي رسيدن به اين منظور راهي نداريم جز اينكه روحيه جهادي را در خود تقويت كنيم.
بنابراین برای اینکه به منویات رهبر معظم انقلاب برسیم، لازمهاش رسيدن به نوعي همت مضاعف و جهادي است تا براساس اين نوع رفتار با تكيه بر مديريت صحيح و جهادي بتوانيم اقتصاد كشور را نيز به رشد و پيشرفت برسانيم. در واقع به نظر ميرسد انتخاب فردي كه روحيه همت جهادي داشته باشد، زمينهساز خلق نوعي حماسه سياسي است كه در نتيجه اجراي درست آن ما قادر خواهيم بود به هدف بعدي كه حماسه اقتصادي است برسيم.
شرايط اقتصادي كشور به خاطر شرايط نامساعد جهاني، تحريمها و البته برخی اشتباهات خودمان و ضعف مديريتي در برآوردها و انجام فعاليتهاي مربوط به توليد بهگونهاي است كه تنها با حركتي جهادي قادر به پیشرفت قابل توجه اوضاع خواهيم بود. بنابراين باید در اين راه كسي را انتخاب كنيم كه معتقد به حركت جهادي باشد تا بتوانيم خلقكننده حماسه اقتصادي و سیاسی باشيم و کشور را از مرحله فعلی به مرحلهای پیشرفتهتر و مبتنی بر عدالت بهتر سوق دهیم.
مقاله امروز روزنامه رسالت با عنوان«هشدار به اصولگرايان» نوشته صالح اسکندري را در ذیل می خوانید:
اين هشدار شايد به ظاهر بدبينانه و ناشي از نوعي " توهم توطئه" باشد، اما حتما راجع به اتفاقات سريعي که در کشور در حال رخ دادن است.نمي توان حسن ظن داشت و خوشبين بود. سال 88 نيز برخي همين خوش بيني ها و ساده انديشي ها را داشتند اما به يکباره از دل اين خوشبيني ها فتنه اي متولد شد که اگر هدايت هاي حکيمانه رهبر معظم انقلاب و حماسه آفريني مردم در 9 دي و 22 بهمن سال 88 نبود غبار فتنه به اين سادگي ها فرو نمي نشست.
1- نيروهاي پراکنده فتنه سبز در حال مجتمع شدن هستند و آتش زير خاکستر فتنه دوباره در حال سربرآوردن است.
2- تجربيات فتنه 88 فتنه گران را به مراتب کارآزموده تر از گذشته کرده و فتنه جديد به مراتب پيچيده تر است.
3- تجمعات و اردوکشي هاي خياباني از پيش از انتخابات شروع شده و
نمي توان حضور جماعتي در برابر وزارت کشور در روز ثبت نام را بدون سازماندهي و صرفا بر اثر محبت و علاقه به يک نامزد تلقي کرد.
4- فتنه گران با پيگيري گفتمان" سازش و همزيستي با جهان" پيوند مستقيمي بين توزيع ارزشهاي سياسي بين المللي و بازخوردهاي داخلي انتخابات به وجود آورده اند.
اصولگرايان داراي يک نامزد گفتماني که بتواند گفتمان" مقاومت و تدبير براي پيشرفت" را نمايندگي کند نيستند. عده اي از نامزدهاي مطرح آنها به لحاظ تيپولوژي، برنامه ها و شعارها امکان رقابت با آقاي هاشمي را ندارند. آنهايي هم که اين توانايي را دارند تا کنون نتوانسته اند پايگاه اجتماعي، کادر و برنامه هاي جاذب خود را به عرصه افکار عمومي برسانند.
5- برخي مشغول اثاث کشي به خيمه رقيب هستند.
6- خط تنش و ايجاد التهابي که جريان انحرافي دنبال مي کند به طور مستقيم به تضعيف جايگاه اصولگرايان و تقويت جريان فتنه منجر شده است.
7- بي تدبيري ها و غفلت هاي اقتصادي که باعث فشارهاي تورمي شده است به پاي اصولگرايان نوشته شده است و افکار عمومي قدرت تفکيک بين جريان حامي دولت و اصولگرا را ندارد و يا به سختي مي تواند اين تفکيک را ايجاد نمايد.
8- رقيب در انتخابات اخير قصد دارد از چند تريبون همزمان استفاده کند. مثلا به جاي 10 ساعت برنامه تلويزيوني چرا از 20 و يا 30 ساعت برنامه استفاده نکنند و حرفهاي نا آشناي خود را به گوش مردم برسانند که اينجا ضرورت هوشياري شوراي نگهبان را بيشتر مي کند.
9- تعدد نامزدهاي اصولگرا و فضاسازي که روي اظهارات برخي در چند ماه گذشته صورت گرفته موجب نوعي گنگي و بلاتکليفي در بدنه اصولگرايي شده است و هدف نهايي اين است که موتور سازمان رأي اصولگرايان در انتخابات از تحرک بيفتد.
10- با توجه به احتمال زياد کشيده شدن انتخابات به دور دوم اين امکان به طور جدي مطرح است که حاميان دولت اگر نتوانند به دور دوم برسند تمام امکانات و منابع خود را در اختيار ستاد رقيب قرار دهند.
11- عدم جمع بندي اصولگرايان روي يک نامزد نهايي براي رقابت با گفتمان رقيب در برابر فشارها آنها را به مراتب ضربه پذير مي کند. بخصوص که برخي مستقل ها نيز چشم به سبد راي اصولگرايان دوخته اند.
12- از آنجا که منتخب رياست جمهوري تاثير مستقيمي روي شورا ها دارد اين خطر براي اصولگرايان متصور است که هم در جبهه رياست جمهوري و هم شوراها هزيمت شوند.
13- طرح شعار انتخابات آزاد و حضور مبدع آن در انتخابات با حمايت ، تشويق و تشجيع طراحان اصلي اين شعار در خارج از مرزها در راستاي تحقق شعار برقراري رابطه و سازش شکي باقي نمي گذارد که برنامه ويژه اي براي انتخابات آينده تدارک ديده شده است.
مآلا به نظر مي رسد امروز نوبت ائتلاف حداکثري مجموعه نيروهاي معتقد به انقلاب است.قاطبه مردم انقلابي به گفتمان انقلاب راي مي دهند اما بايد براي مردم تبيين شود که گفتمان انقلاب در دهه چهارم گفتمان" مقاومت وتدبير براي پيشرفت "است و هر مسيري که مي خواهد شعار زيباي پيشرفت و رفاه را از طريق سازش و همزيستي با جهان مطرح کند، کژراهه اي بيش نيست.
کساني که مي خواهند اين کژراهه را مقابل کشور باز کنند خيرخواه ملت نيستند. مردم نمي خواهند روند قهقرايي طي کنند. دهه 90 دهه رويش هاي انقلاب است. آنهايي که فکر مي کنند تاريخ در آنها متوقف شده است مي خواهند تاريخ را مثل خود پير کنند اين در حالي است که انقلاب و نظام اسلامي هنوز جوان است اما با اين جواني آنقدر تجربه دارد که آزمودن آن با تئوري هاي تکراري محکوم به شکست است.
صبح امروز روزنامه جمهوری اسلامی ستون سرمقاله خود را به «تحليل سياسي هفته»اختصاص داد:
بسمالله الرحمن الرحيم
رحمت الهي در اين هفته استمرار داشت و باران با همه لطافت طبعش، اين مرز و بوم را شستشو داد. نزول ماه پرخير و بركت رجب، ماه خدا و ماه ميلاد ولي حق، حضرت علي بن ابيطالب عليه السلام نيز مناسبتي شد تا جانها و دلهاي مستعد هم براي تطهير، در زير اين آبشار مغفرت قرار گيرند و براي ورود به ماه شعبان و رمضان آماده شوند. اين ماه، بستر مناسبي براي خودسازي و آمادگي براي ورود به ماه ضيافت الهي است. امروز نيز در نخستين شب جمعه ماه رجب كه "ليلة الرغائب" يا "شب آرزوها" ناميده شده، درهاي رحمت الهي گشوده است و ملائك با نداي "اين الرجبيون" و "اين المستغفرون"، توبه كنندگان را به غفران بيمنتهاي پروردگار بشارت ميدهند.
ميلاد خجسته گنجينه علوم آل الله، حضرت باقرالعلوم عليه السلام در طليعه هفته و در نخستين روز از ماه رجب، از مناسبتهاي فرخنده اين هفته بود. سالروز شهادت دهمين ستاره تابناك آسمان امامت و پرچمدار هدايت، حضرت امام هادي عليه السلام نيز از مناسبتهاي حزن انگيز هفته بود. اين امام همام در زمان حيات خود، درعين معاصرت با چند خليفه ستمكار عباسي و مقابله با خلفاي جور، در چند سنگر ديگر نيز مبارزه و تلاش بيامان داشتند.
از جمله ويژگيهاي برجسته امام هادي(ع)، مقابله با گروههاي انحرافي فكري و عقيدتي بود كه در آن زمان از حمايت بني عباس برخوردار بودند. ايشان با قدرت در مقابل اين گروهها و مباني انحرافي آنها كه قصد منحرف كردن اسلام را داشتند، ايستاده و ابطال فرقههاي انحرافي صوفيه، واقفيه و غاليه را با مباحثات علمي و معرفتي ثابت كردند.
اين هفته برغم اينكه سايه ماه رجب بر آن گسترده بود ولي به دليل همزماني با يازدهمين انتخابات رياست جمهوري، با نوعي سياست پيشگي و بداخلاقي همراه بود كه هرگز در شأن نظام جمهوري اسلامي و شئون اين ماه خدا نبوده و نيست. زمان ثبت نام كانديداهاي انتخابات رياست جمهوري روز شنبه به پايان رسيد و پرونده 686 داوطلب براي بررسي صلاحيت به شوراي نگهبان رفت تا از ميان تعداد بيسابقه ثبت نام كنندگان، اسامي افرادي كه واجد صلاحيت لازم و قانوني هستند در اين هفته به وزارت كشور منعكس شود.
بيشك يكي از ويژگيهاي اين دوره از انتخابات رياست جمهوري، حضور حداكثري داوطلبان است كه علاوه بر افراد معمولي كه در هر انتخاباتي صدها نفر از آنها ثبت نام ميكنند و طبعاً در همان مراحل اوليه رد صلاحيت ميشوند، دهها نفر از افراد سرشناس و بعضاً مديران مياني هم ثبت نام كردهاند كه موضوع انتخابات را حساس تر، پرشورتر و پررقابتتر از هميشه خواهد كرد و طبعاً همين امر، مسئوليت شوراي نگهبان را در زمينه بررسي دقيق و قانوني صلاحيتها و همچنين نظارت بر همه مراحل آن را سنگينتر مينمايد.
نكته ديگر اينكه متأسفانه از همين هفته، بناي ناصحيح برخي سخنان و برخوردهاي غيراخلاقي انتخاباتي در رقابت كانديداها و طرفدارانشان كليد خورد كه درصورت تعميم آن ميتواند وجهه نظام اسلامي را كه قاعدتاً بايد مظهر و سرآمد اخلاق و قانون باشد را زير سؤال ببرد.
به همين مناسبت ديروز رهبر معظم انقلاب در ديدار قشرهاي مختلف مردم، انتخابات 24 خرداد را آزمون افتخارآميز ديگري براي ملت ايران دانستند و با تبيين اهداف متضاد ملت و دشمنان ملت در اين انتخابات تأكيد كردند: مردم براي تحقق اهداف خود و ناكام ماندن دشمن، با حضور پرشور و گرم در انتخابات، از ميان نامزدهايي كه شوراي نگهبان براساس معيارهاي قانون معرفي ميكند، انساني شايسته، وارسته، مؤمن، انقلابي، اهل استقامت و عزم و ايستادگي و برخوردار از همت جهادي را انتخاب كنند كه بتواند بهتر از ديگر نامزدها، بار سنگين عزت و پيشرفت كشور را به دوش بكشد و به جلو ببرد.
ايشان در تبيين اهميت مضاعف انتخابات اين دوره افزودند: با وجودي كه حدود يك ماه تا انتخابات فاصله داريم اين موضوع به يك مسئله مهم بينالمللي تبديل شده، و اتاقهاي فكر جهاني و دشمنان ايران، حتي مقدمات آن را با دقت رصد ميكنند. حضرت آيتالله خامنهاي با تأكيد بر اينكه دشمنان در قبال اين انتخابات اهدافي كاملاً مغاير با اهداف ملت ايران را دنبال ميكنند افزودند: مردم ايران به دنبال فرد اصلحي هستند كه كشور را با سرعت بيشتري در عرصههاي مادي و معنوي به پيش ببرد و ضمن حل مشكلات موجود و ايجاد زندگي بهتر و مرفه تر، عزت و استقلال ايران را در پرتو شور و شوق و اميد مردم ارتقاء بخشد.
در اين هفته همچنين بررسي لايحه بودجه سال 92 كه بر اثر سوء مديريت و بيقانونيهاي دولت بايد در اوايل زمستان سال گذشته براي تصويب به مجلس ارائه ميشد، در جلسات صبح و عصر مجلس ادامه يافت و اين ارزيابي را بيش از هميشه به واقعيت تبديل كرد كه عملكرد دولت دهم در حوزه اقتصادي و جنبههاي كارشناسي، بسيار ناموفق، نابسامان و حتي شكست خورده است و لطمات سنگيني را به كشور وارد آورده كه جبران آن توسط دولت بعدي، بسيار دشوار و پرهزينه خواهد بود.
در موضوعات خبري خارجي، جديدترين تحولات در بحران سوريه، انتخابات پاكستان و سفر قرضاوي به غزه را به عنوان اهم رويدادهاي خارجي مورد بررسي قرار ميدهيم.اين هفته همزمان با پيشرويهاي ارتش سوريه در اكثر مناطق درگيري، جان كري وزير خارجه آمريكا به مسكو رفت تا درباره آخرين تحولات بحران سوريه با مقامات روس مذاكره كند.
ديدار مقامات آمريكايي با دولتمردان روسيه بيارتباط با پيشرويهاي ارتش سوريه نميباشد. آمريكاييها كه از تحقق اهداف خود در سوريه از طريق تغذيه مالي و تسليحاتي گروههاي شورشي به نتيجه نرسيدهاند و هر روز كه ميگذرد خود را در سوريه بازنده ميبينند، با سراسيمگي به ديدار مقامات روسيه شتافتهاند تا بلكه بتوانند به كمك روسها، بحران سوريه را به نحوي به پايان برسانند و از شكست نهايي شورشيان و ناكامي كامل خود جلوگيري نمايند.
در اين باره اعلام شده است توافقي نيز بين مسكو و واشنگتن حاصل شده است. آنچنانكه از خبرها بر ميآيد روسها همچنان بر مواضع خود درباره سوريه باقي هستند و قاعدتاً اين آمريكاييها هستند كه مجبور شدهاند از خواستههاي خود كوتاه بيايند. سوريه به توافق واشنگتن و مسكو واكنش محتاطانهاي نشان داده و گفته است اگر طرح جديد، استقلال و حاكميت آنها را تهديد نكند آنرا مورد بررسي قرار خواهند داد.
انتشار اخبار مربوط به اقدامات ضدانساني و وحشيانه شورشيان افراطي سوريه، ضربه ديگري بر جبهه مخالف دولت سوريه زده و آنها را در مقابل ديد جهانيان رسواتر ساخته است. در چنين فضايي قرار است طرح واشنگتن - مسكو در ژنو به مذاكره گذاشته شود. از جمله مواردي كه آشكار شده اين است كه مسكو اعلام كرده است در گفتگوهاي آتي بايد جمهوري اسلامي ايران و همچنين عربستان نيز حضور داشته باشند.
اين هفته، پاكستان شاهد برگزاري انتخابات مجلس بود كه طي آن حزب مسلم ليگ به رهبري نواز شريف پيروز شد. هر چند هنوز نتيجه رسمي اعلام نگرديده است ولي منابع خبري پاكستان اعلام كردهاند حدود 100 كرسي از 276 كرسي مجلس را حزب نواز شريف توانسته است تصاحب كند.
انتخابات اين دور پاكستان يك ويژگي داشت و آن اين بود كه براي اولين بار در تاريخ استقلال اين كشور يك دولت غيرنظامي توانست عمر طبيعي خود را طي كند و قدرت را به يك دولت غيرنظامي ديگر واگذار نمايد چرا كه تمامي دولتهاي قبلي با كودتاي نظاميان مواجه شده بودند.
نواز شريف كه پيشتر نيز دو دوره نخستوزير پاكستان بود، اكنون با تجربه بيشتري سكان اين كشور 180 ميليون نفري را به عهده گرفته است. وي با دو چالش مهم مواجه است تحت اينكه تلاش خواهد كرد اقتصاد به شدت آسيب ديده اين كشور را سر و سامان دهد و دوم، مواجهه با گروههاي افراطي و خشونتها و ناآراميهاي سياسي است كه اين كشور با آن روبهروست. نواز شريف، البته اولويت دولت خود را احياي اقتصاد عنوان كرده است ولي قطعاً معضل تروريسم و فرقه گرايي، كمتر از مشكل اقتصاد نيست، هر چند عنوان ميشود كه نواز شريف روابط بهتري با گروه طالبان و ساير گروههاي افراطي دارد ولي اين روابط، در زماني كه وي سكان هدايت اجرايي كشور را به دست بگيرد شرايط متفاوتتري خواهد داشت.
نكته بعد، نوع روابط دولت نواز شريف با آمريكا به عنوان ديگر بازيگر مهم عرصه سياسي پاكستان خواهد بود. نواز شريف، دولتهاي قبلي را به دليل پيروي بيچون و چرا از خواستهاي آمريكا، مورد شماتت قرار ميداد و از جمله، از سكوت اين دولتها در قبال حملات گسترده هواپيماهاي بدون سرنشين كه منجر به كشته شدن شمار زيادي از مردم اين كشور شده است انتقاد ميكرد و اكنون بايد ديد سياست وي در اين باره چگونه خواهد بود، به ويژه آن كه دولتهاي پاكستان، جملگي به دليل دريافت كمك مالي از آمريكا، هرگز رغبتي به رويارويي با اقدامات مداخله گرانه آمريكا از خود نشان ندادهاند.
اين هفته، شيخ يوسف قرضاوي، كه اخيراً مواضع تفرقه افكنانه و اظهارات فتنهجويانهاش مورد شگفتي و تأسف مسلمانان شده است به فلسطين اشغالي سفر كرد و با برخي مقامات حماس ديدار نمود. وي كه به خود، عنوان "رئيس شوراي علماي جهان اسلام" نيز داده است در اظهاراتي كه طي دو سال اخير، يعني از زمان وقوع قيامهاي مردمي در منطقه، داشته است، كاملاً به عنصري در خدمت سياستهاي دولت قطر كه آنهم در خدمت اهداف آمريكا و صهيونيستهاست، تبديل شده است.
قرضاوي ضمن حملات مكرر به جمهوري اسلامي ايران و حزبالله لبنان، از شورشيان سوري حمايت كرده است. قرضاوي چندي قبل به لبنان رفت و تلاش كرد در آنجا جناحهاي همفكر خود را عليه حزبالله لبنان بشوراند و حالا با سفر به غزه همان هدف، يعني تقويت جريانهاي وهابي و سلفي در منطقه را دنبال ميكند.
نكته قابل توجه اينست كه درحالي كه شيخ يوسف قرضاوي و برخي مفتيان وهابي به عنوان ابزار سياسي شيوخ قطر عمل ميكنند تا در سوريه و لبنان و عراق آتش فتنه را شعلهورتر سازند، سازمان جاسوسي آمريكا (سيا) كه از بانيان اصلي فتنه است اعتراف كرده در انتخابات آينده رياست جمهوري سوريه اگر بشار اسد كانديدا شود 75 درصد مردم سوريه به او رأي خواهند داد. اين اعتراف سازمان سيا نشان ميدهد شيوخ قطر و اربابان آمريكائي آنها و مهرههائي همچون قرضاوي باتمام تلاشها و هزينههائي كه كرده اند، در سوريه در باتلاق فرو رفتهاند و در لبنان و عراق نيز راه به جائي نخواهند برد.
ارسال نظر